روزگار سخت

چارلز دیکنز

ترجمه حسین اعرابی

استان در شهري اتفاق مي افته كه مسئولينش معتقد به حقيقت هستند و اجازه هيچ گونه احساس يا تخيلي را به بچه هاي خود نمي دهند . لوييزا فرزند ارشد آقاي گراندگريند هست كه از كودكي چيزهاي زيادي آموخته و با تمام وجود او را از احساسات دور نگه داشته اند . او با اقاي باندربي پولدار ازدواج مي كند و …

روزگار سخت [Hard Times]. رماني از چارلز ديكنز (1812-1870)، نويسنده انگليسي، كه در 1854 منتشر شد و حاصل مشاهدات نويسنده درباره وضع صنعت در شهر منچستر و پرستون و زندگي كارگران و روابطشان با كارفرمايان است. تامس گرادگريند ، نمونه صاحب صنعت تسلطجوي و اهل شهر كوكناون از مراكز صنعتي، «مردي است كاملاً اهل عمل» كه به چيزي جز واقعيات و آمار عقيده ندارد و فرزندان خود لويز و تام جوان را با سركوب كردن بيرحمانه جنبههاي ذوقي و آرماني طبيعتشان تربيت ميكند. لويز را به زني به كارخانهداري خسيس و حقهباز به نام جوسايا باندربي ميدهد كه سي سال از او بزرگتر است و خلق و خويي بس خشن دارد و از آن قماش آدمهايي است كه تمدن صنعتي به وجود ميآورد. لويز تا اندازهاي از آن جهت به اين زناشويي تن در ميدهد كه تربيتي كه پدرش به او داده، او را وقيح و بياعتنا بار آورده است و تا اندازهاي هم به اين جهت كه ميخواهد به برادرش، كه تنها كسي است كه دوست دارد و كارمند باندربي است، كمك كند.

195,000 تومان

جزئیات کتاب

وزن 250 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

چالز دیکنز, حسین اعرابی

SKU

940353

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

نهم

شابک

978-964-351-527-0

قطع

رقعی

تعداد صفحه

479

سال چاپ

1399

موضوع

داستان خارجی

تعداد مجلد

یک

وزن

250

گزیده ای از کتاب روزگار سخت

و در مورد تاثیر این کتاب در جوامع غربی، همین قدر بس، که نویسندگان مشهوری چون جورج ارول (در 1984)، آلدوس هاکسلی (در دنیای قشنگ نو) و ژول ورن (در پاریس در قرن بیستم) و احتمالا سایر نویسندگانی که من هنوز نخوانده ام، به طور واضحی دنیای “روزگار سخت” را دنبال کرده اند و توانسته اند موقعیت داستان هایشان را خلق کنند.

در آغاز کتاب روزگار سخت می خوانیم

درباره چارلز ديكنز

چارلز ديكنز در هفتم فوريه سال 1812 در شهر پورتس‌موث[1]  به‌دنيا آمد.

او دومين كودك از 8 فرزند خانواده‌اش بود، پدر او جان ديكنز كارمند جزء دايره پرداخت حقوق نيروى دريائى و مادرش خدمتكار لرد كرو[2]  بود. با

وجود اين‌كه جان ديكنز مردى فعال و سخت‌كوش بود اما نمى‌توانست با حقوق ناچيزش خرج و معاش خانواده خود را تأمين كند و اين عدم امنيت اقتصادى خانواده او را همواره در عذاب داشت. شغل جان ديكنز او را از شهرى به‌شهرى ديگر و از ديارى به‌ديارى ديگر مى‌برد و به‌همين دليل چارلز اوان كودكى خود را در پورتس‌موث، لندن، و چاتهام[3]  گذرانيد. بهترين خاطرات خود را از چاتهام ذكر مى‌كرد. او در آن‌جا به‌مدرسه‌اى كه توسط يك كشيش اداره مى‌شد رفت. مدير مدرسه نبوغ او را كشف كرد و او را تحت توجه و مراقبت خود قرار داد. در سال 1823 خانواده او به‌لندن كوچ كردند و در اين شهر بود كه با مشكلات مالى فراوانى روبه‌رو شدند و چارلز جهت كمك به‌خانواده مجبور شد در يك شركت تجارتى كه متعلق به‌يكى از بستگان مادرش بود كار كند. دو روز قبل از دوازدهمين سالروز تولدش چارلز كوچك در يك كارخانه به‌نام هانگرفورد استيرزد[4]  در ازاى 6 شلينگ در هفته به‌كار برچسب‌زنى روى

بطرى‌ها مشغول شد.

چندى قبل از اين، جان ديكنز به‌خاطر قرض‌هاى فراوانش دستگير و زندانى شده بود و غير از چارلز كه داراى سرپناهى بود، بقيه افراد خانواده نيز در «زندان مفلسين مارشال سى»[5]  به‌او پيوستند. اين دو ضربه ــ يكى شغل حقير و ديگرى بى‌آبروئى خانواده ــ چارلز را شديدآ تحت تأثير قرار داد. سال‌ها بعد، او فقط براى همسرش و يكى از صميمى‌ترين دوستانش، جان فورستر تعريف كرد كه چه‌گونه كابوس آن روزها هنوز هم او را عذاب مى‌داد.

جان، پس از سه ماه با اعلام «ورشكسته» از زندان آزاد شد ولى مدت‌ها طول كشيد تا او توانست جان را از شر كار كردن خلاص كند و به‌مدرسه بفرستد. او در مدرسه پيشرفت خوبى داشت. چارلز در 15 سالگى در يك وكالتخانه شروع به‌كار كرد و هنگامى كه احساس كرد مى‌تواند كار بهترى پيدا كند، شروع به‌آموختن تندنويسى نمود و 18 ماه بعد از آن به‌عنوان خبرنگار در دادگاه خانواده مشغول كار شد.

در 1829 يا 1830 عاشق ماريا بيدنل[6]  دختر يك بانكدار ثروتمند شد. اين عشق نافرجام تا تابستان سال 1833 ادامه داشت. در خلال اين مدت او توانست به‌عنوان يك خبرنگار پارلمانى شهرتى به‌هم بزند، شهرت او به‌خاطر سرعت و دقت گزارش‌هايش بود. اولين نوشته‌هاى او به‌نام «چرك‌نويس‌هاى باز»[7]  اندكى بعد از بيست و يكمين سال روز تولدش در مجلات منتشر شد. در سال 1834 او به‌جمع خبرنگاران و نويسندگان
روزنامه «مورنينگ كرانيكل»[8]  پيوست و جلد اول «چرك‌نويس‌هاى باز» را در 24 سالگى منتشر كرد كه با استقبال فراوانى روبه‌رو گرديد.

شهرت فزاينده او باعث شد كه بنگاه انتشاراتى چپمن و هال[9]  قراردادى با او امضاء كرد. براين اساس قرار شد كه ديكنز به‌كمك نقاش معروف به‌نام «سى‌مور»[10]  مطالبى براى ماهنامه آن‌ها فراهم كند و به‌اين ترتيب او «آقاى پيك‌ويك»[11]  را اختراع كرد، دو روز بعد از انتظار اولين شماره آن با كاترين

هوگارث[12] ، دختر يك روزنامه‌نگار ازدواج كرد. با وجود اين‌كه فروش اوليه اين ماهنامه مأيوس كننده بود اما طولى نكشيد كه «يادداشت‌هاى پيك‌ويك» (37-1836) شهرتى فراوان يافت و شخصيت اختراعى او در بين همه مشهور شد. البته يك دليل اين موفقيت شايد اين باشد كه او براى انتشار داستانش از روشى بسيار ارزان‌قيمت استفاده كرده بود. و البته او در تهيه و چاپ كتاب‌هاى ديگرش نيز از همين روش استفاده كرد.

در حالى كه سريال «پيك‌ويك» هنوز هم در مجله جريان داشت ديكنز با نوشتن كتاب‌هاى اوليورتويست (1837)، نيكلاى نيكل‌بى (9ـ1838) موفقيت عظيمى به‌دست آورد و فروش كتاب «مغازه آنتيك‌فروشى» (41ـ1840) به‌يكصد هزار نسخه رسيد. ديكنز در سال 1841 پس از اتمام كتاب بارنابى روز به‌اتفاق همسرش به‌آمريكا مهاجرت كرد. او كه با دلى سرشار از شوق و اميد و به‌هواخواهى جمهورى‌خواهان جوان به‌آمريكا رفته بود به‌زودى مأيوس و سرخورده، از آن‌جا به‌انگليس برگشت. حاصل تجربيات او از اين سفر كتاب «يادداشت‌هاى آمريكا» (1842) است. اولين دوره ناكامى او با عدم موفقيت كتاب «مارتين چازل‌ويت»[13] (44ـ1843) است ولى او با پشتكار فراوان «يك هديه كريسمس» (1843) را با موفقيت منتشر كرد. پس از آن سفرى به‌خارج رفت و مدت‌ها در ايتاليا (45ـ1844) و سويس و پاريس (1846) به‌سر برد. در توقف كوتاهى كه در لندن كرد برنامه انتشار روزنامه ديلى‌نيوز را پى افكند و اولين شماره آن در ژانويه 1846 منتشر شد ولى ديكنز پس از انتشار 17 شماره آن از سمت سردبيرى روزنامه استعفاء نمود.

كتاب بعدى او «بامبى و پسر» (8ـ1846) بود كه نسبت به‌آثار گذشته او از دقت و محتواى بهترى برخوردار بود. در سال (50ـ1849) با نوشتن «ديويد كاپرفيلد» در حقيقت دوران كودكى خود را به‌تحرير درآورد. در سال‌هاى 1850 او بيشتر در مسائل اجتماعى دخالت مى‌كرد و مجله هفتگى هاوس‌هولد وردز[14]  را منتشر كرد كه علاوه بريك نشريه اجتماعى حاوى مسائل سرگرم كننده و تفريحى نيز بود كه در سال 1859 به‌دنبال آن «كتاب سال» را منتشر كرد كه فروش آن به‌سيصد هزار نسخه رسيد. در (53ـ1852) «خانه متروك» و در 1854 «روزگار سخت» را نوشت كه هردو رمانى اجتماعى مملكت بودند و دوريت كوچك (57ـ1855) اوج نفرت ديكنز را از نحوه اداره مملكت مى‌رساند.

در 1858 او از همسرش جدا شد. «كيت» با وجود اين‌كه ده فرزند براى او آورده بود اما هرگز روح ناآرام او را آنطور كه بايد و شايد تسخير نكرد. او با يك هنرپيشه جوان به‌نام الن ترنان[15]  دوست شد. او در اين زمان بيشتر اوقات خود را در گدز هيل[16]  واقع در استان كنت[17]  مى‌گذرانيد كه نزديك چاتهام يعنى شهرى كه بهترين خاطرات كودكى را از آن داشت، بود داستان دو شهر (1859)، آرزوهاى بزرگ (61ـ1860) و دوست مشترك ما (5ـ1864) آخرين كارهاى اوست. در اواسط دهه 60 سلامت او كاملا به‌مخاطره افتاده بود شايد به‌خاطر اين‌كه ساعات زيادى را صرف «روخوانى» از آثار خود در تئاترها مى‌كرد كه از سال 1858 شروع شده و موفقيت چشم‌گيرى كسب كرده بود. در سال‌هاى 8ـ1867 او روخوانى يك سرى از كتاب‌هاى خود در آمريكا را شروع كرد كه هرچند درآمد زيادى نصيب او كرد اما باعث تسريع ضعف جسمانى او شد تا بالاخره هنگام آخرين اجراى خود در لندن از پا درآمد. او پس از يك روز تمام كار طاقت‌فرسا در هشتم ژوئن 1870 در گدز هيل دچار سكته شد و روز بعد فوت كرد. آخرين كتاب او (ادوين درود)[18]  هرگز تمام

نشد. مراسم تشييع جنازه او با شكوه تمام برگزار شد و او در قطعه شعرا واقع در قبرستان وست مينستر به‌خاك سپرده شد.

[1] . Prts mouth

[2] . Crewe

[3] . Chatham

[4] . Hangerford Stairs

[5] . Marshal Sea

[6] . Maria Beadnell

[7] Sketches by Boz

[8] . Morning Cranikel

[9] . Chapman * Hall

[10] . Sey mour

[11] . Mr Pick Wick

[12] . Cathrene Hogarth

[13] . Martin Chazlwit

[14] . Househol Words

[15] . Ellen Ternan

[16] . Gad’s Hill

[17] . Kent

[18] . Edwin Drood

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “روزگار سخت”