تعادل روز بر انگشتم

شمس لنگرودی

نام شمس لنگرودی پس از انتشار مجموعه‌های «خاکستر و بانو» و «جشن ناپیدا» در اواسط دههٔ ۱۳۶۰ مطرح شد و پس از چاپ «قصیدهٔ لبخند چاک‌چاک» به شهرت رسید؛ سپس ده‌سالی را با سکوت در شعر می‌گذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹، مجموعه شعر «نت‌هایی برای بلبل چوبی» را روانه بازار کتاب می‌کند. این شاعر در دههٔ ۱۳۸۰ سال‌های سکوت و کم‌کاری را جبران می‌کند؛ در این سال‌ها هشت مجموعه شعر از او منتشر می‌شود که از آن جمله‌است: «پنجاه‌وسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسم‌کردن دست‌های تو» و «شب، نقاب عمومی است». از این میان، مجموعه شعر «۲۲ مرثیه در تیرماه» از طریق رسانه‌های اینترنتی منتشر شده‌است.

60,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 165 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

شمس لنگرودی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

سوم

قطع

رقعی

تعداد صفحه

95

سال چاپ

1398

موضوع

شعر معاصر فارسی

تعداد مجلد

یک

وزن

165

گزیده از کتاب تعادل روز بر انگشتم

دست های تو

تصمیمم بود

باید می گرفتم و دور می شدم

در آغاز کتاب تعادل روز بر انگشتم

به‌جز صدای تو. 9

کدام سرباز. 11

یا مریم. 13

یا مریم. 14

مرا بازگردان دریا! 15

صدایم کن دریا! 17

بال‌های من از سنگ بود. 18

هجی کن.. 20

این سنگریزه‌ها که در کف من می‌ریزند. 21

تکرارم کن.. 22

در من نگاه می‌کنی.. 23

از راهی که می‌گذری.. 24

ای سیب قاچ شده 25

تو را به ترانه‌ها بخشیدم. 27

چرا مار. 28

این پرتقال عجیب را 29

زورق‌هایم رسیدند. 30

باز کن.. 31

ای کاکائی‌های صبور. 33

اگر این است آتشی که در سرِ شاخه‌ها افتاده است… 34

دریا 35

حرف‌هایت را 37

دست‌های تو. 38

خانه‌ات آنجاست… 39

این سادگی است که در آغوشت بگیرم. 40

آهم. 42

از شب… 43

زمین شخم‌زده نور می‌خواهد. 44

دو ترانه در ستایش تو: 46

از کشف تو. 47

می‌خواهم دوباره به دنیا بیایم. 48

تابستان، گذشته است… 49

از پوستم. 50

دوست دارم. 51

من نازبالش کوچکی از سؤالم. 52

دوست دارم. 53

گفتی زیبا شو. 55

جز عشق.. 56

عشقم. 57

عشق من! 58

آیا بیداری.. 60

می‌دانم. 62

در شعله‌های تو گرم می‌شدم. 63

بیداری هنوز؟. 64

بگذار خم شوم. 65

نگران توام. 66

باران. 67

آفتاب عصر. رودخانه. سکوت… 69

درختانی از ابریشم خام بر دریا 70

تکرار تو. 71

سال‌‌ها باید می‌گذشت… 73

کلمات و تصاویر چرا 75

ناتوانند. 75

آسان است که هوا را مومیائی کنم. 77

کفش‌ات را نپوش… 78

از آنهمه تابستان چه باقی است… 79

زارع سرزمین توام. 81

در ستایش من.. 83

هی فرشتة آبزی! 84

پرندة توست در اتاقم. 86

آفتاب… 88

درخت شناور در نور. 90

به خردی من میندیش…. 91

می‌خواهم، بند بر پای باران خزانی کنم. 92

کاش محمد. 93

عشق نورسیده 94

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “تعادل روز بر انگشتم”