وبلاگ

اشعار حسین منزوی

نگاه: گزیده ای از اشعار حسین منزوی منتشر شد. این مجموعه به کوشش محمد فتحی گردآوری شده است. فتحی در سخن آغازین کتاب چنین آورده:

از منزوى نوشتن، كارى است سهل و ممتنع. خاصه براى من كه از یكسو سایه یك دوستى بر آن مى افتد و از سویى دیگر سایه ناشر بودن. بیست، سى سال دوستى با تمام فراز و نشیب ها از یك سو و تلاشى كه در نشر آثارش داشته ام از سوى دیگر مرا بدانجا مى برد كه تا مى خواهم قلم به دست بگیرم و از او بنویسم ناخودآگاه خود قلم لختى مى گرید و در گریستن قلم حكایت هایى است كه فقط سكوت مى تواند ترجمان آن باشد. نمى دانم چرا اكنون یاد این بیت منزوى افتادم.

اكنون به زردى نشسته است از جرم تدخیر و تدخین
انگشت هایى كه روزى مثل قلم، جوهرى بود.
و «دردا كه دیرىست دیگر شور سحرخیزىاش نیست.»

منزوى به گواهى تمام پژوهشگران و منتقدین معاصر، غزلسرایى است بی بدیل. حسین را باید در غزل هایش جُست. او خود بود، از خود سرود و به همین دلیل است كه غزل هاى او چیزى جز خود او نیست. غزل حسین منزوى شهادت نامه اى است بر یك زندگى پر شور و حسرت. و من مى افزایم، شهادتنامه اى صادق از یك زندگى پر شور و حسرت.

حسین چه در تغزل، چه در حسرت واره ها و حتى در غزل هاى اجتماعى اندكش چیزى جز خود نیست. اهل ریا و دروغ در شعر نبود. با تمام محدودیت ها و البته آگاهى از هنرمایه هاى شعر كلاسیك، از عشق و تجربه خودش، غم كه با جانش آمیخته بود و به آزادگى كه خویشكارى اش بود پرداخت و جاودانه هایى را سرود كه هنوز سرود مستان راستین است. و چه نیك فرجامى كه یك مست راستین، سرودش زمزمه لبان مستان راستین شود.

شاید پر بیراه نباشد كه گپ او با اینجانب و محمدعلى بهمنى دوست شاعرمان را باز در اینجا واگویه كنم: حسین وقتى با عتاب و خطاب بهمنى در خصوص سر و سامان دادن به زندگى اش رو به رو مى شود، مى گوید: «فردا وقتى من و تو بمیریم، كسى به زندگى ما كارى ندارد. به غزل هاى ما نگاه مى كنند و مطمئن باش كه آنوقت هم من هنوز زنده ام.»

و حسین منزوى به گواهى آثارش زنده است و بى شك همیشه زنده خواهد ماند. یادش گرامى و روحش شاد.

بزرگى و فرهنگ را رهبرى         سخن را تو سلطانى و سرورى
تو ماه بلند سپهر غزل         تو بر پیكر شعر همچون سرى
نه فتحى سرود این سخن را و بس         كه هم گفت تاریخ شعر درى
الا منزوى رند دلسوخته         تو با حافظ از یك گل و گوهرى

بارى این مجموعه برگزیده اى است از غزل هاى او. امیدوارم دوستداران غزل خاصه غزل منزوى را خوش آید.

نوشتن دیدگاه