انوره دوبالزاک، نویسنده فرانسوی متولد 1799، از بزرگترین رمان نویسان قرن نوزده به حساب می آید. نخستین اثرش را با الهام از سرواتر اسکات نویسنده انگلیسی نوشت. نام این اثر شوان ها بود که سرسلسله مجموعه آثار معروف او کمدی انسانی گردید که از مهمترین های آن ها می توان از اوژنی گرانده، باباگوریو، دخترعمو بت را نام برد. بالزاک در شهر تور به دنیا آمد، در رشته حقوق تحصیل کرد و پیش از روی آوردن به نوشتن مدتی سرمنشی دفتر اسناد رسمی بود. وقتی به نوشتن روی آورد دوران محنت زای زندگی او آغاز شد. او در تمام عمر بدهکار زیست.
خانمی به اسم دوبرنی حامی وی بود و بالزاک در رمان زنبق دره وی را تصویر کرده است. بالزاک در صدد بود تا با افزایش مجموعه کمدی انسانی به 143 جلد تمام جنبه های جامعه فرانسه را در قرن 19 بر قلم آورد اما به نگارش بیش از 80 اثر توفیق نیافت. شگفت آنکه بالزاک فقط چند ماه پیش از مرگش در 1850 با کنتسی لهستانی به اسم اولیناهانسکا ازدواج کرد. رمان «دهقانان» بالزاک مثل تمام آثارش تصویرگر جامعه دهقانی فرانسه در قرن 19 و رو در رویی آن با طبقه نو خاسته بورژوازی است.
یادداشتی از بالزاک به آقای گاوو (Gavault)، وکیل دعاوی و مشاور حقوقی وی، که در ابتدای کتاب آورده شده است:
“ژان ژاك روسو در دیباچه نوول هلوئیز مىنویسد: «من اخلاق و آداب زمانهام را بررسىكرده واین نامهها را منتشر كردهام.» من به پیروى از این نویسنده بزرگ آیا نمىتوانم به شما بگویم: «من سیر وقایع دورانم را بررسى واین اثر را منتشر مىكنم.»
هدف از این بررسى، بررسى یك حقیقت وحشتناك است تا باعث شود جامعه، رفتارى بشر دوستانه داشته باشد و اصلى بشردوستانه جاى حادثه ناگوار را بگیرد و این اثر، با دنبال كردن موضوعات جدید، چهرههاى اصلى جماعتى را كه توسط بسیارى از نویسندگان به فراموشى سپرده شده است برجسته مىكند. شاید این فراموشى نه بلكه احتیاط دورانى است كه ملّت وارث همهى درباریان پادشاهى مىگردد. ملّت شعرى آمیخته به شقاوت ساخته است، و بر جلادان دل مىسوزاند و از زحمتكش بُتى ساخته است!… فرقهها مضطرباند و همهى نویسندگانشان فریاد برمىدارند: كارگران بهپا خیزید! همانگونه كه به طبقه سوّم مىگفتهاند: بهپا خیزید! انسان وقتى خوب بررسى مىكند كه چرا این اِروستراتها آن شجاعت لازم را ندارند كه بروند به اعماق روستاها، تا توطئههاى دائمى آن كسانى را كه ما هنوز ضعفا مىنامیم، برضد آن كسانى كه اقویا بهنظر مىآیند بررسى كنند، یعنى دهقان علیهِ ثروتمند!… در اینجا صحبت راجع به روشن كردنِِ ذهن قانونگذار امروز نیست بلكه ذهن قانونگذار فردا است. مختصر بگویم در بحبوحهى سرسام دموكراتیك كه درآن نویسندگانِ نابینا درتكاپو هستند آیا تشریح وضعِ این دهقانى كه قانون اجرا نشدنى را اجرا مىكند در ضمن موجبات مالكیّت خود را به هرچه كه هست وهرچه كه نیست فراهم مىسازد یك نیاز فورى نیست؟ شما بروید این سرباز تبردار خستگىناپذیر را، این جانور جونده كه زمین را قطعه قطعه مىكند، تقسیم مىكند و یك آرپان زمین را به صد قطعه تقسیم مىكند و خردهبورژوازى را مدام به این ضیافت زمین دعوت مىكند وهمزمان دستیار و قربانىاش مىشود از نزدیك تماشا كنید. این عنصر ضد اجتماعىى زادهى انقلاب سرانجام روزى بورژوازى را نابود خواهد كرد، همان گونه كه بورژوازى، اشرافیّت را نابود كرد. انقلاب با تنگنظرى ویژهاش بر صدرِ قانون نشست و این، رُِبسپیرى است با یك سر و بیست میلیون دست كه لاینقطع كار مىكند و در همه شهرها و روستاها رخنه كرده و شوراى شهر وروستا را بر صدر نشانده وگارد ملى را در همهى بخشهاى فرانسه در سال 1830 مسلّح كرده است چرا كه انقلاب، ناپِِلئون را كه طالعِ بدفرجامش را بر تسلیح تودهها مقدّم داشته بود مَدّ نظر داشته است.
اگر من مدت هشت سال این كتاب را صد بار كنار گذاشتهام وباز ازسرگرفته ام، همه مىدانند كه من به خاطر توجّه و تشویق همهى دوستانم از جمله خودِ شما بوده است كه توانستم با شجاعتِ تمام در برابرِ این همه مشكلات بر تردیدهایم فایقآیم و با این همه جزئیاتى كه در این درام دو چندان مخوف به شدّت خونین تنیده شده است تصمیم به نوشتن آن گیرم؛ البته با دلایل متعدّدى كه من دارم امروز تقریباً با تهوّر اعلام مىدارم كه شما چقدر آرزومندِ به پایان رساندن آن بودید. این اثر، اثرى است مختصِّ شما، و به شما تقدیم مىكنم تا شهادتى باشد از حقشناسى جاوید و پایدارم، و به خاطر اخلاص شما، كه تسلاى خاطرى بود در مصایبم.”
بالزاک یکی از پرکارترین نویسندگان دنیاست. وی در طول عمر نسبتاً کوتاهش بیش از صد مقاله، رمان و نمایشنامه به رشته تحریر درآورد که تعدادی از داستانهایش به فارسی ترجمه شدهاند.