وبلاگ

از سر برداشتن كلاه‌ تخم‌مرغي

از سر برداشتن كلاه‌ تخم‌مرغي

شيما بهره‌مند

«هنرِ داستان‌نويسي» چنان‌كه از عنوانش برمي‌آيد مقوله هنر و داستان را هم‌بسته مي‌داند. ابراهيم يونسي، مؤلفِ اين كتاب كه اخيرا چاپ دوازدهم آن در نشر نگاه منتشر شده، در فصل دوم كتاب بر اين نگره تأكيد مي‌كند: «داستان‌نويس، مدعي است كه هنرمند است» و با اين پيش‌فرض سعي دارد تعريفي از داستان به‌دست دهد. «هنرمند زندگي را تقليد نمي‌كند، بلكه از مواد و مصالح آن استفاده مي‌كند و چيزي را مي‌آفريند كه مي‌خواهد. درست همان‌گونه كه نقاش به‌ياري قلم‌مو و رنگ خويش مي‌انديشد داستان‌نويس نيز با واسطه داستانش فكر مي‌كند.» ابراهيم يونسي را مخاطب فارسي بيش از همه به عنوان مترجم شناخته است، اما يونسي با قريب‌ به پنجاه عنوان ترجمه از مهم‌ترين نويسندگان جهان، در حوزه تأليف نيز آثاري دارد و از آن ميان شايد كتابِ «هنر داستان‌نويسي» او، اهميت بسيار داشته باشد. چه به‌لحاظ تاريخي و زمانه‌اي كه در آن تأليف شد و چه از نظر گستره‌ مطالبي كه مؤلف براي تأليفِ اين كتاب آنها را خوانده يا به آن‌ها ارجاع داده است. کتاب «هنر داستان‎نویسی» در روزگاري كه يونسي آن را تأليف كرد، يعني سالِ چهل‌ويك، جزو اندك منابعي بود كه در حوزه داستان‌نويسي در دست بود و تا چند دهه بعد نيز  كتابي به اين جامعيت در اين زمينه منتشر نشد. تمركز كتاب، بر داستان كوتاه و نوولا است كه يونسي در همان سطرِ نخست مقدمه كتاب، تكليف مخاطب را روشن، و حدِ مطالعه كتاب را به‌روشني مشخص كرده است: «پيش از هر چيز بايد گفت كه مراد از داستان در اين كتاب، داستان كوتاه است كه در زبان فارسي امروز معادل Nouvelle را يافته.» بعد تأكيد مي‌كند كه تاكنون در فارسي كتابِ مشروح و مستندي نبوده كه از داستان كوتاه و تكنيك آن گفت‌وگو كند و مجملي از دانستني‌هاي اصولي اين فن را ارائه دهد. يونسي طرزِ كار و شيوه نگارش خود را نيز شرح مي‌دهد كه آميزه‌اي بوده است از ترجمه و تأليف. «كار مؤلف در پرداختن اين كتاب، بيشتر تدوين نظريات گروهي از سخن‌شناساني است كه بررسي عقايد و آراءشان در كار داستان‌نويسي مورد قبول و اعتناي نويسندگان به‌نام است.» اما اثرِ يونسي از اين فراتر مي‌رود و تنها شكلي از گردآوري نظريات صاحبان تفكر در ادبيات را به خود نمي‌گيرد. بلكه تلفيقي از نظريات معتبر در ادبيات و نمونه‌هايي از مهم‌ترين داستان‌هاي كوتاه جهان و البته نمونه‌هايي از داستانِ ايراني را به دست مي‌دهد كه به دركِ انضمامي مباحثِ علمي و تئوريك به‌واسطه اين مثال‌ها منجر مي‌شود. جامعيتِ كتاب را در زمانه‌اش مي‌توان از فهرستِ داستان‌هاي نمونه نيز دريافت. كتاب براي مباحثِ مختلف نمونه‌هايي دارد از نويسندگان مطرح جهان؛ موپاسان، آلن‌پو، ژرژ سيمنون، او.هنري و هاكسلي كه براي مخاطب ايراني تا حدي آشنا بودند و ديگراني كه اينجا چندان شناخته‌شده نبودند. از ادبيات ايران نيز نمونه‌هايي هست؛ از صادق هدايت كه بي‌ترديد مطرح‌ترين نويسنده ما است و از احمد محمود تا نويسندگان ديگر چون هوشنگ عاشورزاده كه كمتر نامي ازشان برده مي‌شود.«هنر داستان‌نويسي» نُه فصل دارد: فصل اول به كليات مي‌پردازد. تعريفِ داستان‌كوتاه و خط فارق آن با گونه‌هاي ديگر ادبي، مقدماتي در باب طرحِ داستان، تمِ و شخصيت و محيط داستاني. از فصل دوم، كتاب به مباحث دسته‌بندي‌شده و تقريبا كلاسيك در داستان مي‌پردازد. از طرح، زاويه‌ديد تا ديگر عناصر داستان. با اين حال يونسي در هر فصل مفاهيمي را هم خلق مي‌كند و روندي را براي داستان‌نويسي طراحي مي‌كند كه خاصِ اين كتاب است و تنه داستان، دستچين‌كردن و چيدن حوادث، اهميت وصف و شيوه‌هاي آن، صحنه داستان و آكسيون آن، بحران‌ها و اوجِ داستان كه خود چند مرحله دارد، از اين جمله‌اند. يونسي در همان كليات سعي دارد اين تلقي را جا بياندازد كه داستان كوتاه، رمانِ كوچك يا «رمانچه» نيست. ديدگاهي كه ازقضا به‌طرز ناگفته‌اي چند دهه بعد بر ادبيات داستاني ما سايه انداخت: در اواخر دهه هفتاد و اوايل هشتاد به اين طرف، كه بسياري از داستان‌نويسان جوان به صحنه آمدند و ديگران نيز وعده شكوفايي ادبيات را دادند، داستان‌ كوتاه‌هاي درخوري نوشته شد و فضاي ادبيات را تكاني داد. چندي بعد كه جرياني بر ادبيات مسلط شد و جريان غالب را شكل داد، داستان كوتاه را پله‌اي براي رمان‌نويسي خواند و چنين حكم داد كه داستان كوتاه ديگر بس است و نويسندگان بايد فُرم رمان را دريابند. به‌تبع آن نقد و نظراتي هم طرح شد كه مبني بر اينكه چرا ادبيات معاصر ما رمان ندارد و اين انگاره كه جا افتاد، انبوهي از رمان‌هاي حجيم و بي‌كيفيت، صحنه ادبيات را تسخير كرد و به جايي رسيد كه برخي از ناشران حرفه‌اي ادبيات، خط توليد خود را در حوزه داستان كوتاه متوقف كردند، به اين ادعا كه بازار ديگر رمان مي‌طلبد. اين چرخش اما بر مبناي تلقيِ نادرست از همان مفهومِ داستان كوتاه است كه داستان كوتاه را فشرده رمان و به‌بيان ساده‌تر دست‌گرمي براي رمان‌نويسي مي‌دانست. همان تلقي كه يونسي در ابتداي كتاب خود در اوايل دهه چهل در ردِ آن مي‌كوشد. «بسياري از كسان كه براي نخستين‌بار دست به نگارش داستان كوتاه مي‌زنند و نيز آنان كه با ادبيات سروكار دارند نمي‌دانند داستان كوتاه چيست. بسياري از مبتديان اين فن، فرمِ اثري را كه مي‌خواهند بيافرينند نمي‌شناسند و نويسنده‌اي كه بدين‌سان با هدف خويش بيگانه است ممكن است سرانجام طرحي يا قصه‌اي يا رمانچه‌اي بپردازد، ليكن
اگر داستان كوتاه بيافريند جز به تصادف بر چيزي نمي‌توان حمل كرد، چه درواقع تيري است به خطا بر هدف خورده.» اين قولِ يونسي كه در ادبيات، چيزي دشوارتر از تعريف ساده و منجز داستان كوتاه نيست، هنوز هم معتبر است. يونسي براي تعريفِ داستان كوتاه به طريقِ سلبي ابتدا از آنچه مي‌نويسد كه داستان كوتاه نيست و در پندارِ عام و كليشه داستان به‌جاي داستان كوتاه مي‌گيرندشان: داستان كوتاه قصه نيست، طرح نيست، رمان فشرده و اپيزود نيز نيست. غالب كتاب‌هاي آموزشي داستان‌نويسي خشك و صلب‌اند و از اين‌رو از ادبيات كه بناست فُرم‌هاي تازه بيان را خلق كند، يكسر فاصله مي‌گيرند. اما «هنر داستان‌نويسي» خلافِ اينهاست، زيرا يكي از عناصري كه همواره تكرار مي‌شود همانا «خلاقيت»‌ است در عرضه فرم، ساختار و زبان. همين كتابِ قديمي يونسي را يگانه كرده. او در بخش «از چه بايد پرهيز كرد؟» به انتخاب خلاقه كلمات و الفاظ و نگارش جملات اشاره مي‌كند: «به‌كار بردن جملات قالبي و به‌اصطلاح كليشه‌گونه علاوه‌بر اينكه از زيبايي اثر مي‌كاهد، خود نشان تنبلي و كندي نيروي خلق و ابداع نويسنده نيز هست.» او اين‌دست نويسندگان را نه هنرمند، كه مقلداني مي‌داند كه داستان‌شان راه به جايي نمي‌برد و به طعن و كنايه مي‌نويسد: «نويسنده‌ همان‌طور كه مناسب نمي‌داند سرداريِ زمان ناصرالدين‌شاه را بپوشد و كلاه تخم‌مرغي بر سر نهد، جملات قالبي و كهنه پيشينيان را نيز نبايد در كار خويش بياورد.» مي‌توان گفت «هنر داستان‌نويسي» دست‌كم در زمانه خود، گامي است در جهت برداشتن كلاه ‌تخم‌مرغي از سر ادبيات ما.
هنر داستان‌نويسي/ ابراهيم يونسي/ نشر نگاه

روزنامه شرق

هنر داستان‌نویس - روزنامه شرق

برای بررسی و خرید این کتاب می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:

هنر داستان‌نویسی

نوشتن دیدگاه