توضیحات
گزیده ای از کتاب یدالله رویایی (شعر زمان ما ۱۲)
از تو سخن از به آرامی
از تو سخن از به تو گفتن
از تو سخن از به آزادی
وقتی سخن از تو می گویم
از عاشق از عارفانه می گویم
از دوستت دارم
از خواهم داشت
از فکر عبور در به تنهایی
من با گذر از دل تو می کردم
من با سفر سیاه چشم تو زیباست
خواهم زیست
من با به تمنای تو خواهم ماند
من با سخن از تو
خواهم خواند
ما خاطره از شبانه می گیریم
ما خاطره از گریختن در یاد
از لذت ارمغان در پنهان
ما خاطره ایم از به نجواها
من دوست دارم از تو بگویم را
ای جلوه ی از به آرامی
من دوست دارم از تو شنیدن را
تو لذت نادر شنیدن باش
تو از به شباهت از به زیبایی
بر دیده تشنه ام تو دیدن باش
در آغاز یدالله رویایی (شعر زمان ما ۱۲) می خوانیم
بىهیچ تردیدى مجموعهى بىنظیر و پنج جلدى «شعر زمان ما» که تفسیر و تحلیل گزیده شعرهاى پنج شاعر بزرگ معاصر: نیما، اخوان، شاملو، سپهرى و فروغ را شامل مىشود و طى سالیانى طولانى از سوى زندهیاد «محمد حقوقى» شاعر و محقّق فروتن فراهم آمده بود، گنجینهاى گرانبهاست از شعر روزگار ما که انتشار آن با تلاش انتشارات نگاه میسّر شد و جامعهى ادبى اعم از روشنفکران و دانشجویان و دیگر اهالى فرهنگ از آن استقبال شایانى کردند و تجدید طبع چندبارهى هرکدام از مجلّدات آن، گواه بارز این ادعاست. دریغا در هشتم تیرماه ۱۳۸۸ محمد حقوقى، ملک این جهانى وانهاد و به مصداق «اى بسا آرزو که خاک شده»، کار تدوین مجلّدات بعدى شعر زمان ما، نافرجام ماند. آنچه اینک برابر خواننده است دورهاى جدید از این مجموعه است که بهواقع حاصل تلاش و تتبّع محقق و ادیب معاصر «فیض شریفى» است که به روایت ایشان زندهنام «حقوقى» شش ماه پیش از فرونهادن قلم، دوام و پیگیرى و تألیف سایر مجلدات را بدو سپرده بود.
در دورهى جدید، فراهمآورنده سرودههاى «سیمین بهبهانى»، «نادر نادرپور»، «سیاوش کسرایى»، «نصرت رحمانى»، «منوچهر آتشى»، «سید على صالحى»،
یدالله رویایى»، «فریدون مشیرى»، «شمس لنگرودى»، «حمید مصدق» و «حسین منزوى» را مطمح نظر قرار داده و بىآنکه صرفآ قصد تقلید از شیوهى کار زندهیاد حقوقى را داشته باشد با روش و دیدى علمى و مدرن، با واکاوى و جستجوى برگهاى ادبیات معاصر، ضمن تحلیل و نقد اشعار هر شاعر، بهگزینى از سرودههاى اثرگذار شاعران مورد بحث را نیز عرضه کرده است… انتشارات نگاه» مفتخر است در آغاز دههى پنجم فعالیتهاى فرهنگىاش، در کنار چاپ آثار بزرگان ادب معاصر ایران، بار فرونهادهى زندهیاد محمد حقوقى را دگربار بر دوش گرفته و با چاپ دیگر مجلدات آن که به سعى «فیض شریفى» فراهم آمده، این بار را به سرمنزل مقصود برساند. بهیقین این مجموعه همراه با تجدید طبع مجلدات پیشین، چنانکه گفته آمد مجموعهى «شعر زمان ما» را به گنجینهاى بىبدیل بدل خواهد کرد که هیچ آشنا به شعرى از آن بىنیاز نخواهد بود…
در انتهاى کلام، یادى دیگر از «محمد حقوقى» این استاد فرهیخته و شعرشناس شاخص داشته باشیم که بهقول سهراب سپهرى در شعر «دوست» :
«بزرگ بود
و از اهالى امروز بود
و با تمام افقهاى باز نسبت داشت…»
علیرضا رئیسدانایى
سخن ناشر ۷
پیشگفتار ۹
شعر و زندگى و زمینههاى ادبى و دگردیسى شاعر (یدالله رؤیایى) ۱۱ـ الف : تکمضراب اول: (بر جادههاى تهى) ۱۳ ـ ب: تکمضراب دوم: «از دوستت دارم…» ۱۴ ـ ج: تکمضراب سوم: «هفتاد سنگ قبر…» ۱۶ ـ چشماندازى تاریخیـسیاسى به یدالله رؤیایى و شعرهاى او ۱۶ ـ غریبسازى و هنجارشکنى دفتر «از دوستت دارم» ۲۱ ـ نقد و تحلیل خطیـزمانى و زبان و سبک شعرى یدالله رؤیایى ۲۵ ـ الف: بخش اول ۲۵ ـ ترکیبات آرکائیک ۲۹ ـ ترکیبات نوقدمایى (رمانتیک) ۲۹ ـ ترکیبات مدرن ۳۰ ـ ب. بخش دوم: «دفتر شعر دریایىها» ۳۴ ـ ج: بخش سوم: شعر حجم با «دلتنگىها» و… ۴۰ ـ بررسى مبانى نظرى در شعر حجم ۴۶ ـ تحلیل بیانیهى شعر حجم از نگاه رتوریک (بلاغى) و (علمبیان) ۴۹ ـ د: «دلتنگىها» ۵۲ ـ ترکیبات تصویرى ۵۶ ـ ه : بخش چهارم: مجموعه شعر لبریختهها (۱۳۴۸ به بعد) ۵۷ ـ بخش پنجم: وزن و موسیقى در شعر یدالله رؤیایى ۶۶ ـ «بسامد اوزان شعرى دیوان یدالله رؤیایى و تعداد شعرهاى سروده شده در هر وزن» ۶۷
بر جادههاى تهى ۷۱
مژدهى فردا ۷۷ ـ بیا باشیم ۷۹ – پشت پنجره ۸۱ ـ دودها ۸۳ ـ پنجرهام… ۸۵ ـ تعبیر ۸۷ ـ از پنجره ۸۹ ـ بر جادههاى تهى ۹۱ ـ سفر ۹۴ ـ رفته ۱۰۳ ـ پایان ۱۰۵ ـ زبانى دیگر ۱۰۷ ـ عاصى ۱۰۹ ـ فقیر و سگش ۱۱۰ ـ دوبیتىها ۱۱۱
از دوستت دارم ۱۱۳
بار ۱۱۹ ـ پاییز سبز ۱۲۱ ـ میوههاى ملال ۱۲۳ ـ مسابقه ۱۲۵ ـ در لحظههاى درد ۱۲۶ ـ از دوستت دارم ۱۲۸ ـ جسمى ۱۳۰ ـ حالت ۱۳۱ ـ هربار… ۱۳۳
شعرهاى دریایى ۱۳۵
۱ (دریا تمام وزشها است) ۱۴۱ ـ ۳ (سکوت، دسته گلى بود) ۱۴۲ ـ
۷ (رویایى آب و دریا) ۱۴۴ ـ ۸ (دریا، رفیق کوچک من، دریا ۱۴۵ ـ ۹ (بر آبها) ۱۴۷ ـ ۱۰ (و آب، که از دیار هرگز) ۱۴۸ ـ ۱۳ (دریا، زبان دیگر دارد) ۱۴۹ ـ ۱۵ (مرگ را کو همتى تا جان ما) ۱۵۰ ـ ۱۶ (بر پلههاى دریا) ۱۵۱ ـ
۱۷ (دریا همیشه افشان است) ۱۵۲ ـ ۱۸ (ساحل، حضور ما را مىخواند) ۱۵۳ ـ ۱۹ (شنها و ماسه، ابدیت را) ۱۵۴ ـ ۲۲ (باد و خیزاب) ۱۵۵ ـ ۲۴ (در آسمان خسته) ۵۷ـ ۲۶ (با نخوتى بزرگ، صدا مىکرد) ۱۵۹ ـ ۲۷ (دستى میان آینه و من) ۱۶۲ ـ ۳۰ (دریاى عاشقان غریق) ۱۶۳
دلتنگىها ۱۶۷
۱ (از دوردست عمر) ۱۷۵ ـ ۴ (دیار من همهى طول راه بود) ۱۸۰ ـ ۵ (زیرا در آسمان) ۱۸۱ ـ ۶ (شب، در گریز اسب سیاه) ۱۸۳ ـ ۸ (تا از سپیده گفتگوى مشروط) ۱۸۵ ـ ۹ (در باز بود اما) ۱۸۷ ـ اى روح رهسپار ۱۸۹ ـ ۱۰ (بر ارتفاع زخم) ۱۹۰ ـ ۱۱ (قلبى میان ما مىزد) ۱۹۲ ـ ۱۲ (در اوج خود کبوتر) ۱۹۴ ـ ۱۳ (و باد) ۱۹۵ ـ ۱۴ (از سطح سنگ) ۱۹۶ ـ ۱۵ (در گفتگوى ما) ۱۹۷ ـ ۱۷ (و بین آسمان و صبحانه) ۱۹۹ ـ ۱۹ (شب را به صحبتى) ۲۰۱ ـ ۲۰ (و شکل راه رفتن تو) ۲۰۴ ـ ۲۱ (در کوچههاى شن) ۲۰۷
لبریختهها ۲۰۹
۱ (از تو مىآید آنچه که منم) ۲۱۵ ـ ۵ (در چشمى باز) ۲۱۶ ـ ۶ (خمیازه از کدام پهلو رسمِ) ۲۱۷ ـ ۸ (او در کجاى افق گوشه مىگیرد) ۲۱۸ ـ ۹ (شقیقههاى من از
تکرار) ۲۱۹ ـ ۱۰ (آنجا که نشستهاى) ۲۲۰ ـ ۱۱ (در هیئت هوا) ۲۲۱ ـ ۱۴ (به علف نگاه که مىکند) ۲۲۲ ـ ۱۵ (جایى براى پاى تو) ۲۲۳ ـ ۱۸ (اندکى از هوا) ۲۲۴ ـ ۲۳ (وقتى که سحرگاهان خوابم) ۲۲۵ ـ ۲۴ (سوى صداى تو در سپیدهدم مرغ) ۲۲۶ ـ ۲۵ (در فاصله چیزى بگذار) ۲۲۷ ـ ۲۸ (عزیمت مس) ۲۲۸ ـ
۲۹ (مسافران رشد) ۲۲۹ ـ ۳۵ (همسایهى تو طناب!) ۲۳۰ ـ ۳۶ (من از حصار و تو از انحناى دست) ۲۳۱ ـ ۳۹ (در آب دانشى است) ۲۳۲ ـ ۴۰ (کبوترانت را پرواز ده) ۲۳۳ ـ ۴۱ (با تو بهار) ۲۳۴ ـ ۴۵ (صدایت) ۲۳۵ ـ ۴۶ (از قلهى بلند تو سرریز مىشوم) ۲۳۶ ـ ۴۹ (وقتى که قهرمانان از فریادند) ۲۳۷ ـ ۵۱ (معناى سکوت) ۲۳۸ ـ ۵۵ (در حاشیهى حالت خود بودم) ۲۳۹ ـ ۵۷ (جاى جنون جهان کجاست) ۲۴۰ ـ ۵۸ (صداهایم مىبرند) ۲۴۱ ـ ۶۳ (زهر تو از نگاه کبوتر ریخت) ۲۴۲ ـ ۶۵ (میان صداها که مىگریزم) ۲۴۳ ـ ۶۷ (پندار با بالهایى از آب) ۲۴۴ ـ ۷۱ (در راه بود مار) ۲۴۵ ـ ۷۳ (معناى سکوت) ۲۴۶ ـ ۷۶ (در نشستن تو عبور من) ۲۴۷ ـ ۹۰ (نشاط گوشت) ۲۴۸ ـ ۹۷ (دیرى است عمود) ۲۴۹ ـ ۱۰۲ (در حجره از فراغت و ناز) ۲۵۰ ـ ۱۰۷ (دستها تاریک) ۲۵۱ ـ ۱۰۸ (من بگذرم اگر تو بمانى) ۲۵۲ ـ ۱۰۹ (وقتى که فرار) ۲۵۳ ـ ۱۱۳ (تا بشنود از میان خود باغ) ۲۵۴ ـ ۱۲۱ (دیوانه درد دارد) ۲۵۵ ـ ۱۲۵ (کنار تو تغییر فصل) ۲۵۶ ـ ۱۳۱ (سایه از سر دیوار مىگیرد) ۲۵۷ ـ ۱۳۵ (شقایقى که مىشکفد) ۲۵۸ ـ ۱۳۹ (کلمهاى در ماوراء پا مىگذارد) ۲۵۹ ـ ۱۴۱ (املاء وقت) ۲۶۱ ـ
۱۴۴ (سنگى که تویى) ۲۶۲ ـ ۱۴۶ (با بادهاى بیگانه) ۲۶۴ ـ ۱۴۷ (شاخه در هوا گریخته) ۲۶۵ ـ ۱۴۸ (ما مقصد آب را نمىدانستیم) ۲۶۶ ـ ۱۴۹ (از دوردست عبور مىکنم و) ۲۶۷ ـ ۱۵۹ (مىغلتد ناگاه) ۲۶۸ ـ ۱۶۰ (و زخم شانههاى هوا را) ۲۶۹ ـ ۱۶۳ (از گوشهى چشم) ۲۷۰ ـ ۱۶۴ (بهار فکر مىکند) ۲۷۱ ـ ۱۶۹ (اندازه مىگرفتم اگر او را) ۲۷۲ ـ ۱۷۰ (چه شاخسار سبزى روى…) ۲۷۳ ـ ۱۷۱ (وقتى کنار قلب تو ایستادم) ۲۷۴ ـ ۱۷۵ (آنچه مىدهى از توست) ۲۷۵ ـ ۱۷۶ (وقتى که مرکز حرکت در باد) ۲۷۷ ـ ۱۷۹ (زیباتر از کُنام) ۲۷۸
«هفتاد سنگ قبر»، «منِ گذشته: امضا» و «در جستجوى آن لغتِ تنها» ۲۷۹
به گزین اشعار «هفتاد سنگ قبر»
۱ (در وقت مرگ) ۲۸۷ ـ ۲ (در خواب مىروم) ۲۸۸ ـ ۳ (صدایم کن) ۲۸۹ ـ
۴ (همیشه آنکه مىرود کمى از ما را) ۲۹۰ ـ ۵ (ترس تو از مرگ) ۲۹۱ ـ
۶ (خواب سبک، زمانى، زایر!) ۲۹۲ ـ ۷ (نورِ رها) ۲۹۳ ـ ۸ (من از تورق هفتاد سنگ قبر) ۲۹۴
به گزین اشعار «منِ گذشته: امضا»
۱ «تنبیه» (آن که شلاق مىزند،…) ۲۹۵ ـ ۲ (زیباترین امضاهاى بشریت…) ۲۹۶ ـ ۳ (پوچى شما حد ندارد) ۲۹۷
به گزین اشعار «در جستجوى آن لغت تنها»
۱ (وقتى که روح راه) ۲۹۹ ـ ۲ (دیوانهىِ باد کیست) ۳۰۰ ـ ۳ (آسمانِ خالى از پرنده) ۳۰۱ ـ ۴ (و مرگ) ۳۰۲ ـ ۵ (چیزى از آینه در من مىکاهد) ۳۰۳ ـ ۶ (و رقص کشته بر نظارهىِ ظهر) ۳۰۴
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.