از لمسِ ثانیه
از باورِ زمین
در خود شکستگی
در متنِ نقطهچین
در گیر و دارِ غم
خاکستری شدن
تعبیرِ فالِ بد
دردی به نامِ «من»
هی بغض در گلو
تحقیرِ آرزو
با خود غریبگی
با آینه گفتوگو
با خاطراتِ بد
کابوس مُردگی
مرگِ مکرر و
هذیونِ زندگی
تخدیر با خیال
تسکینِ با دروغ
در خلوتِ درون
از سایهها شلوغ
من درد میکنم
یک دردِ ناشناس
یک دردِ دمدمی
یک دردِ بیحواس
دردی بزرگتر
از طول و عرضِ من
یک درد پابهزا
تا بیشتر شدن
تنهایی و جنون
تردید و اضطراب
من، درد! درد، من!
تکرار با عذاب