هنر در مقام الهیات: از عصر پسا‏مدرن تا قرون وسطی

 آندرئاس آندرئولوس

ترجمۀ ابراهیم رنجبر

انسان تصویر و نوا را برای گفتن ناگفتنی های خود برگزید. در متن کتاب مقدس و در واقعه برج بابل زخمی روانی برجان آدمی نشست که همواره با او همراه خواهد بود، یعنی رنج حاصل از فتور و ناتوانی در گفتن آنچه از کلام گریزان است. نقصان ذاتی کلام در ساحت هنر هستی مستقلی برای خود دست و پا کرد و همین سبب شد هنر دیگر صناعتی صرف نباشد و به مجالی در بیان امر ناگفتنی بدل شود. هنر آوردگاه امر ناگفتنی است، همان جایی که کلام یارای رفتن ندارد. کتاب پیش رو این سویه همچنان زنده هنر را بررسی می کند و می کوشد آن را در روزگار ما احیا کند.

110,000 تومان

جزئیات کتاب

ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

ابراهیم رنجبر

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

اول

شابک

978-622-267-163-1

جنس کاغذ

بالک (سبک)

قطع

رقعی

تعداد صفحه

336

سال چاپ

1400

موضوع

الهیات, دین, هنر

وزن

450

کتاب «هنر در مقام الهیات: از عصر پسا‏مدرن تا قرون وسطی» نوشتۀ آندرئاس آندرئولوس ترجمۀ ابراهیم رنجبر

 

مقدمه

نطفۀ فکری این پژوهش، حدوداً ده سال پیش در تورنتو بسته شد. از آن پس، همین فکر به چارچوب کلی پایان‏نامه‏ای در موسسۀ مطالعات تعلیم و تربیت در دانشگاه تورنتو بدل شد. نگارش این پایان‌نامه در دانشکدۀ الهیات دانشگاه دورهام، زیر نظر اندرو لوت، آنچنان که باید پرمحنت و پرمصیبت نبود که کسی با نگاه به آن روزها از اتمام و انجام آن خوشحال بشود. اگر می‏توانستم در چشم برهم زدنی به سال‏های 1994 یا 1995 در آینده سفر کنم، قطعاً خودم بیش از همه از پا گذاشتنم به عرصۀ الهیات و دیدن کار کردن خودم شگفت‏زده می‏شدم. از همان روز اول آگاه می‌دانستم پژوهش مدنظرم در هنر مرا به کجا که نخواهد کشاند، ولی یقین داشتم و این واقعیت را پذیرفته بودم که چیزی در من، بخشی از اندیشه‏ام که دور از چنگال ضمیر هشیار من است، در طلب معرفتی عمیق‏تر و روشن‏تر از مقصودم می‏سوزد و بعید نیست همین مرا به‏مرور به اینجا کشانده باشد. تنها گزینۀ من اعتماد به همین بارقۀ درونی و پذیرفتن این واقعیت بود که این کار هرآینه چیزی بیش از تحصیلات منظم و مضبوط دانشگاهی را از من طلب کند.

من از همان روز اول رویکردی دوگانه نسبت به هنر داشتم. ده سال آزگار اشتغال به موسیقی برای بررسی هنر چون پدیده‏ای نظری و انتزاعی و دارای اهمیت فرهنگی کافی نبود؛ تجربۀ بی‏واسطۀ من برای راندنم به این مسیر بسیار پرمایه بود. از دیگر سو، ورزۀ[1] درونی من در هنر، چه تجاری چه کلاسیک، قطعاً انگیزۀ فکری مدام من بوده اکثر اوقات مرا به یافتن چشم‏اندازهای دیگری در مسائل هنر معاصر، نقش هنرمند و به‏طور کل کارکرد هنر سوق داده است. گذشته از تجربۀ شخصی‏ام در مقام موسیقی‏دان، آن‏قدر خوش‏اقبال یا بیش از آن نظرکرده بودم که هنرمندانی بسیار متبحرتر از خودم دوروبر مرا بگیرند؛ هنرمندانی که در کار خود با همین چالش‏های فکری مواجه شده بودند؛ و نیز بخت یارم بود که نیابتاً در دغدغه‏ها، مسائل و بینش آنها سهیم شوم. در اینجا باید از دوست فقیدم، کاریس پولاتوس یاد کنم که در یک تصادف فاجعه‏بار رانندگی، در هشتم میِ 1992 درگذشت. کاریس موسیقی‏دانی خودآموخته بود که با تکیه بر استعداد خارق‏العاده‌اش در همۀ سبک‏های موسیقی متبحر بود، او به شیوۀ خود به من اهمیت هنر را، با کاوش‏گری همیشگی‌اش در امکانات هنر، یاد داد. او گرچه خودش موسیقی کلاسیک را آموخته بود، هیچ ارتباطی با شالودۀ آکادمیک هنر نداشت؛ او حتی هنر را به صورت رسمی هم نیاموخته بود. با همۀ اینها، به شکلی عجیب با خودِ هنر پیوندی مستقیم داشت. موسیقی برای او زبانی بود که معرفتی شگفت‏آور به آن داشت، زبانی که به او مجال بیان هر چیزی، حتی احساسات، مفاهیم و تصوراتی را می‏داد که زبان و اندیشۀ کلامی واژه‏ای برای آن نداشت. نکتۀ منحصربه‌فردی که در او که دائماً بر جست‏وجوی فردی من تأثیر می‏گذاشت این بود که رویکرد او به مسائل و امور موسیقی و هنر معاصر کاملاً بی‏تزویر بود؛ او هرگز نمی‏خواست اسم‏ورسمی برای خود دست‏وپا کند و هرگز نمی‏خواست از این نمد برای خود قبایی بدوزد. من غالبِ اوقات به چشم یک قدیس هنر به کاریس فکر می‏کنم و تلاش فشل من برای درک و صورت‏بندی ابعاد استعداد او حقیقتاً نمی‏تواند به‏طور وافی و کافی حقِ مطلب را دربارۀ یاد و خاطرۀ او ادا کند.

مسیر تحقیقی دیگر، یعنی رشد تحصیلی من، کاملاً غیرمعمولی بود. در دورۀ کارشناسی ارشد به مطالعاتی در حوزۀ روان‏شناسی و تعلیم و تربیت، و نیز یک دورۀ مطالعات سینما روی آوردم که ریشه‏ای استوار در نشانه‏شناسی داشت. شاید به‏خاطر درآمیختگی هنر، نشانه‏شناسی و روان‏شناسی بود که روش‏های پژوهشی من هنوز به روش‏های یک روانکاو خلاق شباهت دارد؛ من هیچ‏وقت دلخوش به ارزش ظاهری چیزها نبودم و همیشه حس می‏کردم باید آنها را بیشتر بکاوم، معانی عمیق‏تر و زیر‏متن‏های پنهان را کشف کنم و به دنبال پیوندهای غیرمنتظره [میان آنها] باشم. علاوه بر این، در خلال تحصیلات تکمیلی شروع کردم به گرد آوردن تجربیات هنری خود در تحقیقاتم، و در این میان دکتر دانالد سیلور، از دانشکدۀ جامعه‏شناسی در مؤسسه تحقیقات تعلیم و تربیتِ دانشگاه اونتاریو، بیشترین کمک را به من کرد؛ او هم پدیدارشناس است و هم عکاس. در این هنگام، اندیشۀ من شخصی‏تر و بیشتر درگیر فرایند درهم آمیختن شد. وانگهی، نکتۀ جالب‏تر اینکه کنش نوشتن به‏خودی‏خود برای من به پژوهشی درون‏کاوانه بدل شد، زیرا مجبور بودم به تعصبات و تأثرات شخصی‌ام نقبی بزنم و سپس به آنها هجوم ببرم یا چیزی بر پایۀ آنها بنا کنم. همۀ اینها چطور از رهگذر مطالعۀ هنر ممکن بود؟

تنش میان تجربۀ حرفه‏ایی و تحصیلات دانشگاهی من به نوعی به نفع هر دو تمام شد، زیرا آنها سنگ محک یکدیگر شدند. من هر ‏روزْ با اکثر مسائل هنر معاصر، چه هنر تجاری چه کلاسیک، مواجه می‏شدم. تضاد میان هنر کلاسیک و تجاری و پاسخ‏گویی اجتماعی درخور آنها برای خود طُرْفه مشکلی بود. از چندین مجرای دولتی، از جمله شوراهای هنری، خواسته شد تا از هر نوع کمک به رسته‏های هنر کلاسیک در عصر حاضر حمایت مالی و پشتیبانی کرده یا آنها را انکار و طرد کنند. وقتی در دهۀ 1990 در کانادا و ایالات متحده بودجه‏ها روزبه‏روز کاهش یافت، افق پیش رو برای حمایت از هنرها، و در برخی مواقع پیشتیبانی از خود هنرها، را به خطری اساسی انداخت. من شخصاً روزانه شاهد این واقعیت بودم، دوستان من و آشنایان در ارکسترهای کلاسیک یا رسته‏هایی که دولت به آنها کمک می‏کرد، شغل‏شان را از دست می‏دادند، یا حسابی در مضیقۀ مالی بودند، چراکه کارهای آنها تا بُن دندان به اعانه‏هایی دولتی وابسته بود که آب رفته بود. تو گویی روزبه‏روز ماندن در کسوت هنرمندی کلاسیک سخت می‏شد. پدیده‏های کلان‏تر نیز حاکی از این نکته بود که زندگی هنرمندانه در عصر کنونی تا چه پایه سخت می‏شود: برخی سازمان‏های هنری، شرکت‏های موسیقی، اپرا و باله نتوانستند با این واقعیت تازه اُخت بشوند و اعلان ورشکستی کردند. از دیگر سو، چطور می‏شد در یک بحران اقتصادی وسیع‏تر از مشکلات مالی هنرها جلوگیری کرد، همان بحرانی که اخیراً منجر به کاهش تعداد بیمارستان‏ها در انتاریو شده و عرصۀ تدبیرهای تسهیلات همگانی را تنگ‏تر از پیش کرده است؟ واقعاً اگر قرار است بهای بقای هنر را قشری پایین‏دست در جامعه و اقتصاد بدهد که از پیش در رنج است و چه بسا از هنر کلاسیک هم دل خوشی ندارد، کیست که بتواند تصمیم به بقای هنرها بگیرد؟

[1]. practice

موسسه انتشارات نگاه

کتاب «هنر در مقام الهیات: از عصر پسا‏مدرن تا قرون وسطی» نوشتۀ آندرئاس آندرئولوس ترجمۀ ابراهیم رنجبر

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “هنر در مقام الهیات: از عصر پسا‏مدرن تا قرون وسطی”