وبلاگ

ادبیات امروز آینده درخشانی دارد

جواد اسحاقیان ادبیات فارسی را در دانشگاه فردوسی مشهد خوانده و کارشناسی ارشد این رشته را در دانشگاه علامه طباطبایی. در دانشگاه‌های آزاد و پیام نور و سرانجام در دانشگاه فردوسی مشهد به تدریس پرداخت.فعالیت‌های فرهنگی و ادبی او را به سه دوره تقسیم کرده‌اند. «کوششی برای ارزیابی اندیشه‌های گوگول» و ترجمه «نامه‌هایی از شیلی» محصول سال‌های اولیه فعالیت‌های اوست. پس از انقلاب کتاب «کلیدر، رمان عشق و حماسه» و «سایه‌های روشن در داستان‌های جلال آل‌احمد» و «درنگی بر سرگردانی‌های شهرزاد پسامدرن» و «راهی به هزارتوی رمان‌نو»، «از خشم و هیاهو تا سمفونی مردگان» و… مربوط به دوره دوم تلاش او در عرصه نقد و تفسیر ادبیات داستانی است. وی پس از انتشار این آثار دوره دیگری از فعالیت ادبی و نظریه‌پردازی خود را آغاز می‌کند که همچنان تداوم دارد و حاصل کار تألیف 25 عنوان کتاب است. وی که پیوسته بر غنای اندیشه و شناخت تئوری داستان و نقد ادبی خود می‌افزاید به بازنگری پنج عنوان کتاب منتشر شده پیشین خود در نقد و بررسی آثار نویسندگانی چون دولت‌آبادی، دانشور، آل‌احمد و… پرداخت و مجموعه‌ای تحت عنوان کلی «داستان شناخت ایران» تدارک دیده که چهار جلد نخست آن به نام «نقد و بررسی آثار محمدعلی جمالزاده»، «نقد و بررسی آثار جلال آل‌احمد»، «نقد و بررسی آثار احمد محمود» و «نقد و بررسی آثار سیمین دانشور» توسط انتشارات نگاه هفته گذشته منتشر شد.

 آقای اسحاقیان، چهار جلد از مجموعه «داستان شناخت ایران» منتشر شده است. چند جلد دیگر در دست چاپ دارید؟
من 25 جلد کتاب دارم. یک کتاب اختصاصاً درباره بورخس است. یک کتاب فقط درباره صدسال تنهایی مارکز است. یک کتاب درباره ادبیات امریکای لاتین از ایزابل آلنده، کوئیلیو، آستوریاس، خوان رولفو تا فوئنتس، یوسا و دیگر نویسندگان تراز اول است. یک کتاب درباره رمان نو است که شامل نویسندگانی چون آلن روب‌گری‌یه و دوراس و کوندرا می‌شود.

 در مورد نویسندگان ایرانی دیگر از چه کسانی نوشتید؟
نقد و بررسی آثار صادق هدایت را دارم. آثار چوبک، بزرگ علوی و دولت‌آبادی را نیز بررسی کرده‌ام. اما یک مجموعه دیگر دارم که عبارتند از «بوطیقای نو در داراب‌نامه طرسوسی»، مربوط به ادبیات قرن ششم هجری است، البته من الآن دارم این متن را در بنیاد فردوسی مشهد تدریس می‌کنم. یک کتاب درباره هزار و یک شب هست که انتشارات افراز منتشر می‌کند. یک کتاب درباره امیر ارسلان نقیب‌الممالک است که همین انتشاراتی چاپ خواهد کرد. یک کتاب هم درباره ادبیات فمنیستی ایران هست شامل نویسندگانی چون منیرو روانی‌پور و شهرنوش پارسی‌پور و غزاله علیزاده و دیگران. ناشر این کتاب هم نشر افراز خواهد بود. یک کتاب درباره نویسندگان خارجی دارم از هند جومپالا هیری، از پاکستان و…

 شما یک نقد تطبیقی درباره «شوهر امریکایی» نوشته آل‌احمد با کتاب اس/ زد (S/Z ) نوشته رولان بارت انجام دادید. می‌دانید که رولان بارت داستان سارازین بالزاک را از پنج منظر نقد و بررسی کرده بود. آیا داستان شوهر امریکایی این قابلیت و استعداد را داشت؟
به نظر من این داستان یکی از هنرمندانه‌ترین داستان‌های آل‌احمد است که به اعتبار ساخت و پرداخت از یک سو و لایه‌های دوگانه معنایی آن از سوی دیگر، اهمیتی خاص دارد. اگر من این داستان را بر پایه نظریات ساختگرایانه رولان بارت، منتقد ساختگرا و نشانه‌شناس فرانسوی، در تحلیل داستان کوتاه سارازین بالزاک بررسی کرده‌ام، بی‌گمان به خاطر چند لایگی و قابلیت تفسیرهای متفاوت آن است.
این بررسی شاید به این دلیل اهمیت داشته باشد که تا امروز بر هیچ کدام از داستان‌های آل‌احمد نقدی مبتنی بر نظریه ادبی نو و یافته‌های تازه در بوطیقای نو نوشته نشده است و نقد من می‌تواند فتح‌بابی در این زمینه باشد، از آنجا که هیچ اصل معنایی مشخصی در نیات مؤلف وجود ندارد بارت می‌کوشد منابع معنایی دیگری در متن داستان پیدا کند. او به این نتیجه می‌رسد که اصلاً معنا را در خود متن نباید جست بلکه معنی متن را خود خواننده در روند تحلیل متن باید کشف و خلق کند. بارت در اثر خود با عنوان S/Z این اندیشه را در داستان سارازین اعمال و پیاده می‌کند. نتیجه نهایی خوانش بارت کشف پنج رمزگان برای تشخیص گونه‌های نشانه‌شناسی از رهگذر واحدهای معنایی در سراسر متن است که هر خواننده‌ای می‌تواند معنایی متفاوت از آن اراده کند. این رمزها به او کمک می‌کند تا داستانی را با همه ظرفیت‌های متعدد معنایی‌اشمطالعه کند.
در داستان مورد بررسی من، شوهر امریکایی، ماجرای شیفتگی یک دختر غرب‌زده ایرانی از طبقه متوسط شهری تهران به معلم امریکایی خود در کلاس‌های زبان انگلیسی، ازدواج در ایران و دو سال زندگی مشترک آن دو در امریکا و در پایان تقاضای طلاق زن ایرانی پس از آگاهی از شغل واقعی شوهر و بازگشت به ایران با تنها دختر شیرخواره خودش است. به نظر می‌رسد که آل‌احمد این داستان را بر محور رواج پدیده غربزدگی در میان بخشی از جوانان طبقه متوسط شهری و مدرن ایرانی از یک سو و تهاجم فرهنگی غرب از سوی دیگر نوشته است و من در این بررسی نشان دادم که این داستان خوش ساخت قابلیت بررسی نشانه‌های رمزگان پنجگانه را دارد.


پس این قابلیت در داستان «شوهر امریکایی» وجود دارد؟

رولان بارت داستان حدوداً سی صفحه‌ای بالزاک را در حدود دویست صفحه مورد نقد و بررسی قرار داده است. از دو دیدگاه دست به این کار زده است. یکی از منظر ساختگرایی است و دیگر از منظرساخت‌شکنی.
یعنی با این دو رویکرد موارد تضاد را در خوانش این داستان نشان داده است. من این رویکرد را در کتاب «نقد و نظریه ادبی» که نوشتم به عنوان نمونه آوردم یک بار یک اثر را – رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم نوشته خانم زویا پیرزاد – براساس ساخت اولیه‌اش نقد و بررسی کردم یعنی از منظر ساختگرایی که این خوانش اول است و معمولاً 90 درصد به همین خوانش می‌رسم. بعد این رمان را ساخت‌شکنی کردم براساس نظرات رولان بارت که معنای متفاوتی در مقایسه با خوانش اول از آن به دست دادم. اما در مورد داستان آل احمد پنج رمزگان دارد که من براساس آن رمزگان فرهنگی و رمزگان کنشی، رمزگان نمادین، رمزگان نشانه‌‌ای و رمزگان ارجاعی این داستان را بررسی و نقد کردم.

 هفته گذشته، نقد و بررسی آثار سیمین دانشور را منتشر کردید. در گذشته هم یک کتاب در نقد و تحلیل آثار خانم دانشور منتشر کرده بودید.
کتاب کم حجمی بوده که قبلاً نشر گل آذین منتشر کرده بود. منتها آن زمان من هنوز با نظریات ادبی و نقد نو کار نکرده بودم و منابع کار من هم انگلیسی نبود و بیشتر فارسی بود.
بعد کتابی نوشتم به اسم «نقد و نظریه ادبی» که حجمی معادل هزارصفحه دارد. در این کتاب 57 رویکرد را در نقد ادبی بررسی کردم و شما هر کتابی را که نگاه کنید امکان ندارد از 20- 10 رویکرد فراتر برود. به خاطر اینکه خیلی وارد جزئیات امر شد مثلاً پنج- شش مورد نقد مارکسیستی در این کتاب هست. هفت- هشت نوع نقد روان شناختی هست و غیره… اطلاعات مفصلی در این کتاب به مخاطبان می‌دهم، بیشتر به منابع انگلیسی روی آوردم. درنتیجه ارزش تئوریک کتاب خیلی بالاست. این کتاب توسط انتشارات نگاه منتشر خواهد شد. چهارعنوان کتابی که قبلاً توسط نشر گل آذین منتشر کرده بودم که یکی تحت عنوان «راهی به هزارتوی رمان نو» در ادبیات فرانسه بود. بررسی آثار رب‌گری‌یه و ناتالی ساروت و کلود سیمون و… بود. کتاب دیگر در مورد «خشم و هیاهو و سمفونی مردگان» بود. که این کتاب هم به کلی عوض شد و کتاب خیلی پربرگی شده است. این کتاب جنبه درسنامه‌ای دارد برای دانشجویان ادبیات.

 رمان «آزاده خانم و نویسنده‌اش» از براهنی را نقطه تلاقی متون ادب فارسی با ادبیات غربی ارزیابی کردید. در حالی که اغلب این رمان را نخستین رمان پست مدرن فارسی می‌شناسند.
این رمان از این نظر جالب است که یک رمان پسا مدرنیستی است به عنوان نخستین رمان پسا مدرن خیلی مهم است. البته مقداری اظهار فضل در این اثر هست. براهنی سعی کرده هم وارث ادبیات گذشته ایران باشد، یعنی بازتاب دهنده آثار هدایت و عمدتاً چوبک با توجه به نقدهایی که در کتاب قصه‌نویسی نوشته و همین طور شاخصه‌های پسا مدرنیسم را در عمل به کار گرفته است. من در نقدی که بر این اثر نوشتم ، توضیح دادم که چرا این نقد اهمیت دارد. از این نظر که بازتاب دهنده شگردی‌های تازه است در نقد ادبی. و اینکه چگونه یک اثر پسامدرن می‌تواند باشد و در عین حال تلاقی‌گاه ادبیات قدیم و ادبیات جدید!


اشاره کردید، برخی نویسندگان اتوریته پیدا می‌کنند و منتقدان به هر دلیلی مرعوب آنان می‌شوند و جرأت نمی کنند آشکارا در مورد متن آثارشان داوری کنند.

بله، درست است.دولت‌آبادی جزو این دسته از نویسندگان است یا خود براهنی، نقدهایش زمانی مورد توجه بوده است. سفارش شده آل احمد بوده و در مجله اندیشه و هنر می‌نوشت. به هرحال این‌ها اتوریته‌ای در آن زمان داشتند که کسی جرأت نمی‌کرد راجع به ضعف آثارشان بنویسد و در برابرشان قد برافرازد. در چنین فضایی امثال هوشنگ گلشیری و نویسندگان موسوم به حلقه اصفهان،صدایشان چنان که باید بازتاب پیدا نمی‌کرد. در حالی که موج‌نویی در داستان‌نویسی ایران به وجود آورده بودند دکتر تفضلی، ابوالحسن نجفی و اخوت و خود گلشیری که از همه مهم‌تر بود و نقش پیشرو و تأثیرگذاری داشت. کسی که داستان نویسی مدرن مدیون اوست و نویسندگانی مانند حسین آتش پرور، ابوتراب خسروی، مندنی پور، سناپور، و… همه از همین محافل سربلند کردند. اما دولت‌آبادی در ادبیات داستانی معاصر تأثیرگذار نبود و پیروانی ندارد.

 باتوجه به شناختی که از ادبیات ایران و جهان دارید، ارزیابی شما از وضعیت ادبیات داستانی امروز ایران چیست؟
من به این تلاش‌ها و آثاری که از نویسندگان می‌بینم، خیلی امیدوارم. از دل این ادبیات، شاهکارهایی هم بیرون می‌آید. می‌خواهم بگویم این ادبیات با همه فراز و نشیب خیلی جاندار است. من ادبیات امروز امریکای لاتین و جاهای دیگر را که می‌خوانم لذت چندانی نمی‌برم. احساس می‌کنم بیشتر جنبه فنی و فرمالیستی دارد تا نبض جامعه و زندگی در آن بزند. تصور می‌کنم در این دوره گرایش‌های خاصی به وجود آمده که یکی گرایش‌های ناسیونالیستی است. گرایش‌های مدرنیستی هست. یعنی نوعی ساختارشکنی در همه عرصه‌ها دیده می شود از ادبیات گرفته تا زندگی خصوصی افراد جامعه، زندگی اجتماعی و سیاسی، به این دلیل من فکر می کنم اگر کمی فضا و امکان فراهم شود، محافلی باشند که بررسی کنند متوجه می‌شوند که حداقل ادبیات داستانی امروز پربار و نویدبخش آینده درخشانی است.

 سایر محمدی، روزنامه ایران، شماره 5860

نوشتن دیدگاه