نگاه: «من رویایی دارم» گزینهی هفت دفتر ترانه از یغما گلرویی روانه ی کتابفروشی ها شد.
این دفترها عبارتاند از: “پرنده بی پرنده”، “زندگی به شرطِ چاقو”، “چشمای تو یعنی وطن”، “زیر سبیل میرغضب”، “رقص در سلول انفرادی”، “تصور کن” و “شام آخر”.
سایت نگاه به همین مناسبت گفت و گویی داشته با این شاعر سرشناس معاصر که در ادامه می خوانیم:
1/ آقای گلرویی، گزیده ترانههای شما «من رویایی دارم» بالاخره بر پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفته است. درمورد این کتاب برایمان بگویید.
این مجموعه گزیدهایست از ترانههایی که من در این نزدیک به پانزده سال نوشتهام و از دفاتر مختلفِ ترانهام انتخاب شدهاند. به گمانم با مرور این مجموعه، مخاطب بتواند خط سیری از تغییراتی که به خصوص در زبان ترانهی من اتفاق افتاده برای خود ترسیم و مسیری که درنوشتهام را رصد کند. مسیری که شاید مرورش بتواند چراغ راهی باشد برای کارورزانِ تازهنفس این شاخهی محجور ماندهی ادبیاتِ آهنگین.
2/ سه کتاب دیگر شما نیز در آستانهی تجدید چاپ هستند، راجع به آنها هم توضیحی بفرمایید.
آن سه کتاب عبارتند از «دیوارها سخن نمیگویند» که شامل ترانههای «احمد کایا» خواننده و آهنگساز و ترانهسرای بزرگ کشور همسایه ترکیه است و توسط من و «آیدین آقاخانی» به فارسی برگردانده شده که چاپ دوم آن منتشر میشود. «ماهی مست» مجموعهای از شعرهای «اورهان ولی» شاعر کشور ترکیه که با ترجمهی من به چاپ دوم رسیده و سومی هم مجموعهایست با نام «چشمان تو قاتل منند» که شعرهای «مختوم قلیفراغی» شاعر شهیر خلق ترکمن است و چاپ دومش به زودی منتشر خواهد شد.
3/ بسیاری شما را ترانهسرایی میدانند که دغدغههای جامعه امروز ایران را به درستی لمس کرده، بنابراین در ترانههای شما بازتاب مسائل روزمره جامعه ایران وجود دارد. چگونه به این زبان دست یافتهاید؟
به هر حال هنرمند آینهی جامعه و جهان پیرامون خود است و اگر شما ردپای معضلاتِ اجتماعی را در ترانههای من پیدا کردهاید دلیلش را باید در جامعه جستجو کرد. به شخصه باور دارم که هنرمند موظف است افت و خیزهای جامعهی خود را در آثارش منعکس کند، به خصوص هنگامی که این امکان از رسانههای گروهی گرفته شده باشد. من هم از همان ابتدا در آثارم به این موضوعات پرداختهام و شاید بشود گفت همین پرداختن مدام باعث شده که – به قول شما – زبانی مخصوص به خود در این زمینه داشته باشم. زبان هر شاعری در گذر از تجربیاتی که دارد صیقل میخورد و به گمان من زبان ترانهام نتیجهی مراوداتیست که با مردم و جامعه داشتهام.
4/ در ترانههای شما حس نوستالژیک خاصی وجود دارد که یادآور خاطرات بسیاری از نسلهای پیشین است. با توجه به سنتان و اینکه آن حال و هوا را از نزدیک لمس نکردهاید، چگونه توانستهاید به این زیبایی در ترانههای خود بگنجانید؟
متاسفانه پازل تاریخ ترانه ما یک قطعهی گم شده دارد و آن بیست سال سکوت موسیقی مردمی از انقلاب تا اواخر دهه هفتاد است. در این دوران به دلیل ممنوعیت این نوع موسیقی ترانهسرای جدیدی در داخل ایران به وجود نیامد و ترانهسرایان دور از وطن هم به هر دلیلی نتوانستند این گونه فضاها را تجربه کنند. یعنی ترانههایی نوشته نشد که درباره یک خیابان، یا هر نماد شهری دیگری نوشته شده باشد. من چون همیشه دغدغهی این کار را داشتم ترانههای زیادی با این مضمون نوشتم و برای نزدیک شدن به آن فضاها که به سن من نمیخورند دست به دامن آثاری شدم که این مکانها در آن تشریح شده باشند. این نوع کارها را در ردیف کارهای اجتماعی خود میگذارم چرا که به قولی «نوستالژی، سوگنامهی مردمیست که امروز زیبا ندارند.»
5/ شما در حوزههای مختلفی مانند ترجمه، داستاننویسی، فیلمنامهنویسی، شعر نو و بالاخره ترانهسرایی دست داشتهاید. به راستی کدامیک به شما نزدیکتر است: یغمای داستاننویس، فیلمنامهنویس، شاعر یا ترانهترانهسرا؟
نمیتوانم تفکیکی بین این شاخهها بگذارم. به خصوص در شعر آزاد و ترانه همیشه دغدغههایی واحد برایشان داشتهام و فقط قبل از نوشتن انتخاب کردهام که فلان موضوع را به شکل ترانه بنویسم یا شعر آزاد. در مورد داستان و فیلمنامه و حتا ترجمه هم همینطور است. تمام این شاخهها از یک سرچشمه میآیند که منم. یعنی من با دغدغههایم در تمام این آثار – حتا ترجمهها – حضور دارم.
6/ ترانههای شما نزد نسل جوان بسیار محبوب است، دلیل آن را در چه میدانید؟
این نظر لطف شماست اما اگر اینگونه باشد باید بگویم لابد من و نسل امروز از یک پنجره به جهان اطرافمان نگاه میکنیم. من همیشه سعی کردهام در ترانههایم – به خصوص ترانههای اجتماعی- نقش مرشد و راهنما را بازی نکنم. یعنی بیشتر به درد اشاره کردهام به جای این که مدعی طبابت و چاره نشان دادن باشم و چون نسل من و نسلهای بعد از من با مشکلاتی دست به گریبان بودند و هستند که دستپختِ پدرانشان بوده شاید همین ادعای قیومیت نداشتن باعث شده که جلب ترانههای من شوند. من درد را نشان میدهم و راه درمان را به عهده خود مخاطب میگذارم.
7/ شما در کتابی به ترانهسرایی امروز ایران، روند رو به رشد آن و ترانهسرایان جدید پرداختهاید. ارزیابی خودتان از این کتاب چیست؟
مجموعهی «ماترانهسراییم» را که جنگی از آثار تمام ترانهسرایانیست که بعد از آغاز دوباره موسیقی مردمی شروع به فعالیت کردهاند را نُه سال پیش گردآوری کردم. در آن دوران به اداره ارشاد فرستاده شد و نتوانست مجوز انتشار بگیرد و حالا با جایگزین کردن ترانههای جدید و اضافه کردن کسانی که در این نه سال به کارورزان ترانه اضافه شدهاند دوباره به ارشاد فرستادهام تا ببینیم چه میشود. این مجموعه شناسنامهی ترانهی دورانِ بعد از آن سکوت بیست ساله است و میتواند مرجع خوبی برای بررسی آثار این دوران باشد.
8/ چرا ترانه نسبت به شعر سپید بیشتر مورد اقبال قرار میگیرد؟
این که واقعن اقبال بیشتری دارد یا نه را چندان مطمئن نیستم اما دلیل مخاطب دار بودنش را شاید باید در لحن صمیمی و امروزی ترانه جستجو کرد و این که – برخلاف شعر امروز – به هر کلمهای حق ورود میدهد. این که ترانه با اجرا شدن و بدل شدن به اثری شنیداری میتواند مخاطبین زیادی را – حتا از بخش غیر کتابخوان – به خود جلب کند و دامنه مخاطب بیشتری دارد از دیگر دلایل اقبال آن است. البته این را هم اضافه کنم که به اعتقاد من ترانه بخشی از وظیفهی شعر معاصر را به عهده گرفته و در بسیاری از مسایل، به خصوص مسایل اجتماعی حتا از آن پیشی گرفته است.
9/ وضعیت ترانهسرایی این روزهای ایران را چطور می بینید؟
اگر بخواهیم با آثاری که به شکل مجاز در آلبومهای موسیقی منتشر میشوند در این مورد قضاوت کنیم باید بگویم وضعیت خوبی نیست چون در این آثار که بعد از گذر از فیلتر شوراهای مرکز موسیقی منتشر میشوند هر نوع آوری و حرکت پیشرویی سرکوب میشود چون آن شوراها در کل اعتقادی به ترانه پیشرو ندارند اما اگر دامنهی قضاوتمان را به فضای مجازی و آثاری که در سایتها و وبلاگها منتشر میشوند گسترش بدهیم باید بگویم که کارورزانِ ترانهی پیشرو به زیباترین و جانانهترین شکل در حال آفرینشگری هستند و خود من گاهی از خواندن بعضی آثار در اینترنت شگفتزده میشوم و غبطه میخورم که چرا فضایی برای پرورش این استعدادهای درخشان وجود ندارد.
10/ حرف آخر؟
در انتها باید تشکر کنم از زحمات جناب آقای «علیرضا رییسدانا» مدیریت محترم «موسسهی انتشارات نگاه» که دلسوزانه و با جدیت در انتشار آثار من تلاش کردهاند و انتشار مجموعههایی که از آنها صحبت شد هم ثمرهی پیگیری و کوشش ایشان است.