خسروگلسرخی شاعر و نویسندهی مردمی زادهی دوم بهمن 1322 شمسی در رشت است. او در کودکی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی پدربزرگ مادریاش علامه وحید قرار گرفت. زندگی و تحصیل در کنار یک روحانی وارسته که از بازماندگان نهضت جنگل بود و شنیدن حکایت هایی از راه و رسم مبارزهی جنگلیها روح و جان شوریده خسرو را با عدالتخواهی آشنا کردو بعدها ستایش از جنگلیها را درشعرش متجلی ساخت. خسرو زبان فرانسه را از داییاش آموخت و از همین زبان مبادرت به ترجمه آثاری کرد که مهمترین آن مقاله «لوسین گلدمن» بود و برای نخستین بار وی را به جامعه ادبی ایران شناساند. خسروگلسرخی شاعر و نویسندهای بود که چهرهی ادبی او به دلیل چهرهی تابناک سیاسی و نیز دفاعیات شجاعانهاش در دادگاه نظامی سال 1352 در سایه مانده است. خسرو به عنوان شاعر و منتقد در دوران فعالیت ادبیاش، هرگز در دام موجسازان حرفهای و تفننگرایان در ادبیات نیفتاد و همواره به واژها و کلمات به عنوان ابزاری مقدس برای آگاهی مخاطب نگریست .گلسرخی، با عنایت به پیشینهی درخشان ادبیات ایران، لزوم نوگرایی در شعر ودیدگاههای نیما را در بعضی نوشتههایش تبیین کرد که از اساسی ترین مقالات او نوگرایی و حقیقت خاکی را میتوان نام برد.در سحرگاه 29 بهمن 1352 گلولهی دژخیمان برسینهی ستبر او نشست .