توضیحات
گزیده ای از کتاب روزگار سخت
و در مورد تاثیر این کتاب در جوامع غربی، همین قدر بس، که نویسندگان مشهوری چون جورج ارول (در 1984)، آلدوس هاکسلی (در دنیای قشنگ نو) و ژول ورن (در پاریس در قرن بیستم) و احتمالا سایر نویسندگانی که من هنوز نخوانده ام، به طور واضحی دنیای “روزگار سخت” را دنبال کرده اند و توانسته اند موقعیت داستان هایشان را خلق کنند.
در آغاز کتاب روزگار سخت می خوانیم
درباره چارلز دیکنز
چارلز دیکنز در هفتم فوریه سال 1812 در شهر پورتسموث[1] بهدنیا آمد.
او دومین کودک از 8 فرزند خانوادهاش بود، پدر او جان دیکنز کارمند جزء دایره پرداخت حقوق نیروى دریائى و مادرش خدمتکار لرد کرو[2] بود. با
وجود اینکه جان دیکنز مردى فعال و سختکوش بود اما نمىتوانست با حقوق ناچیزش خرج و معاش خانواده خود را تأمین کند و این عدم امنیت اقتصادى خانواده او را همواره در عذاب داشت. شغل جان دیکنز او را از شهرى بهشهرى دیگر و از دیارى بهدیارى دیگر مىبرد و بههمین دلیل چارلز اوان کودکى خود را در پورتسموث، لندن، و چاتهام[3] گذرانید. بهترین خاطرات خود را از چاتهام ذکر مىکرد. او در آنجا بهمدرسهاى که توسط یک کشیش اداره مىشد رفت. مدیر مدرسه نبوغ او را کشف کرد و او را تحت توجه و مراقبت خود قرار داد. در سال 1823 خانواده او بهلندن کوچ کردند و در این شهر بود که با مشکلات مالى فراوانى روبهرو شدند و چارلز جهت کمک بهخانواده مجبور شد در یک شرکت تجارتى که متعلق بهیکى از بستگان مادرش بود کار کند. دو روز قبل از دوازدهمین سالروز تولدش چارلز کوچک در یک کارخانه بهنام هانگرفورد استیرزد[4] در ازاى 6 شلینگ در هفته بهکار برچسبزنى روى
بطرىها مشغول شد.
چندى قبل از این، جان دیکنز بهخاطر قرضهاى فراوانش دستگیر و زندانى شده بود و غیر از چارلز که داراى سرپناهى بود، بقیه افراد خانواده نیز در «زندان مفلسین مارشال سى»[5] بهاو پیوستند. این دو ضربه ــ یکى شغل حقیر و دیگرى بىآبروئى خانواده ــ چارلز را شدیدآ تحت تأثیر قرار داد. سالها بعد، او فقط براى همسرش و یکى از صمیمىترین دوستانش، جان فورستر تعریف کرد که چهگونه کابوس آن روزها هنوز هم او را عذاب مىداد.
جان، پس از سه ماه با اعلام «ورشکسته» از زندان آزاد شد ولى مدتها طول کشید تا او توانست جان را از شر کار کردن خلاص کند و بهمدرسه بفرستد. او در مدرسه پیشرفت خوبى داشت. چارلز در 15 سالگى در یک وکالتخانه شروع بهکار کرد و هنگامى که احساس کرد مىتواند کار بهترى پیدا کند، شروع بهآموختن تندنویسى نمود و 18 ماه بعد از آن بهعنوان خبرنگار در دادگاه خانواده مشغول کار شد.
در 1829 یا 1830 عاشق ماریا بیدنل[6] دختر یک بانکدار ثروتمند شد. این عشق نافرجام تا تابستان سال 1833 ادامه داشت. در خلال این مدت او توانست بهعنوان یک خبرنگار پارلمانى شهرتى بههم بزند، شهرت او بهخاطر سرعت و دقت گزارشهایش بود. اولین نوشتههاى او بهنام «چرکنویسهاى باز»[7] اندکى بعد از بیست و یکمین سال روز تولدش در مجلات منتشر شد. در سال 1834 او بهجمع خبرنگاران و نویسندگان
روزنامه «مورنینگ کرانیکل»[8] پیوست و جلد اول «چرکنویسهاى باز» را در 24 سالگى منتشر کرد که با استقبال فراوانى روبهرو گردید.
شهرت فزاینده او باعث شد که بنگاه انتشاراتى چپمن و هال[9] قراردادى با او امضاء کرد. براین اساس قرار شد که دیکنز بهکمک نقاش معروف بهنام «سىمور»[10] مطالبى براى ماهنامه آنها فراهم کند و بهاین ترتیب او «آقاى پیکویک»[11] را اختراع کرد، دو روز بعد از انتظار اولین شماره آن با کاترین
هوگارث[12] ، دختر یک روزنامهنگار ازدواج کرد. با وجود اینکه فروش اولیه این ماهنامه مأیوس کننده بود اما طولى نکشید که «یادداشتهاى پیکویک» (37-1836) شهرتى فراوان یافت و شخصیت اختراعى او در بین همه مشهور شد. البته یک دلیل این موفقیت شاید این باشد که او براى انتشار داستانش از روشى بسیار ارزانقیمت استفاده کرده بود. و البته او در تهیه و چاپ کتابهاى دیگرش نیز از همین روش استفاده کرد.
در حالى که سریال «پیکویک» هنوز هم در مجله جریان داشت دیکنز با نوشتن کتابهاى اولیورتویست (1837)، نیکلاى نیکلبى (9ـ1838) موفقیت عظیمى بهدست آورد و فروش کتاب «مغازه آنتیکفروشى» (41ـ1840) بهیکصد هزار نسخه رسید. دیکنز در سال 1841 پس از اتمام کتاب بارنابى روز بهاتفاق همسرش بهآمریکا مهاجرت کرد. او که با دلى سرشار از شوق و امید و بههواخواهى جمهورىخواهان جوان بهآمریکا رفته بود بهزودى مأیوس و سرخورده، از آنجا بهانگلیس برگشت. حاصل تجربیات او از این سفر کتاب «یادداشتهاى آمریکا» (1842) است. اولین دوره ناکامى او با عدم موفقیت کتاب «مارتین چازلویت»[13] (44ـ1843) است ولى او با پشتکار فراوان «یک هدیه کریسمس» (1843) را با موفقیت منتشر کرد. پس از آن سفرى بهخارج رفت و مدتها در ایتالیا (45ـ1844) و سویس و پاریس (1846) بهسر برد. در توقف کوتاهى که در لندن کرد برنامه انتشار روزنامه دیلىنیوز را پى افکند و اولین شماره آن در ژانویه 1846 منتشر شد ولى دیکنز پس از انتشار 17 شماره آن از سمت سردبیرى روزنامه استعفاء نمود.
کتاب بعدى او «بامبى و پسر» (8ـ1846) بود که نسبت بهآثار گذشته او از دقت و محتواى بهترى برخوردار بود. در سال (50ـ1849) با نوشتن «دیوید کاپرفیلد» در حقیقت دوران کودکى خود را بهتحریر درآورد. در سالهاى 1850 او بیشتر در مسائل اجتماعى دخالت مىکرد و مجله هفتگى هاوسهولد وردز[14] را منتشر کرد که علاوه بریک نشریه اجتماعى حاوى مسائل سرگرم کننده و تفریحى نیز بود که در سال 1859 بهدنبال آن «کتاب سال» را منتشر کرد که فروش آن بهسیصد هزار نسخه رسید. در (53ـ1852) «خانه متروک» و در 1854 «روزگار سخت» را نوشت که هردو رمانى اجتماعى مملکت بودند و دوریت کوچک (57ـ1855) اوج نفرت دیکنز را از نحوه اداره مملکت مىرساند.
در 1858 او از همسرش جدا شد. «کیت» با وجود اینکه ده فرزند براى او آورده بود اما هرگز روح ناآرام او را آنطور که باید و شاید تسخیر نکرد. او با یک هنرپیشه جوان بهنام الن ترنان[15] دوست شد. او در این زمان بیشتر اوقات خود را در گدز هیل[16] واقع در استان کنت[17] مىگذرانید که نزدیک چاتهام یعنى شهرى که بهترین خاطرات کودکى را از آن داشت، بود داستان دو شهر (1859)، آرزوهاى بزرگ (61ـ1860) و دوست مشترک ما (5ـ1864) آخرین کارهاى اوست. در اواسط دهه 60 سلامت او کاملا بهمخاطره افتاده بود شاید بهخاطر اینکه ساعات زیادى را صرف «روخوانى» از آثار خود در تئاترها مىکرد که از سال 1858 شروع شده و موفقیت چشمگیرى کسب کرده بود. در سالهاى 8ـ1867 او روخوانى یک سرى از کتابهاى خود در آمریکا را شروع کرد که هرچند درآمد زیادى نصیب او کرد اما باعث تسریع ضعف جسمانى او شد تا بالاخره هنگام آخرین اجراى خود در لندن از پا درآمد. او پس از یک روز تمام کار طاقتفرسا در هشتم ژوئن 1870 در گدز هیل دچار سکته شد و روز بعد فوت کرد. آخرین کتاب او (ادوین درود)[18] هرگز تمام
نشد. مراسم تشییع جنازه او با شکوه تمام برگزار شد و او در قطعه شعرا واقع در قبرستان وست مینستر بهخاک سپرده شد.
[1] . Prts mouth
[2] . Crewe
[3] . Chatham
[4] . Hangerford Stairs
[5] . Marshal Sea
[6] . Maria Beadnell
[7] Sketches by Boz
[8] . Morning Cranikel
[9] . Chapman * Hall
[10] . Sey mour
[11] . Mr Pick Wick
[12] . Cathrene Hogarth
[13] . Martin Chazlwit
[14] . Househol Words
[15] . Ellen Ternan
[16] . Gad’s Hill
[17] . Kent
[18] . Edwin Drood
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.