بهاره رهنما را نمیتوان در یک قالب گنجاند، هنرمنداست، آرتیست است، بازیگر ممتاز تأتر و سینماست، کارگردان است، مدیر هنری است. قصه گوی خوبی است، نمایشنامه نویس است، زنی پر تحرک و بی آرام است اما یک مادر و همسر خوب هم هست. حالا وجه دیگری از بهاره رهنما را در برابر خود داریم . بهارهی شاعر، بهاره در دفتر «زن باران» که صفحهی تقدیمی اش به زنان بارانی سرنوشت او یعنی مادربزرگ، مادر، خواهر، و دخترش و همچنین به زنان بارانی سرزمینش سیمین بهبهانی، سیمین دانشور، لیلی گلستان، گلی امامی، گلی ترقی، مهین اسکویی والبته بسیاری دیگر اهدا شده است، به واگویههایی لطیف و احساساتی پرداخته که، نشان میدهد همین دفتر مختصر دورهای بیست ساله را در بر میگیرد .
نخستین اثر تاریخ 1373 را دارد، تجلی احساسات دختری 19 ساله و آخرین آن «زن باران» سرودهی 1393 است، در نخستین اثر احساسات جوانانهی او در سطرسطر کلمات تموّج دارد.
با تو سبکتر میشوم
با هر نوازش تو
آرامتر
معصومتر…
در میانهها نشانه های زنی جوان اما پخته، عقلگرا را میبینم که هنوز گرفتار سرپنجههای احساس میشود.
پنجره را میگشایم
به پوست تنم دست میکشم
به جای کسی نفس میکشم
و در انتظار یک بوسه میمیرم
و در خاتمه دفتر، زنی پخته، بسیار تجربه از سرگذرانده، اما هنوز هم گرفتار موج احساسات.
ما انتخاب میشویم
فراخوانده
به متن داستانهایی
تا قهرمانشان باشیم
حضور بهاره رهنما در صف شاعران زن کشور خوش باد.