شعله آتشی در یادداشتی که در اختیار بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گذاشته، نوشته است: بیستونهم آبانماه هر سال، یادآور طعم سیبی تلخ است. سیب، میوهی دانایی و نماد آگاهی است. شاعر، دانایی میبخشد و آگاهی میافزاید و این را من از بازخورد شعر پدرم و تجربهی دیدار با مردم فهیم ایران و زادگاه پدرم (بوشهر) دریافتهام.
پدرم، منوچهر آتشی، با رسیدن زمان به بیستونهم آبان 1384 کوچ کرد، اما شعرش هنوز پدری میکند و سایهسار میافکند. پدرم به من درس زندگی داد و معلمی مادام و مستمر بود. بخشیدن، دوست داشتن بدونِ دریغ، حرمت انسان، برابریخواهی و عشق، آموزههای پدرم بودند تا حادثهای در بامداد زندگیام رخ دهد و از خلیج تا خزر دوست بدارم دیگران را همانند گندم و گیلاس؛ و این اتفاق آخرم بود.
پدرم، پیش پایت برمیخیزم و به یادت هستم مدام و مرا تلنگر یادت بس… اگرچه تلخ است این سیب!
شعله آتشی
29/آبان /1392»
منوچهر آتشی، شاعر و مترجم، دوم مهرماه سال 1310 در دهرود دشتستان بوشهر متولد شد. به سال 1339 به تهران آمد و در دانشسرای عالی به تحصیل پرداخت. او در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغالتحصیل شد.
مجموعههای شعر «آواز خاک» (1347)، «دیدار در فلق» (1348)، «وصف گل سوری» (1367)، «گندم و گیلاس» (1368)، «زیباتر از شکل قدیم جهان» (1376)، «چه تلخ است این سیب» (1378) و «حادثه در بامداد» (1380)، همچنین ترجمه آثاری چون «دلاله» (تورنتون وایلدر)، «لنین» (مایاکوفسکی) و ترجمه داستان «فونتامارا» اثر ایناتسیو سیلونه که در سال 1348 انتشار یافت، از آثار منتشرشده منوچهر آتشی هستند.
این شاعر ظهر روز 29 آبانماه سال 84 در پی بیماری در بیمارستانی در تهران از دنیا رفت و پیکرش برای خاکسپاری به زادگاهش منتقل شد.