وبلاگ

نگاه و اقیانوس نهایی

  به کتاب دوم از سه‌گانه‌ی اقیانوس نهایی خوش آمدید. در فصل اول، من، نویسنده‌ی این کتاب، بنا دارم به ارائه‌ی پاره‌ای اطلاعات بپردازم که می‌تواند در طول روایت قصه برای خواننده فوایدی داشته باشد. قصد اصلی من از این کار، انجام ژانگولرهای مرسوم داستان‌نویسانی نیست که مطابق با سرشت ذاتی ژانر پست‌مدرن حرکت می‌کنند و سعی می‌کنند به‌زعم خودشان از مرزهای ادبیات پا فراتر بگذارند (یک دروغ شاخ‌دار.) که درواقع، انتقال اطلاعاتی‌ست که از طرق غیرمعمول به دست من رسیده و من بر گردن خود می‌دانم آن‌ها را با شما خوانندگان محترم اقیانوس نهایی، درمیان بگذارم.

   بسته به سطح سواد یا رشته‌ی تحصیلی یا برنامه‌های تلویزیونی‌ای که تماشا می‌کنیم، با فضا، کهکشان و نجوم آشنا می‌شویم. اما درواقع، پرداختن به فضا و پا گذاشتن به قلمرو شناخت کهکشان، تجربه‌ای تهور‌آمیز و ژرفناک است که بسیاری از اشخاص در ابتدای راه از ادامه‌ی آن باز می‌مانند؛ اما من تا ته قضیه رفته و برگشته‌ام. به‌طور دقیق‌تر، آن‌طور که معمولاً در این لحظات حساس توضیح می‌دهند و صنعت تشبیه به کار می‌برند، این بنده‌ی کمترین، کف دستش را به کف استخر کهکشان زده‌ست و دومرتبه به سطح آب بازگشته‌ست. این در حالی‌ست که در زمان‌های دور، انسان‌ها می‌توانستند هر چرند و پرندی را که به تخیل‌شان می‌رسد، تحویل دیگری بدهند. درباره‌ی این‌که فضا فلان‌گونه‌ست و مثلاً کره‌ی زمین روی شاخ گاو می‌چرخد و… حتا همین امروز هم کم‌وبیش در بر همین پاشنه می‌گردد، اما بعد از آن‌که من و کسانی هم‌چون من، داستان‌های کهکشانی خودمان را بنویسیم، دیگر فقط یک باور در مورد فضا و کهکشان بالای سر ما وجود خواهد داشت. من بنا ندارم با ارائه‌ی دانسته‌های خود از فضا و کهشکان‌ها (جایی که از این پس در این متن از آن با عنوان اون بالا نام می‌برم) خود را تخلیه‌ی اطلاعاتی کنم و دانش عمیق خود را به رخ خواننده بکشم؛ در اصل، هدف غایی من، بستن دهان کسی‌ست که فکر می‌کند خیلی زرنگ است، که در اصل، من همان کسی هستم که فکر می‌کند زرنگ است.
                  قسمتی از متن کتاب

نوشتن دیدگاه