درباره رمان «اقیانوس نهایی» و امکانات تازه آن
ابراهیم دمشناس . داستاننویس
رونامه شرق – شماره 2756
سهگانه «اقیانوس نهایی» بدون احتساب بخش پایانی و منتشرنشدهاش، سفریست به دور دنیا در حجمی به نزدیکای ششصد صفحه؛ نوشتاری بلندپروازانه و جاهطلب که هم اقیانوسی هم نهایی، دال براین صفاتاند. تا انتشار جلد سوم سخنگفتن دربارهاش بهتر که همراه با قید احتیاط باشد اما منطقی که کتاب تا اینجا در دو جلد از خودش نشان داده، خواننده را ترغیب میکند از آن بگوید. کتاب، روایتی متکثر است از معرفی ایده، چیستی و شیئیتش، منشاء آن، زمینههای تاریخیاش، تعاملها و تقابلها برای انتقال آن از هلسینکی فنلاند به تهران، پیدایش تهران نوین، بنیادهای شهری، اندیشهورزی درباب شهر و مفهوم تهران و شهر تهران و برآمدن نسلی دیگر و شهری دیگر و سیاست شهری و دیگر کلانشهرها… ارائه چکیدهای قصهمحورانه از «اقیانوس نهایی» کاری بیهودهست چراکه منجربه نادیدن و ناخواندن بخشهایی از آن میشود؛ از همینرو نگاه سنتیخوان و معمول به آن انتقاد دارد. کتاب، خود ضمن ارائه تصویری از کیهانشناسی خود، اگر بشود گفت، از خود چکیدهای نیز ارائه میدهد: «هر تغییری را در جهان مادی، میبایست از آن نقطه آغاز کرد و کهکشان ستارهمحور بالای سرمان. وضع ما همین زندگیست در کشاکش لیل و نهار. باید ایدهها را از اون بالا بگیریم، به تصویر جهانی که در زیر پایمان گسترده شدهست برویم و تغییر را بهکمک ایدهی ستارهای هبوطیافته از خشت اول و با تصور مجدد و شاعرانه، در امور مادی جهان شروع کنیم.» انسان حامل ایده شیءشده، ارتباطات کهکشانی، دخلوتصرف در اندام، موجودات دوگانه، مثل انسان پرنده، و رباتها… رمان را بهسمت ادبیاتی علمیتخیلی میبرد که خود موجب گشودن فضاها و امکانی نو در فضای محدود داستان فارسی میشود. اگر چه در جهان داستان «اقیانوس نهایی» با یک دوره صدساله به مبدأ معنادار ١٩١٧ روبهروایم در حالیکه هنوز گانه سوم منتشر نشده، عنصر پایهای تخیل، داستان را به آیندهای محتمل میبرد یا بهعبارتی تخیل وضعیتیست در آینده. گشودن فضا را در اینجا میتوان یافت که ادبیات رایج و معمول و نظم مستقرش تخیلی گذشتهگرا دارد، واقعگراست و بازنماینده اخبار. «اقیانوس نهایی» با حرکت بهسمت ژانر علمیتخیلی و کاربست آن در زبان و تخیل و کنش داستانی و کاراکتر داستانی، امکانات جدیدی به داستان فارسی معرفی میکند. در مقام توضیح، بهعنوان مثال در مورد شخصیت داستانی بهطور عام با توجه به برتری رشد کمی داستان و داستاننویسان امروز، ادبیات ما ادبیاتی پُرجمعیت است اما نویسندگان امروز ما کمتر شخصیت جدیدی به جهان داستان فارسی معرفی میکنند؛ افراد حامل ایده، افراد متصرفشده و ایدهپردازان، از ایندست شخصیتهای داستانیاند. با اینحال «اقیانوس نهایی» رمانی صرفا در ژانر علمیتخیلی نیست؛ نویسنده ریختشناسی چنین ژانری را در خدمت روایت جنبشهای اجتماعی شهری در جامعهای شدیدا طبقاتی بهکار میگیرد که نمود آن را در جهانهای داستان مییابیم. خاطرمان باشد که نوشتن درباره کلانشهری چون تهران چالشها و محدودیتهای ویژه خودش را دارد. همچنان که نوشتن درباره گذشته، نمایشی از حالوروز است، چنین آیندهای نیز، نما و نموداری از امروز است. عناصر و ابزار علمی تخیلی بهعاریت استخدامشده در رمان در خدمت رمزیکردن و کناییدن وجه غالب اجتماعی آن است: «اقیانوس نهایی… توضیح عالمیست که زیر جهان مادی ما قرار گرفتهست. درواقع ما در وضعیتی برزخی میان کیهان زیرپای خود و اون بالا بهسر میبریم، میان کهکشانی از تصاویر که بازنمایی آمال و هوسها، آرزوها، اسطورهها و خشمهای ناشی از سرکوبهای اجتماعیست و شکلگرفته از دسیسههاییست که در پسپرده، در توافق با یکدیگر مانند کلافی آن را میریسیم و میبافیم و به سرنخهای دیگر گره میزنیم.» چنانکه در نقلقول پیش نیز دیدیم، نویسنده از استعاره اجتماعی سیاسی تغییر یاد میکند و میخواهد آن را به کمک ایده ستارهای محقق کند. در این فضای رمزی کنایی میتوان حاملان ایده را بازشناخت. این صبغه اجتماعی و نقش حامل ایده که بر محور شهر و مردم و بنیاد سیروس شکل گرفته، در کتاب دوم پررنگتر شده است. خصلت مرکب «اقیانوس نهایی» از این فراتر میرود؛ اساسا کتاب نمایشی از جهانی چندگانه و متکثر است؛ این را میتوان از تلقی متغیر کتاب از خودش دریافت: روایت قصه/٩ داستانهای کهکشانی خودمان را بنویسیم/١٠ داستان ناهموار اقیانوس نهایی/١٢ مرور اجمالی تاریخ/١٣ فصل اول در مقام راهنمای خواندن و مکمل کتاب در عینحال بخشی از داستان/ شرحها و روایتهای فراوان… متنهای پارهپاره و بههمپیوسته/٣٠ روایت مقاومت/٣١ روایت و روش/٣١ افسانههای محلی/٦٨ افسانههای سرگردانی من/٧٧ من همهش دارم از خودم میپرسم که من الان باید وسط یه داستان آپارتمانی باشم یا نهایتا یه رمان شهری با کلی صحنههای دختربازی/٧٩ پرنده گفت: «یک داستان سادهی آپارتمانی، با چند خاطره موشکباران واقعا چه عیبی داشت؟» نیکو پرسید: «شوخی میکنی؟»/١٣١ «خب، این داستان مثلا یهچیز جدیده، پس باید بههرحال با بقیه داستانها یه تفاوتهایی داشته باشه. این داستان منه و مختصات خاص خودش رو هم داره»/١٣٣
در کنار این روایات و تلقیات، عناوین برخی فصول کتاب در کانتکست جستار و پژوهش، روایت و روش/٣١ قرار میگیرد؛ چون سخنی با خوانندگان کتاب…، جدال چشماندازها، شهربازی: سیاست یک چشمانداز تلفیقی و کتاب در ادامه منش ساختاری خود، آینهایبودن را آشکار میکند و خود، خود را مینامد: «یک رمان سهجلدی علمیتخیلی بهاسم اقیانوس نهایی…»/١٤٤
و پیشتر هم روشن کرده که به حرکت خود، آگاه است: «قصد اصلی من از این کار ، ژانگولر (بازی)های مرسوم داستانی نیست که مطابق با سرشت ذاتی ژانر پستمدرن حرکت میکنند و سعی میکنند بهزعم خودشان از مرزهای ادبیات پا فراتر بگذارند (یک دروغ شاخدار) که درواقع، انتقال اطلاعاتیست که از طریق غیرمعمول بهدست من رسیده و من برگردن خود میدانم آنها را با شما خوانندگان محترم اقیانوس نهایی، در میان بگذارم.»/٩. هرچند نمیتوان با بخش اول این نقل، همراه بود، بخش دوم آن اما در شناخت نوع نوشتار اقیانوس نهایی راهگشاست: رمان در مقام دایرهالمعارف.
ایتالو کالوینو در کتاب «شش یادداشت برای هزاره بعدی»، در جستار چندگانگی، به معرفی این شیوه از نوشتار در رماننویسی میپردازد؛ او رمان معاصر را بهمثابه »بدنهای از دانش» میداند و از همه مهمتر در مقام شبکهای از مناسبات میان رویدادها و مردم و اشیای جهان./ شش یادداشت ص ٩٢. سپس نوشتار چند نسل از نویسندگان جهان مانند فلوبر در رمان «بووار و پکوشه»، به اینسو را از منظر دایرهالمعارفگرایی بررسی میکند. در ادبیات معاصر ایران، صادق هدایت در «توپ مرواری»، در شمار دایرهالمعارفگرایان ماست. بررسی این ویژگی در «اقیانوس نهایی» مجالی دیگر میطلبد؛ اما ناگفته نماند که نام کتاب، خود یادآور برخی دایرهالمعارفهای کلاسیک فارسی، اعم از ادبی و علمیست، چون دریای اسمار مناسباتی که ایده و انتقال آن در جهان داستان، بین شهرها و جهانها و حاملان ایده وجود دارد، یادآور روایاتی است که ذیل و موضوع پرسپکتیو واحدی نمیتواند باشد، شبکهوار گسترش پیدا میکند؛ اگر برگردید و دوباره به نقلقول/٩ نگاه کنید در بیانی تلویحی میبینید که ایده به نویسنده درون متن نیز انتقال پیدا کرده و او درصدد آن است که آن را «با خوانندگان محترم اقیانوس نهایی» (در میان بگذارد). بهقول مشهور، تأکید از ماست. ناهمزمانیها، ناهممکانیها، ریخت نوشتاری دگرگونی به رمان میدهد: قطعهقطعه، و چنانکه در بالا اشاره شد، رمان بر آن آگاه است./٣٠ بر این اساس، بیهودهست از رمان «اقیانوس نهایی» انتظار روایتی خطی یا روابط عِلی معلولی یا پیرنگ منسجم داشته باشیم؛ چراکه در مقام دایرهالمعارف واجد ساختاری گسسته و پیوستهست و قطعهپرداز و چندچشماندازی؛ (بنگرید به کلید واژههایی چون جدال چشماندازها یا چشمانداز تلفیقی). یا چنانکه خود نویسنده میگوید تمهید برشزنی را بهکار میبرد که در دایرهالمعارفهای کلاسیک فارسی از جمله تذکرهالاولیا که در جلد اول با کنایه و ایهام به آن اشاره شده، بسیار بهکار رفته است؛ چنانکه میبینیم آنجا نیز تمهید نوشتار قطعهنویسیست و برغم همکناری قطعات، مناسبتی علی معلولی در آن میان برقرار نیست. این شیوه داستان و نوشتن در ادبیات ما مسبوق به سابقهست. مبنای خردهگیری بر این شیوه روشن نیست. شاید ریشه داشته باشد در آن پستمدرنیسمی که دانیال حقیقی نفیاش میکند؛ تلقی غلط از آن: در ایران، اگر مدرنیسم در کوریاش بخشی را سرکوب کرده باشد، پستمدرن اینجایی در بازخوانی و احضار آن سرکوفته، چه را میخواند؟ معمولا سنت ادبی فارسی در اولویت خواندن نیست.
برای بررسی و خرید مجموعه کتاب اقیانوس نهایی میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید: