روایت اول :
انتشارات مزدا mazdu publishers در کوستامزا costamesa در سال 2004 کتابی دو زبانه با نام “گفت و گو با شاعران معاصر ایران” با لوح فشرده به دو زبان فارسی و انگلیسی به چاپ رساند. این کتاب شامل دو گفت و گو تقریبا مفصلِ هاردی تیکو ایران شناس هندی تبار با شاعران بزرگ ایران در دهه چهل شمسی است.
این کتاب پس ازآن که در آمریکا منتشر شد نسخه ای از آن به دست زنده یاد استاد ایرج افشار در ایران رسید و او آن نسخه رادر اختیار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی قرار داد. استاد شفیعی کدکنی با درایت و هوشمندی به ارزش و اعتبار این گفت و گو پی برد و به دکتر مرتضی کاخی پیشنهاد داد تا مقدمه های کتاب را که به زبان انگلیسی بود ترجمه ومتن گفت و گو را ویرایش کند . حاصل این کوشش کتابی شد با نام ” گفت و گوی شاعران” که با ترجمه، ویرایش و تنظیم مرتضی کاخی از سوی انتشارات زمستان در سال 1384 منتشر شده است.
اما داستان شکل گیری این کتاب بدین گونه بود که در تعطیلات تابستان ( 1965 ) 1344 یک ایران شناس هندی یا به قول م. آزاد ایران شناس کشمیری به نام گیرد هاردی تیکو که سالها قبل در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درس ادبیات فارسی خوانده بود و در آن سال ها استاد دانشگاه برکلی آمریکا بود به ایران آمد و به حسن کامشاد گفت مایل است تا از نزدیک با شاعران جوان معاصر ایران که آثارشان با سانسور و ممیزی منتشر می شود دیدار کند. حسن کامشاد همکار سابق ابراهیم گلستان بار اول او را با فروغ فرخزاد در استودیوی فیلم گلستان در قلهک تهران آشنا می کند و این آشنایی زمینه را برای گفت و گو با شاعران دیگر فراهم می کند. فروغ بعد از درخواست لعل تیکو، احمد شاملو، سهراب سپهری، مهدی اخوان ثالث، م. آزاد و سیروس طاهباز را به خانه اش در دروس دعوت می کند. در این نشست حسن کامشاد و امین بنانی هم حضور داشتند.
سهراب سپهری در همان دیدار اولیه با تیکو هر گونه ادعایی را در حوزه شعر و شاعری نسبت به خود رد کرد و تاکید کرد که اساسا وی یک نقاش است. بنابراین در آن جلسه سپهری حتی یک جمله هم نگفت و در باره شعر خود و دیگران اظهار نظر نکرد . اما اخوان و فروغ و به خصوص م. آزاد نکات دقیقی در باره شعر و شاعری گفتند. شاملو هم انگار در عالمی دیگر سیر می کرد چرا که او کمتر نظر داد و بیشتر شنونده بود. جلسه اول در منزل فروغ چهار ساعت به طول کشید.
جلسه بعد با حضور همان افراد در منزل شاملو برگزار شد و گویا شاملو دیرتر وارد گفت و گو شد. تمام گفت و گوهای جلسات منزل فروغ و شاملو روی نوار ضبط شد ونزد هاردی تیکو باقی ماند. تا این که در سال 1989 ( 1368 ) لعل تیکو پس از 24 سال در بعد از ظهر یک روز بهاری در دانشگاه ایلی نوی در شهر اوربانای امریکا به یاد این گفت و گو می افتد و از علیرضا انوشیروانی که در آن زمان دانشجوی دکترای ادبیات تطبیقی بود می خواهد تا دو نوار ریل را روی کاغذ بیاورد . انوشیروانی آن چنان که خود می گوید گویا دوسال برای روی کاغذ آوردن و تنظیم این نوارها و مقایسه و تطبیق متن انگلیسی با متن فارسی وقت صرف می کند و با این همه کتابی که منتشر شد خالی از اشتباه های لفظی و وزنی نبود که دکتر کاخی در کتاب خود برخی از آنها را اصلاح کرد.
پس از چاپ این کتاب در ایران و نوشتن دو معرفی در نشریات نگاه نو و بخارا دکتر انوشیروانی استاد دانشگاه شیرازمتوجه انتشار کتاب در ایران بدون ذکر نام خودش می شود و همین نکته زمینه اعتراض او را بر می انگیزد تا از حق خود دفاع کند و بگوید چرا نام ایشان به عنوان یکی از پدید آورندگان این کتاب دو زبانه از روی جلد کتاب فارسی که انتشارات زمستان در سال 1384 به کوشش مرتضی کاخی منتشر کرده حذف شده است.
همین امر سبب می شود تا بار دیگر این کتاب با همکاری منتقد ارجمند شعر فارسی آقای فیض شریفی در انتشارات آرشام منتشر شود . این کتاب برای بار دوم با نام “گفت و گو با شاعران معاصر ایران” منتشر شد و روی جلد این بار نام گیردهاردی تیکو و علیرضا انوشیروانی آمده است. کتاب با مقدمه ای از فیض شریفی با نام “واژه نهان” در رد کوشش های مرتضی کاخی آغاز می شود و سپس پیش درآمدی از علی رضا انوشیروانی و ژنت اسمار در تبین وضعیت تهیه انتشار کتاب می آید. پیش در آمد دوم نوشته ی امین بنانی یکی از حاضران در آن نشست ها در سال 1344 است. پیش درآمد سوم از آنِ گیردهاردی تیکو است که هنگامه شریفی دختر فیض شریفی آن را ترجمه کرده است. بعد از پیش درآمدهای سه گانه، زندگینامه مختصری از تیکو آمده است . گفت و گوی اصلی از صفحه 35 کتاب آغاز و در صفحه 138 به پایان می رسد. در پایان نقد و معرفی کامیار عابدی بر این کتاب که با نام ” گفت و گوی فراموش شده ” در نشریه نگاه نو شماره 72 بهمن1385 چاپ شده بود آمده است. همچنین گفت و گو ی کوتاه فیض شریفی با علیرضا انوشیروانی در باره نقش او در تهیه و تدوین کتاب و سپس نوشته ای به قلم انوشیروانی در انتهای کتاب آمده است. جالب این که عنوانِ گفت و گو و عنوانِ مقاله انوشیروانی هر دو ” چنین بی حرمتی ، حریم پر حرمت فرهنگ و ادب را نشاید ! است. جای تعجب دارد چرا دو متن جدا از هم فقط یک عنوان دارد؟
انوشیروانی در مقاله ای که در پایان کتاب آمده به حذف نام خود اعتراض می کند .اعتراض انوشیروانی اعتراض درستی است. او در تنظیم و به روی کاغذ آوردن گفت و گو بسیار زحمت کشید. جا داشت نام او به عنوان یکی از پدید آورندگان در کتاب می آمد تا خوانندگان بدانند او هم در تدوین کتاب نقشی داشته است. اما آیا ایشان و زنده یاد تیکو این را نکته را می دانستند که باید قبل از انتشار کتاب به صورت کتبی از خانوده های شاملو، اخوان، فروغ و آزاد اجازه انتشار می گرفتند؟ آیا آقای انوشیروانی نمی داند که این هم نوعی سرقت و سواستفاده است که گفت وگویی د رسال 1965 انجام شده است پس از گذشت قریب چهار دهه در سال 2004 در آمریکا بدون اطلاع گفت و گو شنوندگان منتشر شود؟ در حالی چه بسا شاعران یا خانواده آنها به دلایلی مایل به انتشار آن گفته ها نبودند.
آیا آقای تیکو در سال 1965 به شاعران حاضر در جلسه گفته بود که می خواهم با شما گفت وگو و آنها را 39 سال بعد منتشر کنم ؟ آیا نباید نسخه ای از آن نوار در اختیار شاعران قرار می گرفت و به صلاحدید خودِ آنان حک و اصلاح و ویرایش می شد ؟ آیا به راستی پدید آورندگان به اهمیت این گفت و گو پی برده بودند؟ آیا گفت و گوهایی که ناصر حریری با بزرگان ادب معاصر انجام داد به لحاظ حقوق مادی معنوی به همین شکلی بود که تیکو انجام داد؟ بنابراین بهتر بود آقای تیکو نیت انتشار این گفت و گو درهیات یک کتاب مستقل را با شاعران جوان آن سالها در میان می گذاشت یا نسخه ای از نوار را در اختیار مصاحبه شنوندگان قرار می داد.
روایت دوم :
در پیش در آمد 1 نوشته انوشیروانی و ژنت اسمار آمده: “این شاعران در آن زمان شهرتی نداشتند…” نمی دانم بر پایه کدام مدرک و مستندی چنین حکم صادر شده است. در سال 1344 شاملو و اخوان و فروغ در اوج شاعری و شهرت بودند . بهترین شعرایشان سروده شده بود و نام و آوازه بلندی داشتند.
در پیش در آمد 2 امین بنانی می نویسد: “اما نهایتا گفت و گو به قلمرو خلاقیت شعری، زبان شعر و ارتباط شاعر با شعر و همچنین مخاطبانشان کشیده شد. ” گویا جناب بنانی در آن جلسات به دقت حرف های شاعران را نشنیدند و بعد هم کتاب را نخواندند. در این کتاب درباره خلاقیت و زبان شعر و ارتباط شاعر با شعر بحثی جدی در نمی گیرد.
انگیزه اصلی حضور و گردهم آمدن شاعران در آن سالها در منزل فروغ و شاملو در وهله اول نفی جریان میانه رو و اعتدالی با پرچمداری توللی و نادرپور و پشتیبانی دکتر پرویز ناتل خانلری بود و دیگر اثبات این نکته که جریان اصیل شعر نیمایی جریان شعر اخوان و فروغ و سپهری و شاملو ست. اینان گرچه در نگاه ها با هم تفاوت هایی دارند اما سرچشمه و شناخت شعرشان یکی است. در جلسه اول ابتدا در باره جایگاه شعر ایران در خارج از کشور گفت و گو می شود و این که جریان های میانه رو مانند نادرپور که خود را شاعر پیشتاز می داند مانع از دیده شدن آنها در خارج از ایران است چراکه به زعم آنها در همه جا حتی در فرودگاه ها ماموران خانلری اند که به محض ورود آنها را می قاپند و اجازه نمی دهند با شعر نیمایی آشنا شوند. حتی فروغ به صراحت می گوید: “شعر های نادرپور برای من شعر نیستند” 114 ص
یا شاملو در باره شعر ابتهاج می گوید:
سایه کسی است که همان غزل را همان زبان را و همان لغات قدیم شعر را آورده توی قالب نیما عرضه می کند برای این که از بین نرود ص 56
سپس آرام آرام بحث به صورت خودکار به سمت تاثیر تفکر نیما بر شاعران معاصر مطرح می شود. متاسفانه لیکو علی رغم این که برگزارکننده اصلی و گرداننده جلسه بود اما در جلسه اول همیشه در حاشیه قرار داشت و موضوع گفت و گو به میل و انتخاب شاعران عوض می شد. اما موضوعی که درباره آن زیاد بحث شد موضوع وزن شعر نیمایی بود که با توجه به تسلط اخوان ثالث برنوعی وزن در شعر ،میداندار اصلی آن جلسه او بود. اما حرف های فروغ ساده و جاندار بود. فروغ بر اساس تئوری شعر حرف نمی زد بر اساس دریافت و ادراک شاعرانه نظرش را اعلام می کرد و هیچ ابایی نداشت تا با شاملو که شعر سپید می گفت در زمینه وزن اختلاف نظر داشته باشد. فروغ به زیبایی میگوید:
وزن من تو کلمه است، کلمه من توی وزن نیست 63
و برای تبیین این دیدگاه صادقانه می گوید:
من نمی توانم برای آن به شما فرمول بدهم یک چیز غریزی است. اصلا فکر می کنم وزن یک چیز غریزی است 63
بنابراین در جلسه هیچ امکانی برای تغییر موضوع گفت و گو فراهم نمی شود و شاعران تا پایان در همین زمینه حرف می زنند که حرف های اخوان ثالث با توجه به تسلط او بر شعر و عروض فارسی و حرف های نوگرایانه فروغ که زاده طبع سرشار از شور و شعر او بود بسیار خواندنی است.
در جلسه دوم که در منزل شاملو برگزار شد بازهم به درخواست اخوان ابتدا در باره وزن شعر نیمایی علی رغم میل فروغ بحث شد. فروغ چندین بار صریحا اعتراض کرد تا موضوع عوض شود تا این که با حرف های زنده یاد سیروس طاهباز که نشان از دانش و ذوق ادبی و شعری او داشت مسیر بحث عوض شد و م .آزاد بحث را به فرم شعر کشاند و گفت:
بهتری یا بدتری یک شعر به علت داشتن یک فرم مشخص یا غیر مشخص نیست ص 98
اما فروغ در این باره زیباتر گفت:
هر شاعری فرم کارش بستگی صددرصد به زبانش و ایده اش و دنیایش دارد. ص 100
و در نوبتی دیگر گفت:
یک کار هنری باید فرم داشته باشد و نشود در آن دخل و تصرف کرد.
حرف های فروغ دارای بنیاد فکری و فلسفی است و بسیاری از نظریه های شعر که سال ها بعد در مطبوعات ایران ترجمه و رواج یافت همان حرف هایی است که فروغ با اداراک شاعرانه درباره آنها حرف زده بود.
محتوا ومعنا در شعر هم از جمله موضوعاتی بود که در منزل شاملو به اجمال در باره آن صحبت شد اما به دلیل نبود انسجام و مدیریت سازمان یافته در اداره گفت وگو مسیر بحث ناگاه تغییر می کرده است. بنابراین علی رغم این که بحث معنا و محتوا بحث مهمی می توانست باشد؛ ابتر باقی ماند و به جملات کوتاهی در این زمینه بسنده شد.
موضوع ترجمه شعر نیز از جمله مباحثی بود که شاعران تا حدودی نظرشان را در باره آن ابراز کردند. شاملو با ذکر خاطراتی سعی می کند به جمع بقبولاند که شعر خوب ترجمه پذیر نیست. و از شعرش مثال می آورد که گفته بود:
در میدانی که در آن غنچه و تابوت بی معارض می گذرد
لبخند و اشک را
مجال تاملی نیست
شاملو بر این باور بود که اگر بتوان همه کلمات را ترجمه کرد ترکیب “مجال تامل” قابل ترجمه دقیق نیست. همین طور طاهباز با هوشیاری می گوید شعر الیوت به زبان فارسی قابل برگردان نیست.
بحث آخر جلسه دوم هم در باره شعر و مردم است که آیا شاعر برای مردم شعر می گوید یا برای خودش. شاملو می گوید من شعر را برای خودم می گویم اما این برای خود گفتن به معنی حذف خواننده شعر نیست. اصولا شاملو شاعری اجتماعی است و شعر هایش را منتشر می کند تا مردم بخوانند اما او در لحظه سرایش به خواننده فکر نمی کند که از این شعر خوشش بیاید یا نیاید. او شعر را برای دل و جانش می گوید و در مرحله بعد با خواننده ارتباط می یابد .فروغ در همین زمینه گفت: اهمیت شعر آقای شاملو در این است که به تمام آن چیزهای که در این سرزمین می گذرد مربوط می شود 133
اما اخوان در زمینه شعر و خواننده بهترین بحث را با تقیسم بندی انواع من شعری به پایان می رساند. او به چند نوع من باور دارد. منی که مال خود آدم است. مانند این شعر حافظ که می گوید:
من از جان بنده سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد
اما حافظ در جای دیگر می گوید:
در پس آ ینه طوطی صفتم داشته اند
هر چه استاد ازل گفت بگو می گویم
اخوان میان این دو من فرق می گذارد. من خودی و من انسانی دو نوع منی هستند که اخوان به تفکیک آنها در شعر معتقد است. جالب این که استاد شفیعی کدکنی در کتاب ادوار شعر فارسی در مقاله شعر فارسی بعد از مشروطیت در بخش عاطفه به سه من اشاره می کند: من فردی و شخصی، من اجتماعی و من های بشری و انسانی 88ادوار
اخوان نیز با تفکیک من شخصی با من متعالی و مافوق بشری گفت و گو را به پایان می رساند.
روایت سوم :
کتاب گفت و گو با شاعران معاصر ایران جدای از حاشیه های نه چندان پر معنا به چند دلیل کتاب ارزشمندی است:
1- در وهله اول نشان می دهد که شاعران دهه چهل همگی به انتشار شعر فارسی معاصر به ینگه دنیا باور داشتند و بر آن بودند تا تصویری درست از شعر معاصر ایران در آن سوی مرزها ترسیم شود.
2- تفاهم و مفاهمه شاعران علی رغم سلایق و علایق مختلف شعری نشان از رشد فرهنگی شاعران دهه چهل دارد و همین مقدمه ای برای رسیدن به اوج قله های شاعرانه است. آیا شاعران جوان امروز ( دهه 90 ) حاضرند در چنین نشستی به دور از هیاهو و منیت از شعر امروز دفاع کنند؟
3- سکوت سپهری پرمعناست. سهراب سپهری حتی خود را شاعر نمی دانست و یک جمله هم نگفت اما شاعر ماند و شعرش چون کاغذ زر دست به دست شد. بنابراین هر شاعر جوانی که امروز ادعا می کند جایزه نوبل ادبی حق اوست و در شعر کاری کرده کارستان که فقط او می بیند و محرمان خانه اش. باید بداند هیاهو و جنجال های شاید چند صباحی نام کسی را بر سر زبان آورد اما ماندگار نخواهد کرد.
4- تبویب و تدوین و گسترش نظریه های ادبی اخوان ، فروغ وآزاد می تواند به نقد ادبی ما یاری رساند. نوع نگاه هر کدام در باره وزن، فرم شعر، معنای شاعرانه ، ترجمه شعر و نقش خواننده در شعر می تواند امروز نیز ما را به کار آید.
5- باید بار دیگر به درایت وهوشمندی ادبی محمدرضا شفیعی کدکنی ایمان آورد که اگر نگاه منتقدانه، هوشیارانه و دلسوزانه او نبود شاید به این زودی ها کسی ضرورت انتشاراین کتاب را در ایران احساس نمی کرد.
کتاب گفت و گو با شاعران معاصر را انتشارات آرشام در 166 صفحه در 550 نسخه به قیمت 8000 تومان در فصل بهار 1392 منتشرکرده است.
* نگاهی به کتاب گفتوگوبا شاعران معاصر، گیردهاردی تیکو و علیرضا انوشیروانی، انتشارات آرشام: 1392.
این نقد با تلخیص در روزنامه آرمان دوشنبه 14 مرداد 1392 منتشر شده است