وبلاگ

جای خالی کپی رایت در ایران

دم عضویت ایران در معاهده‌ی بین المللی کپی رایت، حکایتی قدیمی است که تاکنون لطمات فراوانی را به اقتصاد نشر کتاب در کشور وارد کرده است. این شرایط؛ خصوصا در حوزه‌ی نشر کتاب‌های ترجمه‌ای، منجر به ترجمه‌ها و انتشار کتاب‌های موازی شده که مضررات فراوانی را برای عرصه‌ی نشر به همراه داشته. در چنین شرایطی؛ برخی از ناشران و مترجمان ترجیح می‌دهند جهت ترجمه و انتشار یک اثر، اول با نویسنده و ناشر اصلی آن کتاب وارد مذاکره شوند و حق انحصاری نشر اثر را از او بگیرند تا مگر ناشران دیگر از خیر انتشار ترجمه موازی آن کتاب بگذرند؛ ولی نبود پشتوانه‌ی قانونی در کشور، در غالب موارد مانع از به ثمر رسیدن این حرکت می‌شوند. این اتفاق اخیرا برای مهشید میرمعزی و نشر نگاه رخ داده. آن‌ها موافقت ترجمه و انتشار رمان «او بازگشته است» نوشته‌ی «تیمور ورمش» را از نویسنده و ناشر آن در کشور آلمان اخذ کرده‌اند اما در حین مراحل چاپ، متوجه شده‌اند ناشر دیگری با نام «تیسا» بدون رعایت حق کپی رایت، درصدد ترجمه و انتشار این رمان است.

علیرضا رییس دانا؛ مدیر انتشارات نگاه

وقتی قرار شد ما این رمان را منتشر کنیم، قرارداد انحصاری این رمان به واسطه معاونت فرهنگی سفارت آلمان با ناشر آلمانی بسته شد. حتی طرح روی جلد این کتاب نیز خریداری کردیم. اما به ما خبر رسید که ناشر دیگری قصد ترجمه و انتشار این رمان را دارد، ناشر آلمانی از طریق سفارت خانه آلمان در ایران، از اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران خواست تا مانع از انتشار کتاب توسط آن ناشر شود. آقای محمود آموزگار؛ دبیر اتحادیه ناشران نیز مراتب را به ناشر مورد نظر ابلاغ کرد. در ادامه ما ترجمه خانم میرمعزی از این رمان را به آلمان فرستادیم و با تایید ناشر آلمانی به چاپ رساندیم. حتی این رمان به همراه ۳۶ ترجمه به زبان‌های دیگر در آلمان رونمایی شد که در میان ترجمه‌های دیگر، با بهترین کتاب از لحاظ حروف چینی و کیفیت چاپ شناخته شد. اما در ادامه متوجه شدیم‌‌ همان ناشر که از انتشار ترجمه این رمان نهی شده بود، کتاب را منتشر کرده است. جالب اینکه کتاب ۳۶ فصلی در ۳۱ فصل خلاصه شده و تعداد صفحاتش نیز تقریبا ۱۰۰ صفحه کم شده. البته من نمی‌خواهم درمورد کیفیت ترجمه این ناشر نظر بدهم اما به نظر می‌رسد که از زبان انگلیسی ترجمه شده. در مقابل این اتفاق؛ اگرچه ما می‌توانیم از ناشر مذکور شکایت حقوقی کنیم، اما فکر نمی‌کنم نتیجه‌ای در بر داشته باشد زیرا همانطور که می‌دانید در کشور ما چیزی به عنوان کپی رایت وجود ندارد. از طرفی ما به شکل فردی حق انشار این رمان را گرفته‌ایم. بنابراین این توافق نامه شاید برای محکمه‌های ایران اعتبار نداشته باشد. در مجموع تا زمانی که کشور ما نیز به معاهده‌ی کپی رایت نپیوسته، مشکلاتی از این دست ادامه دارد.

مهشید میرمعزی؛ مترجم

طبیعتا ناشری حق نشر یک کتاب را به ناشر دیگری می‌سپارد، نمی‌خواهد کتابش توسط ناشر دیگری منتشر شود. منتها از آنجایی که در کشور ما قانون کپی رایت وجود ندارد، نمی‌توانیم در مقابل این اتفاق اقدام خاصی بکنیم. البته ما فکر می‌کردیم مسوولان این نشر بعد از باخبر شدن از اینکه ما حق نشر انحصاری این رمان را خریده‌ایم، دیگر آن را منتشر نمی‌کنند؛ اما منتشر کردند. این در حالی بود که ما در نشر نگاه برای دریافت موافقت ناشر آلمانی تلاش‌های زیادی کردیم و نسخه ترجمه شده را برای بررسی در اختیارشان قرار دادیم. اتفاقا کار‌شناسان این نشر به شدت سخت گیر بودند و روی کوچک‌ترین مسائل و کلمات دست می‌گذاشتند. اما ناشر مذکور هیچ کدام از این مراحل را طی نکرده و جالب این است که این رمان در زبان آلمانی ۳۹۵ صفحه دارد و ترجمه‌ی من از این رمان ۳۹۱ صفحه است؛ اما ترجمه آن ناشر مذکور بسیار کمتر است. به هر حال این اتفاق رخ داده و ما نمی‌توانستیم خارج از چارچوب‌های قانونی از ناشر بخواهیم این کتاب را منتشر نکند، اما شکی نیست که اقدام این ناشر، اقدامی غیر حرفه‌ای بوده است. خود من هرگز به سراغ ترجمه کتابی که قبلا ترجمه شده نمی‌روم؛ زیرا معتقدم لزومی ندارد دو یا چند مترجم وقت خود را صرف ترجمه یک کتاب کنند. البته در این مورد و موارد مشابه، مخاطبان آن قدر باهوش هستند که بخواهند ترجمه خوب را از ترجمه بد تشخیص دهند.

او بازگشته است

«او بازگشته است» نوشته «تیمور ورمش» هجویه‌ای تلخ و گزنده از زنده شدن مجدد هیتلر در تابستان ۲۰۱۱ است؛ هجویه‌ای درباره تمسخر افکار عمومی و تأثیر رسانه‌های عمومی در تغییر نگرش افراد حتا در جامعه‌ای پیشرفته چون آلمان است. این رمان در سال ۲۰۱۲ در نمایشگاه کتاب فرانکفورت عرضه شد و خیلی زود به مقام اول لیست مشهور نشریه اشپیگل دست یافت. از این اثر فقط در آلمان حدود یک میلیون نسخه کتاب و چندصدهزار نسخه الکترونیکی و صوتی به فروش رسیده است. حق ترجمه کتاب هم به ۳۸ زبان داده شده است. انتشارات باستای لوبه حقوق مربوط به ساختن فیلمی از روی این کتاب را به مؤسسه برلینر می‌توس فیلم واگذار کرده و در حال حاضر تیمور ورمش در حال بازنویسی فیلم‌نامه است که گفته می‌شود در سال ۲۰۱۴ اکران می‌شود.

نوشتن دیدگاه