توضیحات
گزیده ای از اشعار فریدون مشیری
سحر با من درآمیزد که برخیز.
نسیم گل به سر ریزد که برخیز.
زرافشان، دختر زیباى خورشید
سرودى خوش برانگیزد که برخیز
در آغاز کتاب گزیده از اشعار فریدون مشیری می خوانیم:
فهرست
مقدمه 7
اظهارنظرهایى از نویسندگان و شعرا :
قسمتى از نامه شهریار به مشیرى 11
محمدرضا شفیعى کدکنى 12
دکتر سیروس آموزگار 13
س. ح. الهامى 15
بهار را باور کن :
- آخرین جرعه این جام
- کوچ 19
- 24
- چتر وحشت 27
- از خدا صدا نمىرسد 30
- سفر در شب 35
- اى بازگشته 38
- اى همیشه خوب 42
- خوشه اشک 44
- سوقات یاد 47
- کدام غبار؟ 51
- بهترین بهترین من 53
- ستوه 57
- چراغى در افق 59
- جادوى بىاثر 60
- غبار آبى 62
- بهت 64
تشنه طوفان :
- دریا 69
- آواره 71
- برگهاى سپید دفتر من 73
- تشنه 75
- گنجینه 77
- کابوس 80
- آسمان 82
گناه دریا :
- آتش پنهان 87
- شباهنگ 89
- گل خشکیده 91
- پرستو 93
- اى امید ناامیدىهاى من 95
- سرگذشتِ گلِ غم 97
- آسمان کبود 99
- دروازه طلایى 101
- آفتابپرست 103
- اسیر 106
- پرستش 108
- سکوت 111
- بازگشت 113
- براى آخرین رنج 115
- شراب 117
- غروب 118
ابر و کوچه :
- در ایوان کوچک ما 121
- جام اگر بشکست…؟ 124
- باغ 127
- اشک زهره 129
- خورشید جاودانى 131
- بابا، لالا نکن 133
- صفیر 136
- ناقوس نیلوفر 138
- ستاره کور 140
- پرواز با خورشید 142
- زهر شیرین 145
- خوش به خال غنچههاى نیمهباز 147
- دشت 149
- پرنیان سرد 151
- سرو 153
- خار 158
- غریو 160
- دریاب مرا، دریا 161
- کوچه 163
- پند 166
- جادوى سکوت 169
- ابر 171
از دیار آشتى :
- بگو به آنکه، دل از بار غم گران دارد 177
- شاید محال نیست 180
- خورشید یک غزل 181
- از چشمه تا دشت 183
- شجاع 185
- غریق 186
- دوستى 188
- ارغوان 191
آه باران :
- یلدا 197
- آفاق پریشانى 199
- برگ و باد 200
- تنهاتر از همیشه 202
- چراغ چشم تو 204
- انسان باشیم 206
- شبهاى کارون 209
- پیوند دستها 213
از خاموشى :
- شکسته 219
- ساقى 221
- هنوز، همیشه، هرگز 233
- همواره تویى 225
- یک گل بهار نیست 227
- راز 232
- راه 233
- در زلال شب 235
- پس از غروب 236
- هفتخوان 239
مقدمه سال 1376
فریدون مشیرى شاعر برجسته معاصر و از سرآمدان شعر نو امروز ایران به سال 1305 در تهران چشم به جهان گشود.
دوره ابتدایى و متوسطه را در مشهد و تهران به انجام رسانید و مدتى نیز در رشته ادبیات فارسى در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. سپس در وزارت پست و تلگراف و تلفن مشغول کار شد.آثار او از هجده سالگى به طور پراکنده در مطبوعات انتشار یافت و با اقبال فراوان روبرو گردد تاکنون از اشعار او کتابهاى «تشنه توفان» سال 1334، «گناه دریا» سال 1335، «نایافته» به سال 1336، «ابر» سال 1340، «ابر و کوچه» سال 1346، «بهار را باور کن» سال 1347، «از خاموشى» سال 1356، از «دیار آشتى» سال 1371، «آه باران» سال 1375، منتشر گردیده است. در سال 1348 نیز مجموعهاى از کتابهاى یاد شده به نام «پرواز با خورشید» انتشار یافته است. منتخبى از نادره گفتارهاى شیخ ابوسعید ابىالخیر را نیز به نام «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» گردآورى و منتشر کرده است فریدون مشیرى به سال 1333 ازدواج کرده و داراى دختر و پسرى به نامهاى بهار و بابک مىباشد.
قسمتى از نامهى استاد شهریار
فریدون مشیرى
«… پیشرفت هنر و نمو قریحه شما نسبت به این مدت ناچیز حقآ مایه اعجاب و شگفتى است. آنچه نزد شماست، هنر واقعى و از هر تعریف و توصیفى بىنیاز است من هم آنچه مىنویسم، اظهارنظر صادقانهیى بیش نیست.من وقتى شعر خوبى را مىخوانم به نظرم مىآید که کلمات به شکل مرغان زیبا و تیز بالى پر باز کرده، معانى و مفاهیم را در آغوش مىگیرند. از تماشاى این تابلو که هرچه شعر بلندتر باشد، روشنتر و وسیعتر است، حالتى که گوینده در حین سرودن شعر داشته، در من هم که خواننده آن اثر هستم بیدار مىشود.هرچه این حالت عمیقتر و پاکتر و زلالتر باشد، مقام شعر در نظر من بالاتر مىرود این کیفیت را در آثار شما کاملا درک مىکنم.مخصوصآ لفظ، که محل تجلى و در حکم وسائل مخابرات شعر است و هم اوست که در وهله اول باید از خواننده جلب نظر کند در آثار شما بسیار محکم و حسابى است…»
از مقدمه کتاب «تشنه توفان»
از: دکتر محمدرضا شفیعى کدکنى (م. سرشک)
مشیرى مىکوشد که شعرهایش را به طبقه وسیعترى از جامعه ما که اکنون حوصله جستجو و کوشش براى گشودن رمزهاى شعر شاعران تندرو و افراطى را ندارد و هنوز موازینِ پسندش، کم و بیش از شعر سنتى سرچشمه مىگیرد ـ عرضه کند. و در این راه توفیقى یافته که نصیب کمتر شاعرى از معاصران ما شده راز این توفیق را در دو سه خصوصیت شعر مشیرى مىتوان جست که نخستین آنها زبان نرم و هموار و ساده اوست.شعر او به یکبار خواندن تمام زیبایىها و رازهاى خود را به خواننده مىبخشد. سعدى هم زیبایىها و هنرهاى شعرش را در یک لحظه به خواننده عرضه مىدارد… به نظر من مشیرى به سعدى نزدیک است و این قلمرو پسند خواننده است.
مضامین شعرش حوادثى است که براى همه کس ممکن است روى دهد اما همه کس نتواند آن را شاعرانه بیان کند و این کار توفیقى است بزرگ است
نقل از مجله سخن شماره 2
دوره هجدهم تیرماه 1347
safarmohammad –
بسیار عالی افتخار مااست