توضیحات
گزیدهای از کتاب زند هومن یسن:
به خشنودى دادار اورمزد به افزونى، افزونى دار، درخشنده فرهمند و امشاسپندان ! آفرین ویژه بر دین بهى مزدیسنان ! تندرستى و
ددر آغاز کتاب زند هومن یسن، میخوانیم:
پیشگفتار
1
کتابى که: «زند وهومن یسن» یا معمولا «بهمن یشت» خوانده مىشود، شامل یکرشته حوادثى است راجع به آینده ملت و دین ایران که اورمزد وقوع آنها را به زرتشت پیشگویى مىکند.
این پیشآمدها، هرکدام در دوره مشخصى اتفاق مىافتد، دوره ماقبل آخر که هنگام تاخت وتاز «دیوان ژولیدهموى از تخمه خشم» و اهریمننژادان چرمین کمر است، قسمت عمده متن کتاب را تشکیل مىدهد. درین دوره، زنگیان و آوارگان و فرومایگان سرزمین ایران را فراگرفته، همه چیز را مىسوزانند و مىآلایند و تباه مىکنند، تا آنجا که روستاى بزرگ به شهر و شهر بزرگ به ده و ده بزرگ به دودمانى مبدل مىشود و از آن دودمان بزرگ چیزى جز مشت استخوان بازنمىماند.
این تغییرات قهقرایى نهتنها بر مردمان، بلکه بر جانوران و رستنىها و عناصر طبیعت نیز طارى مىگردد. در زمین و آسمان نشانىهایى نظیر پارهاى از نشانىهایى که در تورات و انجیل نیز آمده است پیدا مىآید. ــ در خورشید لکهایى ظاهر مىشود، شیوع جنایات، بایرى زمین، فساددجسمانى و روحانى مردم از علامات این دوره است. افسار دیو خشم گسیخته مىشود و به همه چیز لطمه وارد مىآورد. احکام و سنن دین دیگر مراعات نمىشود بادهاى گرم و سرد مىوزد ولى باران نمىبارد. این احوال همواره سختتر و تاریکتر مىشود و اهریمن پیروزمندى خود را به آواز بلند اعلام مىدارد ــ اما ناگهان در امید باز مىشود و کتاب با لحن خوشبینترى به پایان مىرسد.
سى سال پیش از پایان هزاره زرتشت، دختر جوانى در دریاچه فرزدان (هامون؟) به آبتنى مىپردازد و از فروغ نطفه زرتشت، که در آنجا بهدست 999، 99 فروهر اشو نگهدارى شده آبستن مىشود. بدینسان «هوشیدر» بهدنیا مىآید[1] . او پس از مشورت با اورمزد، نژاد دیوان
اهریمنان را به کمک بهرام ورجاوند که شاهزادهاى از تخمه کیانیان بوده، ریشهکن مىسازد و دوباره ایران را به آئین روزگار پیشینیان مىآراید. از علامات ظهور او اینست که خورشید سه روز از حرکت بازمىایستد. آنگاه هنگام هزاره «هوشیدر ماه» و «سوشیانس» فرامىرسد. این پیغمبران نیز مانند هوشیدر، هریک به طرزى معجزهآسا تولد مىشوند.
در طى هزاره هوشیدر ماه، فن پزشکى ترقى شایانى مىکند و مردمان آسان نمىمیرند و نیز کرساسپ را براى کشتن آزىدهاک از خواب دیرین خود بیدار مىکنند.
بارى هزاره سوشیانس فرامىرسد. او که خاتم انبیاء و پیغمبر آخرالزمان است، دست به کار اصلاح امور مىزند و زمینه رستاخیز را فراهم مىسازد.
این پیشگویى نتیجه منطقى است که از اصول تعالیم زرتشت ناشى مىشود. در دین زرتشت عمر دنیا به دوازدههزار سال تخمین زده شده است[2] ، مطابق دوازده اختر و هر اخترى هزار سال فرمانروایى مىکند.
سههزار سال اول را دنیا به حالت مینوى در خاموشى و آرامش مىگذرانیده و پیوسته نیمروز (ظهر) بوده است. در بندهشن بزرگ (زند آگاهى) ترجمه بهرام گورانکلسریا (در دوم ص 34) راجع به پیدایش روشنان (ثوابت و مطلق ستارگان) مىنویسد: «17ــ تا آمدن ایبگت[3] ماه
و خورشید و ایشان ستارگان ایستاده بودند و نمىرفتند و با اویژگى زمانه را مىگذرانیدند و همواره نیمروز بود. پس از آمدن ایبگت، به روش ایستادند و تا فرجام از آن روش نایستند.»
با پدید آمدن اهریمن، حرکت نیز در دنیا پدید آمد و شب ایجاد شد و اهریمن به تباه کردن آفریدگار اورمزد پرداخت وروح خبیث با مخلوقات اورمزد بناى ضدیت را گذاشت. ولى با این قید و شرط که قدرت او از نههزار سال تجاوز نکند[4] سر نههزار سال اورمزد با اهریمن مشغول پیکار
مىشود و این دو بنیشت (دو بن داده = دو بنیاد) اصلى، یعنى اورمزد منبع روشنایى بىپایان و داناى به همه چیز و اهریمن منشاء تاریکى بىپایان و داراى دانش محدود، تا قبل از ظهور سوشیانس (نجاتدهنده دنیا) در کشمکش خواهند بود تا سرانجام این زدوخورد به شکست اهریمن پایان مىپذیرد[5] .
تا زمانى که این پیکار به پایان نرسیده است، اورمزد نمىتواند در اشیاء و امور چنانکه باید تصرف کند و سرنوشت را یکسره تغییر دهد. ولى با خرد همهآگاهى (دانش مطلق) که دارد، از آینده و گذشته آگاه است و در این صورت قادر به پیشگویى مىباشد.
در ادبیات دینى زرتشتى چنین پیشگویىهایى از زمان بسیار قدیم وجود داشته و در اوستا اسم این پهلوانان آمده است[6] . و نیز در کتاب نهم
دینکرد و بندهشن بزرگ و زرتشتنامه و جاماسپنامه و کتابهاى دیگر با کمابیش تغییراتى به شرح اغلب این وقایع برمىخوریم.
اما در اینکه متن کنونى همان نسخه اصلى «وهومن یسن» بوده باشد؛ جاى تردید است. زیرا در این کتاب از متن وهومن یسن و کتابهاى دیگر نقلقول مىشود، در این صورت احتمال مىرود خلاصه شرح اصلى باشد. در چنین خلاصهاى ناچار باید تکههایى از کتاب اصلى و نیز قسمتهایى از اوستا وجود داشته باشد. و ظن غالب بر این است که بسیارى از مآخذ آن از اوستا و شارحین مختلف گرفته شده باشد.
چون در این کتاب بهدقت نظر شود، دیده خواهد شد که مندرجات آن منتخبات و یا دستچینى از نسکهاى گوناگونى است که بعدها در آن تصرفات زیادى شده و هر تفسیرکنندهاى این متن را به سلیقه و با وقایع زمان خود تطبیق داده و تعبیر کرده است[7] . بهحدى که در ربط مطالب اولى و وحدت اصلى کتاب خللهایى وارد آمده است. این آشفتگى در نسخ پازند و فارسى بهمن یشت به مراتب بیشتر دیده مىشود.
و اما راجع به تاریخ این کتاب، چیزى که محقق است نسخه کپنهاگ در حدود 550 سال قبل نوشته شده و از آنجا که افتاده و اشتباهات
زیادى در آن دیده مىشود، بدیهى است که نسخه اصلى نبوده و از روى نسخه خطى قدیمىترى رونویس شده و هر رونویسکنندهاى کموبیش در آن دخل و تصرف کرده است[8] . راجع به پیشگویىها نیز رونویسکنندگان همین آزادى را به خود اجازه دادهاند. این مطلب از مقابله چهار دوره ستودگر در زند وهومن یسن با پیشگویى همین دوره در دینکرد که با یکدیگر متفاوت هستند آشکار مىگردد.
نکته جالب توجه اینست که گردآورنده این دستچین از پادشاهان ساسانى بعد از خسرو اول (انوشهروان) اسمى به میان نمىآورد. در اینصورت نباید اشاره به حمله عرب و مغول بکند، فقط بهطور اتفاق اشاره به اعراب مىنماید.
از مطالب بالا چنین نتیجه مىشود که اصل زند یا شرح وهومن یسن در اواخر دوره پادشاهى خسرو اول یا کمى بعد از او از اوستا ترجمه شده است. زیرا از پادشاهان بعد ساسانى اسمى نمىبرد. گویا منتخبات فعلى خیلى بعد از حمله اعراب به توسط نویسندهاى گردآورى شده که شرح تاخت وتاز و غارتگرى آنها را بهطور مبهمى با هجوم سرکردگان تورانى مخلوط مىکند. احتمال مىرود که گردآورنده در زمان چنگیزخان مىزیسته، در این صورت نسخه فعلى باید 150 سال با نسخه اصلى اختلاف زمان داشته باشد. اما بهنظر نمىآید که از نسخه اصلى رونویس شده باشد، چون براى پرورانیدن دوره «آهنآلوده» زمان فرمانروایى ترکان موضوع شرح و بسط مفصلترى بهدست استنساخکننده داده است. قسمتهاى زند وهومن یسن که از اوستا گرفته شده، از منابع خیلى قدیمىتر بوده که مربوط به زمان اولین پادشاهان ساسانى مىشود و بىشک با منتخبات کنونى فرق داشته است.
بارى نظریات بالا از اشتباه در سنوات، مخصوصآ از اشتباهات تاریخى راجع به دوره فرمانروایى مهاجمین و تولد هوشیدر تأیید مىشود. ــ زرتشتیان انتظار ظهور هوشیدر را در آخرین دوره سه حوارى خود دارند. ولى مانند یهودیان مفسرین و شارحین پیوسته ظهور این وقایع را به تعویق مىاندازند و هنوز چشم بهراه هستند. اما از روى سنواتى که در زندوهومنیسن آورده شده، چندین بار است که این هزارهها بهسر رفته است.
چنانکه قبلا اشاره شد، در عقاید زرتشتیان در باب خلقت عالم، مدت وجود عالم به دوازده دوره متساوى تقسیم شده. در اوستا و در کتابهاى پهلوى مدت هریک از این دورهها هزار سال است. جاى تردید است که در اعتقادات اولیه زرتشتى این تقسیمبندى وجود داشته باشد. هریک از این دورهها در زیر تأثیر یک ستاره مىباشد که ظاهرآ نماینده ایزد است. از این شالده ساختمان اولیه دنیاى مزدیسنا در اوستا نشانىهایى باقى است[9] و به این وسیله مىتوان آن رادوباره برقرار کرد.
بهعقیده دکتر وست West این مدت تاریخى که باعث انتظار زرتشتیان در زمان گذشته شده از سه عقیده مختلف ناشى مىشود :
1ــ در متن کتاب ذکر مىشود که پیکار بزرگ باید در پایان هزاره زرتشت اتفاق بیفتد. در این کشمکش دیوان و اهریمنان نابود خواهند شد، از این قرار هیچگونه شرارت و بدى در هزاره جدید که دوره هوشیدر باشد راه نخواهد یافت و فرمانروایى دیوان پیش از خاتمه هزاره زرتشت خواهد بود. ــ چنین عقیدهاى را نویسنده متن اصلى اوستایى اظهار داشته است که فقط دوره کوتاهى براى فرمانروایى دیوان انتظار داشته تا بعد از هزاره زرتشت نابود بشوند. و در آن زمان به وقوع این پیشآمد و ظهور هوشیدر که بایستى دوباره دین را آرایش بکند هنوز خیلى وقت مانده بوده است.
2ــ هجوم نژاد دیوان و لطماتى که مىرسانند، زمانى بهوقوع مىپیوسته که هزاره زرتشت خاتمه یافته بوده. هوشیدر بهدنیا مىآید و چون سى سال از عمرش مىگذرد، بهرام ورجاوند متولد مىشود و او نیز در سى سالگى لشکرکشى کرده مهاجمین را ریشهکن مىنماید. ــ چنین گفتارى را باید به مترجم پهلوى و شارحینى نسبت داد که در حدود 590ــ570 هجرى میلادى در دوره پادشاهى آشفته هرمزد چهارم پسر و جانشین خسرو اول اظهار کردهاند و رشادتهاى سردار سرشناس ایرانى، بهرام چوبین در مد نظرشان بوده است. این مستنسخ انتظار پایان فرمانروایى دیوان را فقط براى یک قرن داشته است.
3ــ در جاى دیگر ذکر مىشود (در نهم ــ 9) که هوشیدر در سال 1800 متولد خواهد شد: یعنى 800 سال پس از هزاره زرتشت و یا در هشتصدمین سال هزاره خودش. در این صورت دوره فرمانروایى دیوان هشتصد سال به تأخیر مىافتد و پشوتن که آراینده دین مىباشد، در پایان هزاره ظهور نمىکند. جزییات مزبور را باید یکى از رونویسکنندگان این مجموعه افزوده باشد. اما مدتهاست که از هزاره زرتشت مىگذرد و اتفاقات پیشبینىشده رخ نداده است.
اشکال دیگرى که باید حل شود، اختلاف نظر فاحش مورخین سر تاریخ زردشت مىباشد که بهطور مختلف از 389 تا 8600 سال قبل از میلاد حدس زدهاند و هرکدام دلایلى مىآورند[10] طبق محاسبه تقریبى وست تاریخ ظهور هوشیدر زرتشت با 660 قبل از میلاد تطبیق مىکند. از
اینقرار ظهور سال 341 و ظهور هوشیدر ماه سال 1341 و ظهور سوشیانس 2341 میلادى اتفاق مىافتد. به مجب این محاسبه رستاخیز در تاریخ 2398 میلادى روى خواهد داد[11] . مطابق دلیل نجومى که آقاى بهرام گورانکلسریا شفاهآ اظهار داشتند تاریخ ظهور زرتشت را مىشود به 8600 سال قبل از میلاد تخمین زد[12] . اما در این صورت با داستانهاى دینى زرتشت که دوره عالم را به دوازدههزار سال تقسیم کرده است نیز متباین مىباشد.
به هرحال سنوات هزارههایى که در این کتاب آمده هیچکدام با حقیقت تاریخى وفق نمىدهد و یا دورهها مطابق قانون دیگرى محاسبه مىشده است. فقط چیزى که مهم است، قسمت عمده این کتاب شورش ایرانیانى را که پایبند به دین زرتشت بودهاند در زیر تسلط بیگانگان و
اهریمننژادان بهخوبى نشان مىدهد. همان شورشى که بعدها به انواع گوناگون تجلى کرد و در نتیجه نویسندگان، شعرا و سرداران و فرقههاى گوناگون مذهبى در ایران بهوجود آورد. زندوهومنیسن نیز تکهاى از ادبیات آشفته و مضطرب آن زمان را در بر دارد.
بهنظر مىآید که افسانهپرستى یکى از احتیاجات اصلى روح آدمى است. چه در زندگى انفرادى و چه در زندگى اجتماعى افسانه مقام مهمى را حائز مىباشد. در زمانهاى پیشین این احتیاج از طرف پیشوایان دین و یا افسانهسرایان تأمین و برآورده مىشده، امروزه بهخصوص علماى و هنرپیشگان و نویسندگان این وسیله را در دست گرفته و بهدلخواه خود و یا بهموجب مقتضیات روز آنرا بهکار مىبرند.
گذشته از احکام و شرایع دینى قوه تصور و تخیل ملى و اعتقادات عامیانه در اساس آن تأثیر انکارناپذیرى دارد. انسان عمومآ نظر به گذشته و آینده دارد، از زمان حال که شامل درد و رنج است گریزان مىباشد و در بهبود این دردها، همواره چشم امید و انتظار به آینده است. مجموع آرزوهاى توده را زمانى خیالپرستان و گاهى شعرا و هنگامى روحانیون یا اشخاص متعصب مذهبى با کلام خودشان بهصورت کلى درآورده و بدین وسیله شالده آینده را مىریزند. یعنى سرنوشت بشر و یا قسمتى از آن را راهنمایى مىکنند. باید اقرار کرد که این شالده اغلب بهدست اشخاص فکور و آزادفکر ریخته نمىشود. چهبسا اتفاق مىافتد متعصبین افکار و آرزوهاى توده را با منافع خود توافق داده مطابق افکار مذهبى خود مىپرورانند. ازاین لحاظ پى بردن به سرچشمه و تحولاتى که این عقیده در ادوار گوناگون پیموده بسیار جالب توجه خواهد بود که موضوع کتاب جداگانه است. اعتقاد به وجود یک قائم که در آخر دنیا باید به نحوى خارق عادت و معجزآسا ظهور کند و دنیا را پس از آنکه پر از ظلم و جور شده از عدل و داد پر نماید و پایه ایمان را مستحکم بسازد در اغلب مذاهب حتى در مصر قدیم نیز وجود داشته است[13] بهطورى که در حقیقت مىتوان ثابت کرد که اصل و سرچشمه آن کجا است.
با اشاره به بعضى اسناد و مدارک که در مذاهب دیگر راجع به این موضوع وجود دارد قضاوت را به خواننده واگذار مىکنم. به مناسبت شباهت تام جزییات این وقایع در نزد ملل گوناگون، ممکن است مطالعه آن از لحاظ فلکلر و تحقیق درباره داستانهاى باستانى قابل توجه باشد. ــ زیرا این عقیده یکى از آرزوهاى مبهم و دیرین بشر است و عجبى نخواهد بود اگر مىبینیم در هر زمان انسان امیدوار به آینده بهترى بوده است. انسان نهتنها مىخواهد امید زندگى جاودان در ماوراء دنیاى مادى به خود بدهد، بلکه مایل است منشاء کارهاى معجزآسا و خارق عادت نیز واقع شده، آراء و عقاید و تعصبهاى خود را بهوسیله دخالت قواى زمینى و آسمانى مستحکم و به دیگران مدلل و ثابت بکند. عامل عمده این عقیده ایمان است. به همین مناسبت این پیشگویى در اغلب ادیان مقام خاص و مهمى را براى پیغمبران آخر زمان حفظ کرده، و هر ملتى با رنگ و بو و طبق روحیه خود این عقیده را اقتباس و با احتیاجات خود وفق داده[14] و در نتیجه راه امیدى براى پیغمبران آینده باز گذاشته است.
در اینکه اصل زند وهومن یسن خیلى مختصرتر و مانند ادبیات اوستایى افسانهآمیز بوده و مخصوصآ قسمت شکوه و ناله راجع به دوره «آهنآلوده» در آن وجود نداشته شکى نیست زیرا در موقع اقتدار و تسلط دین زرتشت نسبت به آینده آن آنقدر اظهار بدبینى نمىشده[15] .
طبیعى است که قسمت عمده این ادبیات در زمان پایمال شدن دین زرتشت
بهدست اعراب افزوده شده است و ضمنآ اشارات سربستهاى از حمله مغول در بر دارد. لیکن جنگ دو قوه متضاد خیر و شر و پیروزى روشنایى و خوبى بر تاریکى و بدى در آخر دنیا مربوط به اساس دین زرتشت است. و به همین مناسبت، اعتقاد به دو اصل متضاد دستآویز مخالفین و اسباب تمسخر و حمله سایر مذاهب به دین زرتشتى گردیده است. وجود شخصى که در آخر دنیا باید خروج کرده قوه شر و بدى را ریشهکن کند و بر آن فایق گردد نتیجه منطقى است که از این اعتقاد ناشى مىشود.
از این گذشته در دین زرتشت عوامل بسیارى وجود دارد که وقوع این پیشآمدها را پیشبینى مىنماید. از جمله پهلوانان بىمرگى که در این انتظار مىباشند، مانند کرساسپ پهلوان خفته که مقدر است در آخر زمان بیدار شده ضحاک را بکشد. همچنین بازمانده نطفه زرتشت در دریاچه کیانسیه یا فرزدان که بهتوسط 999، 99 فروهر اشو نگاهدارى مىشود تا بهموقع خود پرورش یافته و منجیان آخر زمان بهوجود بیایند.
مطلبى که این معجزات را تأیید مىکند، اعتقاد مذهب زرتشتى به تقدیر مىباشد. از آنجا که دین زرتشتى براساس نجوم قرار گرفته و مربوط به خلقت عالم مىشود، روش عالم به موجب تأثیر ستارگان و سیارگان قبلا مقدر و معین شده است. تغییر در روش عالم متصور نیست، اما اورمزد داراى علم مطلق (خرد هرویسپ آگاهى) است، از آینده نیز آگاه و قادر به پیشگویى مىباشد. لیکن در وقایع آینده نمىتواند دخالت بکند، چنانکه از باب سوم همین کتاب برمىآید: زرتشت از اورمزد تقاضاى زندگى جاودان مىکند و اورمزد به پاسخ مىگوید: «چون مقدر
است که تو بهدست توربراتروش کشته بشوى، لذا اگر ترا بىمرگ بکنم، طبعآ توربراتروش کشنده تو نیز بىمرگ مىشود و این برخلاف مدار روزگار و تقدیر است.» یا بهعبارت دیگر: تغییر سرنوشت ممکن نیست[16] .
سپس اورمزد خرد هرویسپ آگاهى خود را به زرتشت انتقال مىدهد و او آینده را در آن مىبیند و متقاعد مىشود. ــ از این قرار بهموجب شرایط بالا، پیشگویى سرنوشت مردمان براى زرتشت ممکن است و تغییراتى که باید در آخر زمان بهدست اشخاصى که وظیفه هریک قبلا تعیین و پیشبینى شده رخ بدهد، به خودى خود امرى منطقى و قابل قبول بهنظر مىرسد. لذا چنانکه ملاحظه مىشود، پیشبینى براى وقوع چنین پیشآمدهایى در دین زرتشت شده است، به طورى که در وحدت فکر اساسى پیشگویى خللى وارد نمىآورد.
البته امید آنقدر گرانبهایى مانند پیشگویى «زند وهومن یسن» استعداد زیادى براى مسافرت داشته است و اقوام دیگر هرکدام طبق احتیاجات خود از آن استفاده کردهاند. لیکن چیزى که قابل توجه است، وحدت فکریست که این پیشگویى در دین زرتشت نشان مىدهد و در سایر ادیان وجود ندارد. اشاراتى که سایر مذاهب به این موضوع مىکنند ناشیانه و اشتباهآلود است. در تورات و انجیل علاوه بر آشفتگى مطالب عدم ارتباط در جملات نیز مشهود مىباشد. و اغلب با تعلیمات و اصول این مذاهب تناقض فاحشى نشان مىدهد، بهطورى که ثابت مىشود که این
افسانه مهاجرتى است. زیرا استخراجکننده آنرا درست نفهمیده و مسخ کرده به نحوى که فاقد ربطى منطقى مىباشد. از این قبیل است پیشگویى مکاشفه یوحناى رسول (باب بیستم 2 ــ 3) که پیمان اهریمن و اورمزد را بهیاد مىآورد در صورتى که متن این کتابها خیلى بهتر از کتابهاى زرتشتى نگاهدارى شده است. از این موضوع چنین بهدست مىآید که نهتنها بعضى از مذاهب که معتقد به ظهور قائم مىباشند، این فکر را از دین زرتشت گرفتهاند. بلکه بهطور مستقیم از تعلیمات آن ملهم گردیده و حتى برخى از آنها در اثر این پیشگویى بهوجود آمدهاند[17] .
[1] . J. Darmesteter, Etud es Iraniennes, II, p. 208 – 2100
[2] . W. Jackson, Zoroastrian Studies, , N. Y. 1928, P. 111 – 115.
[3] . یعنى مبداء شرى که نسبت آن با مبداء خیر نه از قبیل نسبت میان هستى و نیستى و یاعلت و معلول بلکه مانند نسبت میان دو امر متضادیست که در یکدیگر متبادلا تأثیرمىبخشند و به تعبیر دیگر مبداء شرى که با مبداء خیر بهاصطلاح پارهاى از حکماى غربداراى نسبت اقتطاب Polartie مىباشد.
[4] . بندهشن در نخستین: «18ــ و اورمزد به گنامینو گفت: زمانى را تعیین کن! تا اینکهپیکار براى نههزار سال باشد. چه او مىدانست در این زمان گنامینو ناتوان خواهد شد.(19) پس گنامینوى نابین و نادان این پیمان را بپذیرفت… (20)اورمزد این نیز بخرد همهآگاهى مىدانست که در این نههزار سال، سههزار سال همه به کام اورمزد است، سههزارسال اختلاط (گمیزش) به کام اورمزد و اهریمن هر دو باشد و در سههزار سال فرجامینگنامینو از پاى درآمده و از زیان او به آفریدگان جلوگیرى مىشود.»
[5] . یشت 13 دیده شود. در مینو خرد (در هفتم ص 43 چاپ ارود تهمورس انکلسریا)مىنویسد: «7ــ مینوى خرد پاسخ کرد (8) که: اورمزد آفریدگار این دام و دهش وامشاسپندان و مینو خرد را از روشنایى خویش و با آفرین زمان بیکران بیافرید. (9)زیرا کهزمان بیکران، بىپایان، بىمرگ، بىدرد و گرسنگىناپذیر و تشنگىناپذیر و بىضد است کهتا همیشه و تا ابد هیچکس نمىتواند آن را از انجام کار خود بازدارد. (10)و اهریمن خبیثدیوان و نابکاران و نیز جادوان را از مقاربت غیرطبیعى خود بهوجود آورد، (11)و پیماننههزار زمستان را در زمان بیکران با اورمزد بست. (12)و تا پایان آن هیچکس تغییر دادنو دیگرگونه کردن آن نتواند. (13) و چون نههزار سال به پایان رسد، اهریمن ناتوان شود.(14)و سروش اشوخشم را بزند. (15) و مهر و زمان بیکران و مینوى دادگرى که هیچکسرا نفریبد و سرنوشت و عنایت الهى (بغوبخت) همگى دام و دهش اهریمن را تا آخر و نیزدیو آز را بزنند. (16) و همگى دام و دهش اورمزد بىضد، دوباره چنانکه در آغاز ازجانب او آفریده شده بودند بشوند.» نیز مجملالتواریخ چاپ تهران، ص 22 دیده شود.
[6] . محتمل است که زند وهومن یسن مأخوذ از هفتمین فرگردستوگرنسک باشد که خلاصهآن در هشتمین فصل دینکرد 9 وجود دارد. به موجب دینکرد هشتم (15 ـ 7/14) همینموضوع در قسمت دوم سپند نسک یعنى سومین نسک اوستاى بزرگ مطرح شده است.بعید نیست که نویسنده زند وهومن یسن ازهر دو منبع استفاده کرده باشد.
[7] . مانند پیشگویى شاه نعمتالله که در هر زمانى با تغییرات کموبیش چاپ مىشود وشهرت عامیانه پیدا کرده است.
[8] . بهرامبن پژدو شاعر زراتشتنامه، مدعى است که کتاب خود را از روى نسخه پهلوىبه شعر درآورده است. این کتاب در حدود 660 سال قبل (1278 میلادى) نوشته شده واز آنجا که پس از شرح و حال و معجزات زرتشت ناگهان به پیشگویى مىپردازد بهنظرمىآید که نسخه بهمن یشت را ضمیمه مىکند. دارمستتر تاریخ تألیف زندوهومنیسن رابین 1099 میلادى و نیمه قرن چهاردهم یا کمى قبل از آن قرار مىدهد.Etudes Iraniennes, II, 69.
[9] . احتمال قوى مىرود که در این تقسیمبندى ادوار خلقت، سعى نمودهاند واحد زمانفلکى را براساس حرکت رجعى اعتدالین قرار بدهند. تقریبآ در 26000 سال نقطه اعتدالربیعى سرتاسر محیط فلک ممثل را مىپیماید. در صورتیکه این حرکت رجعى دائمى ویکنواخت بوده باشد، انحناى محیط فلک ممثل طبق معادله مخصوصى تغییر مىپذیرد کهمحاسبه آن درست معلوم نیست. مدت رجعت نقطه اعتدال ربیعى تخمینآ 26000 سالمىباشد و ممکن است به علتهاى سماوى تغییر بنماید. در این صورت محتمل است کهمنجمین باستان براى رجعت نقطه اعتدال ربیعى 24000 سال فرض کرده باشند که بهدوازده دوره که هرکدام دوهزار سال است تقسیم مىگردد و در این مدت نقطه اعتدالربیعى 30 درجه از خط سیر خورشید را مىپیماید. کشف حرکت قهقهرایى اعتدالین را بهمنجم یونانى هیپارخوس Hipparque اهل نیقیه Niceإ که 128 سال قبل از میلاد مىزیستهنسبت مىدهند. ولى احتمال قوى مىرود که این حرکت ظاهرى قهقهرایى نقطه اعتدالربیعى در زمانهاى خیلى پیشین بهتوسط منجمین مصرى و کلدانى و ایرانى کشف شدهباشد که استادان علوم یونانیان بهشمار مىروند، ولیکن در متن زند وهومن یسن تصریحشده و مىنویسد: «دهمین صد سال» بهعلاوه چندین دوره را نام مىبرد که اختلاف ایندورهها به هزار سال نمىرسد.
[10] . W. jackson, Zoroastrian Studies, p. 17 – 18.
[11] . دلیل دیگرى که براى قدمت زمان زرتشت مىتوان آورد همانا زبان اوستا است کهبهمراتب کهنهتر از هزار سال قبل از میلاد بهنظر مىرسد. سرودهاى قسمتهاى کهنه اوستاهمزمان سرودهاى ویدا Vإdas مىباشد و به زبانى نوشته شده که بسیار نزدیک بهسانسکریت ویدها است :E. Brunouf, Journal Asiatique, 4e Serie, t. IV, 493 et SuiV, V, 120.به علاوه نباید فراموش کرد که اختلاف فاحشى در تاریخ هخامنشى و اشکانى وساسانى رخ داده است. بهقول بیرونى و مسعودى اردشیر پاپکان براى انصراف عامه ازنزدیک شدن پایان هزاره زرتشت تاریخ را مغشوش کرد و مدت پادشاهى مقدونیان واشکانیان را برخلاف حقیقت کوتاهتر از آنچه که بود وانمود کرد.
[12] . در حدود 71 سال و نیم نقطه اعتدالین یک درجه سیر قهقهرایى مىکند، به طورى کهتقریبآ در 2150 سال اعتدالین در برج سابق مىافتد. بهموجب استاد پهلوى که در دستاست. در زمان زرتشت نقطه اعتدالین در برج ثور بوده و کبیسه نوروز از زمستان شروعمىشده و اکنون در برج حمل مىباشد و کبیسه از 13 آوریل شروع مىشود، پس از محاسبهدقیق نجومى بهدست مىآید که از زمان زرتشت تا میلاد 8600 سال مىگذرد.
[13] . علاوه بر کتاب مجعول خنوخ Hإnoch (باب 46 ــ 62) در اوراق پاپیروس مصرىنیز موضوع اعتقاد به وجود مسیح صریحآ ذکر شده است. کتابهاى زیر دیده شود :Ipuir Writings. Gardener, Wisdom lit. of the Egypt, Chester Beatty, Le Codex depapyrus.
[14] . در پیشگویى زرتشتى میدان کارزار ایران خواهد بود. تمام توجه اورمزد به ایران استکه در خوانیرس، مرکز هفت کشور واقع شده و پیوسته تکرار مىکند: «ایرانى که منآفریدم!» تمام توجه قواى مادى و معنوى به ایران مىباشد که چشم و چراغ عالم است وبهموجب افسانه زیرکانهاى این اصلاح بهدست پسران زرتشت انجام خواهد گرفت. درکتاب ارمیاء نبى باب هفتم خداوند اسراییل مىگوید: «20ــ بنابراین خداوند یهود چنینمىگوید: اینک خشم و غضب من بر این مکان بر انسان و بر بهایم و بر درختان صحرا و برمحصول زمین ریخته خواهد شد و افروخته شده خاموش نخواهد گردید…» در ترجمهفارسى بحارالانوار مجلسى (ص 243) مىنویسد: «به من وحى فرمود که یامحمد بهدرستىکه قصاص من در خصوص بندگانم پیش از آنکه ایشان را خلق کنم جارى شده و قصاصمن گذرنده است تا اینکه با آن قضا هلاک بکنم هرکه را که مىخواهم و هدایت بکنم هرکهرا که مىخواهم.»
[15] . مسیحیان نیز یک رشته پیشگویىهایى که علامات وحشت دوره آخر زمان را شرحمىدهد زیر عنوان: Les terreurs de Làn Mile دارند که مىبایستى در هزارمین سال بعداز عیسى اتفاق افتاده باشد. پیشگویى مهم دیگرى که راجع به آخر دنیا و آینده بشر شدهکتاب «I Ging اى گینگ» چینى است که ر. ویلهلم ترجمه نموده است :R. Wilhelm, Das Buch der Wandlungen:علاوه بر Oracles یونانى و رومى پیشگویان قدیم و جدید مانند: شودنبرگ Swedenborg ونستراداموس، فلاماریون، ولز H. G. Wells کایزرلینگ II. Keyserling اشپنگلر و غیرههرکدام به طرز خاصى پیشگویىهایى راجع به آینده بشر نمودهاند.
[16] . مثلى است به زبان پهلوى که: بخت مدسپوختن نشاید، (مرگ آمد درنگ را نشاید.) ونیز و نیز رجوع شود به :Casartelli, Phil. Relig. du Mazdeisme sous les Sassanides, pp. 4 – 5- 28.
[17] . L. Gordon Rylands, Did Jesus erer live? 1935.راجع به موضوع مسیح و پیدایش این فکر در ایران به کتابهاى زیر مراجعه شود :L, H. Mills, Our Own Religion in Ancient Prsia. Soderblom. La Vie future, p.255 – 260.
محمد حسینی –
لطفا همهی کتاب های هدایت رو چاپ کنین!
راهنمای کتاب –
سلام
چندتایی کتاب دیگر در پروسه ی چاپ است.