گزیده ای از کتاب ماهی مست
اگه تو اون دنیا،
غروبا که کارخونه تعطیل می شه
راهِ برگشتن به خونه این قدر سربالا نباشه
،مُردن چیزِ بَدی نیست!
در آغاز کتاب ماهی مست می خوانیم
اين ترجمه تقديم مىشود به
عمران صلاحى
و صميميتِ شعرش.
ى. گ
من بايد،
بايد،
بايد يه ماهى مىشُدم
تو تُنگِ شراب!
«اورهان ولى»
فهرست
پُلِ ميانِ مردم و شعر… 13
مجّانى 15
اورهان ولى 16
سوراخ 19
موچين 20
مثِ ما 21
فضولى 22
ماهىگيرِ سيسيلى 24
مالِ شماس! 25
رابينسون 27
آدمها 28
تا صبح 29
مهمون 31
موج 32
حرفام 34
خوابِ چاهكن 35
پرچم 36
سرباز 38
پنجره 39
گردنهبند 40
دريا 41
عيد 42
خداحافظى 43
يادآوردن 45
زنـگ 46
چراها 47
سايه 48
محمود خُله 49
نوشتهى سنگِ قبر (1) 50
نوشتهى سنگِ قبر (2) 51
نوشتهى سنگِ قبر (3) 52
از گُربهى ولگرد به گُربهى قصّابى 53
از گربهى قصّابى به گُربهى ولگرد 54
قنارى 55
كَره 56
سربالايى 57
كِى به آرامش مىرسيم ؟ 58
رفتن 59
خواب 61
خيال 62
وطن 63
گذشتن از كوچه 64
استامبولُ گوش مىكُنم… 65
قطار 67
ماجراى علىرضا و احمد 68
رحم 69
زندگى همينه 70
سفر 71
ميخك 73
ابرُ پرنده 74
خوابِ دختر 75
زنانِ كارگر 76
گُربهى ماده 77
گربهى حامله 78
ازدواج 79
شايعه 80
آسفالت 81
يه روز… 82
درخت 84
خوابيده 85
زغال اخته 86
ماهيگيرا 87
كارى كرده باشم 88
عصراى يكشنبه 89
دَمِ مُردن 90
زندهگى 92
پُلِ ميانِ مردم و شعر…
اورهان ولى كانيك 13 نيسان (فروردين ) 1914 در استامبول متولد شد.
او از كسانى بود كه شعرِ آزاد را در كشور تركيه رواج داد. نشريهيى به نامِ ياپراك (برگ ) منتشر كرد كه به سكوى پروازِ شاعرانِ تازه نفس بدل شد. اولين مجموعهى اورهان با نامِ غريب در سالِ 1941 منتشرشد و در آن مجموعه دو شاعر ديگر او را همراهى مىكردند : اكتاى رفعت و مليح جودت. اين سه تن بعدها به شاعرانِ نسلِ غريب مشهور شدند. اورهان در مقدمهى همان كتاب مىگويد :
تمامِ ويژهگى هاى شعر، نوعِ استفاده از آن است. شعر هنرىست متكى به زبان كه نه پنج حسِ آدمى، بل كه تنها مغزِ او را تحريك مىكند. شعر مخصوصِ اقليتِ طبقهى مرفه نيست، بايد بتواند اكثريت را به خود جذب كند! بايد شعر را از چنگِ صنايعِ لفظى، تصوراتِ شاعرانه و قالبهاى بىخاصيت نجات داد و به زبانِ عامهى مردم نزديك كرد!
اورهان ولى در سالِ 1945 مجموعه شعرِ چيزى كه نتونستم ازش بگذرم، سالِ 1946 مجموعه شعرِ مثلِ حماسه، سالِ 1947 مجموعه شعرِ يه جورِ ديگه و سالِ 1949 مجموعه شعرِ رودر روى… را منتشر كرد. مدتها در اعتراض به زندانى بودنِ ناظمحكمت دست به اعتصابِ غذا زد. شعرها و داستانهاى بسيارى از نويسندهگانِ اروپايى را به تُركى ترجمه كرد. او از اولين كسانى بود كه هايكوهاى ژاپن را به
جامعهى تُرك زبان شناساند. ناظم حكمت در مصاحبهيى اورهان ولى را بزرگترين و زيباترين شاعرِ تُرك خطاب كرده است.
يك شب وقتى اورهان از مىخانه به خانه بازمىگشت، در چالهيى كه شهردارىِ استامبول براى كابلكشى كنده بود اُفتاد و دچارِ ضربهى مغزى شُد و دو روزِ بعد در چهاردهمِ كاسيمِ 1950 از دنيا رفت. بعد از مرگِ او مجموعهى كاملِ اشعارش به نامِ تمامِ شعرهاى اورهان ولى و چندين كتابِ ديگر از مقالهها و داستانهاى كوتاهش منتشر شد.
***
اورهان ولى شعر را از ويژه ى طبقه ى آريستوكرات بودن بيرون آورد و به ميانِ مردمِ كوچه و بازار بُرد. شايد براى نمونهى اين نوع شعر در زبانِ فارسى، بشود به تعدادى از سرودههاى زنده ياد خسروگُلِسرخى اشاره كرد. شاملوى بزرگ به درستى آثارِ گُل سُرخى را پُلِ پيوند دهندهى مردم با شعرِ معاصر مىدانستند. شاعرى كه لافِ مردمى بودن بزند و شكوه كُند كه مردم او را نمىفهمند، كاسبى بيش نيست. اميدوارم اين مجموعه روزى الگوى شاعراى ساكنِ برجِ عاج قرار بگيرد تا از پيلهى خودبينى بيرون آمده و براى يكبار هم كه شده در ميانِ مردم بودن را با گوشت و پوست و اُستخوان تجربه كُنند.
يغماگلرويى
تهران ـ 10 / اردى بهشت / 1384
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.