وبلاگ

تو معنی آب را در غم نهاده ای

نگاه: “یاسمن در باد” یکی ازمجموعه شعرهای نگاه تازه شعر انتشارات نگاه است که چندی قبل روانه بازار کتاب شده است. همین بهانه ای شد تا با اسماعیل یوردشاهیان شاعر این مجموعه که این روزها در خارج از ایران به سر می برد در باره شعر، دنیای شاعری و این کتاب گفت و گو کنیم که می خوانید:

شما شعرگفتن را از نوجوانی آغاز کردید تجربه سرودن اولین شعر با تجربه شعری که امروز می سرایید چه تفاوت هایی دارد ؟
می توانم بگویم سرودن در آن روزها بیشتر احساسی  و در بیان حس واندوه و دریافتهای آنی بود ریتم و ساختی ساده داشت  با آن و لحظه های دگرسان بی غش و ساده. اما اکنون نه  . جدا از آشنایی و تسلط در فرم و زبان و لحن  , بیشترین توجه ام به زبان و بیان مفهومهای حسی در دریافتهای دگرسان سرایش  و سرودن است . شعردیگر برای من بیان احساس  در ریتم و ساختاری مشخص نیست بلکه خلق جهان و فضا و زندگی و بودن دیگر وتازه است در رمان هایم  نیز همینطور بخصوص رمان تازه ام به این کار دست زده ام
اگر اشتباه نکم “یاسمن در باد ” سیزدهمین مجموعه شعر شماست که نگاه منتشر کرده است . در این کتاب شعر آیا خواننده با فضاهای تازه جهان شعر شما مواجه می شود ؟
بله همین طور است. شما در هر یک از مجموعه ها ی شعرمن . حتا در رمانها یم با جهان و فضا و لحن دیگر وتازه ای مواجه می شوید . اصولا شا عر و نویسنده چون دیگر هنرمندان همیشه باید بدنبال کشف جهان و فضا و زبان وحتا فرم تازه باشد .اگر به ایستد و تکرار شود بدانید که به پایان خود رسیده.  من بسیاری از شاعران مشهور و پیشکسوت را می بینم که دارند تکرار می شوند این یعنی پایان آنها
شعر های کتاب “یاسمن در باد” دارای بن مایه های تغزلی است . شما با رویکرد تغزلی در شعر هایتان به کدام نیاز  انسان امروز پاسخ دادید ؟
تغزل  وعشق جزیی از ذات و جوهر بودن انسان  است.  شما در هیچ اثری اصیلی نمی توانید  رد پای آن را نبینید .  خلاصه ی هستی آدمی عشق است و هر انسانی با زیستن خود شکلی از آن را ترسیم می کند و می سازد. من در تمام آثارم چنین روی کردی دارم  اما در هر دوره از شعرم سعی دارم به هست وبودن انسان معاصر در مفهوم وبیان تازه  معنایی دیگر بخشم و برای همین  است که شما در هر مجموعه شعر من با حرف وسخن و قضای تازه روبرو هستید که با کلیت شعر معاصر روز بسیار متفاوت است . که همین متفاوت بودن از یک سو  تشخص شعر من است و از سویی دیگر موضوع مناقشه و جهت وجبهه گیری بسیاری .  حقیقت را بگویم  بین دیدگاه وبرداشت و تعریف من از شعر و زیان و بسا مسائل دیگر با دیگر شاعران اختلاف زیاد است .از این  جهت من به جریان شعر امروز به استناد آثار منتشر شده نقد و انتقاد بسیار دارم. ای کاش امکان و مجرای نقد بود و فراتر از نقد امکان بحث و نظر . لطفا کمی در این مجوعه شعرهای شاعران به اصطلاع مطرح و پرفروش تامل و درنگ کنید خواهید دید همه تکرار است و حرف تازه ای نیست و در شعر شاعران جوان هم  نوعی رها شدگی و غیاب همه چیز .

کتاب “یاسمن در باد “به چند بخش با نام های” شعر دریا ” ، “پنهان از ماه ”  و “هوای بی قرار ”  تقسیم شده است . هر بخش آیا  دارای فضا و کارکرد شعری متفاوت از دیگر بخش هاست ؟
پاسخ: بله به  چهار بخش تقسیم شده است  . بخش چهارم ( کسی با پائیزمی رود)  نام دارد. بله هر بخش آن دارای  فضا زبان و ساختار متفاوتی است و کارکردی متفاوت دارد . بخش اول  که زبان حماسی تغزلی با فرم وساختار متفاوت است در بیان مرگ و مرثیه بودن است من برای سرایش آن  جدا از عناصر محیط از فرم و موسیقی شعر ( گوشما) و(بیاتی های) آذربایجان استفاده کردم و به یک هم آهنگی در بیان شعر و فضای تعزلی  در بیان  درد منتشر در جان و هستی عناصر محیط رسیدم که به شعر تغزلی در اصالت بیان ( حالت اکسپرسوینیستی)  دست یافتم  که شما حضور شاعر و حس اورا در تک تک  کلمه ها و  حضور زنده  اشیا را در  درون شعرمی بینید لطفا کمی درنگ کنید از همان سطر آغازین شعر تا پایان این حس وحرکت با شما در بیان درد و مرگ دریا خواهد بود
خشکی به لب کشانده بلور نمک را
سپیدی دندان خنده کرده  دریا
ویا …
دریای روزها و انتظارها
دریای خواستن ها و نگاه ها
دریای رنگ ها و مرگ ها و نمک ها
تو را کجا عشق
در کدام روز
نیمه های کدام شب
به بستر خواب و زفاف علف و آب خوانده
ویا …
من قامت درختم
پرواز پرنده ام
علف و سنگم
بر عرصه خاموشت
تو معنی آب را در غم نهاده ای
من فصل فصل کتاب تو را
در چشم گرفته
از جان سروده ام
لطفا کمی  تامل کنید شما کمتر چنین کار و تلاش وتجربه ای را در کار دیگر شاعران می بینید. در بخش بعدی یعنی در پنهان از ماه نوعی مکاشفه است مکاشفه شاعر در عرصه زبان و فرم و ریتمهای تازه است تا در بخشهای بعدی  بدیدار جامعه و جهان روم  و به بیان آن حقیقت تهفته به نشینم  که درد و حرف نا گفته همه ماست که شما و تک تک شعرهای  بخشهای ( هوای بیقرار) و ( کسی با پائیز می رود) می بینید و من  نه تنها  آنها را سروده ام  بلکه به دردگین ترین کلام و حرف و آوا نوشته و خوانده ام حالا گروهی خوشتر ندانند و یا  گرفتار حسد وبد دلی شوند که مرا حرفی جز تاسف نبست . چون شنیده ام بعضی انتقاد  که نه شکابت از این کرده اند که چرا به شعر  من توجه می شود ویا چرا نگاه کتاب مرا چاپ کرده . حتا مسئول  بخش آقای معمار هم چیزهایی نوشتند. حرف من باز جز تاسف چیز دیگری نیست . ای کاش  اینها را  سواد و توان نقد بود . ای کاش  شاعر بودند . چون در جهان شاعر چنین عبط هایی نیست

شعرهای این دفتر در نسبت نزدیک با  طبیعت معنا می شوند آیا این رویکرد تعمدی است ؟
پاسخ:    به هیچ وجه تعمدی نیست بلکه نزدیک شدن به ذات عناصر  وبودن  در طبیعت زندگیست. لطفا کمی در محبط زندگیمان تامل کنبد باد  و ایر و آفتاب و باران و درخت و جنگل. گل و کاغذ . آب وچیزهای دیگر در این زندگی ماشینی و دود و شبکه زده ما غایب و پنهان مانده اند.من بدیدار آنها رفته ام و آنها رابه زندگی شعرم که زندگی می سازد خوانده ام اگر کسانی  نمی پذیرند و یا با آنها بیگانه اند و یا گرفتار مشکلند لطفا چشمانشان را بمالند وبشویند وبیدار شوند خوابشان پس است
معنای شعر های کتاب “یاسمن در باد”  آیا مقدم بر شکل شاعرانه اند یا پس از این که شعر آفریده شد؛معنا هم در ذهن مخاطب به وجود آمد ؟
پاسخ: شاعرانه بودن هر شعر جز عناصر زیبایی شعر است  نه خصوصیات آن در زیباشناسی  هرشعری به مسئله شاعرانگی از لحاظ لحن وبیان و ساختار  توجه می کنند اما  این مسئله شاعرانگی صرفانه در سطح است و در لحن  که گاه اگر به  احساسات  جهت بگیرد آسیب زا خواهد بود .  شاعرانگی هر شعر با آن شعر  زاده می شود  لذا همانطور که در کتاب  ( مبانی حسی زبان وشعر)  نوشته ام شعرمن  شعری حسی و مفهومیست که با  بودن وشدن  و حقیقت همه چیز در بیان و رابطه است . من بدیدار آدمها ، شهرها ، اشیا،  عناصر  همه چیز می روم تا شعر بودن وزندگی را بسرایم  شعر من پابان تمام شعرهاست
و سخن آخر ؟
پاسخ:  سخن آخر  سخن دلتنگی و گله است . دلتنگی از کیفیت  چاپ  و صحافی و پخش کتاب  که بسیار نازل بود  و مسئله  دیگر تفاوت دیدگاه  و نوع برداشت ویراستاران و داوران گزینش کتاب  و سلیقه آنها با من  که باعث عدم چاپ  و رد کتابهای من و سکوت معنی دار منتقدبن و دیگر شاعران و نویسندگان  می شود
و تاسفم  از سانسور است که به  کتاب من آسیب  زیادی زده گاه در بعضی از شعرها  چندین سطر حذف شده مثل شعر ( سرمای عشق)  که شعر را بی معنی و بی شکل نموده  . ابن سانسور و حذفها در تمام بخشهای کتاب  انجام شده. برای نمونه متن کامل شعر سرمای عشق  این جا می آورم تا شما ببینید  چند سطر شعر سانسور شده وشعر چقدر  آسیب دیده
و هرف و سخن دیگر این که  کسانی بیایند و بگویندکه دیگرحرفی برای بیان و فرم و فضا تازه  نمانده که کشف و گفته نشده باشد . همه  گفته وسروده شده و دیگر چیزی برای گفتن نیست ودوره شعر و رمان بپایان رسیده . حرف و سخن نا امیدان و به بن بست رسیدگان است . من راه های تازه  را خواهم آزمود  تا به  شکل و فضاها ی تازه برسم همین کار را در رمان انجام داده ام . هرچند که گرفتار داوریهای بد شده. اما ناامید نخواهم شد .  هر تحول و چیز تازه ای در آغاز با مشکل بر خورد می کنداما بالاخر راه خودرا می گشاید و من خواهم گشود  . از شما و سایت  انتشارات نگاه بخاطر این گفتگو سپاس دارم

سرمای عشق

گاه با صدایت
با گفته ها ونوشته هایت
سرخوشم
گاه با خیالت عاشقم
می بوسم ، می نوشم
دست در هوا می رقصم
آواز می خوانم

گاه خوابم نمی برد
و شب را که از سکوت بغض کرده
فراموش می کنم .
جای خالی صدایت در اطاق  خفته است
و بوسه ات که هنوز خوابم نمی کند
تو مگر نگفته بودی
همیشه پشت پنجره
كنار گلدان شب بو  منتظری
عصر که می آیم
شب بو  نیست
در باز است
نوشته های روی میز
همه جا پراکنده اند
رختخواب بهم خورده
و لحاف مچاله شده
آ غوش دیگر می خواهد
چقدر دیر آمده ام
چقدر زود رفته ای
كنار پنجره می نشینم
هوا سرد می بارد

گفت و گوی محمدرضا محمدی آملی با اسماعیل یوردشاهیان

نوشتن دیدگاه