گزیده ای از متن کتاب
کتاب اختگی نوشتۀ ایوان وارد ترجمۀ سارا اسکندری از سری کتاب های مفاهیم روانکاوی
عقدۀ اختگی مجموعهای از باورها و هیجانات دوران کودکی است که با آگاهیِ در حالِ شکلگیری فرد نسبت به یک هویت جنسیِ تثبیتشده، ارتباط دارد. از جمله اینکه پسربچهها باور دارند مادر زمانی قضیبی داشته که به دست پدر یا جانشین او قطع شده و آلت جنسی خود او نیز ممکن است به همین سرنوشت وحشتناک دچار شود. [1] دامنۀ هیجانات متغیر است؛ از رد و تکذیب اولیه گرفته تا مقاومتهای از سرِ خشمی که منتهی میشود به اعتقاد به ایدۀ نامعقولِ مذکور و سرانجام اضطراب شدید و تسلیم نهایی. آثار اضطراب اختگی نیز مانند عقدۀ ادیپ به شیوهای منحصربهفرد در تاروپود زندگی هر فرد تنیده میشود و نحوۀ کنار آمدن کودک با ایدۀ اختگی پیامدهای عمیقی برای او خواهد داشت. میتوان اختگی را انکار، جابهجا، فرافکنی یا جنسی کرد، یا به خود[1] بازگرداند. دختربچهها باور دیگری هم دارند مبنی بر اینکه خود آنها هم زمانی قضیبی داشتهاند که وحشیانه و با بیعدالتی بریده شده است. احساس فقدان شدید یا حس آزاردهندۀ آسیبدیدگی بدن میتواند از جمله پیامدهای این اختگیِ خیالی باشد.
در این کتاب با ارائۀ مثالهایی از زندگی روزمره و ارجاعات فرهنگی متداول به بررسی این موارد میپردازیم:
- اهمیت مفهوم عقدۀ اختگی در آثار فروید
- واقعیت عارضهای که به کمک این مفهوم تبیین میشود
- نقش متناقص آن در رشد کودک
- مکانیسمهایی که عقدۀ اختگی از طریق آنها آثار خود را بهجا میگذارد
- کارکرد آن در میل جنسی انسان و عشق
- تأثیر آن بر خلاقیت و ممانعت باطنی فرد خلاق
- ملاحظات اخلاقی که در پرتو اختگی آشکار میشوند
اختگی و مطلع آن
فروید در سال 1909 در شرححال خود از «هانس کوچولو» دربارۀ اختگی نوشت [2] و نخستین بار در مقالۀ «دربارۀ نظریات جنسی کودکان[2]» (1908) اصطلاح «عقدۀ اختگی» را به کاربرد [3]. او تصمیم گرفت بنای مناقشهانگیزترین و باورنکردنیترین مفهوم نظریاش را بر آنچه از دهان کودکان شنیده بود، بگذارد.
نقش اضطراب اختگی در دهۀ پایانی زندگی فروید، بهطور فزایندهای برجسته شد. این اضطراب رفتهرفته سایر انواع اضطراب و «موقعیتهای خطرناکِ» جدایی و خسرانِ حاصل از عشق و مرگ را نیز در برگرفت؛ موقعیتهایی که فروید در سال 1926 بهعنوان مبانی روانکاوی معرفی کرده بود و در مقایسه با اضطراب اختگی معقولتر به نظر میرسیدند. [4] عقدۀ اختگی در زمان انتشار آخرین اثر مهم او تقریباً با عقدۀ ادیپ ادغام شده و به همان اندازه اهمیت یافته بود.
فروید مینویسد پسربچه «تحت تأثیر عقدۀ اختگی، شدیدترین ترومای دوران کودکیاش را تجربه میکند.» و ادامه میدهد:
عواقب تهدید اختگی گوناگون و بیشمارند؛ این پیامدها تمام روابط پسربچه با پدر و مادرش و متعاقباً کل روابط او با مردان و زنان را تحت تأثیر قرار میدهد. [5]
عقدۀ ادیپ درجایی بهصورت «نگرشهای هیجانی[3]» کودک نسبت به والدین، خواهران و برادرانش توصیف شد؛ [6] امروز خود آن روابط بهواسطۀ عقدۀ ادیپ تهییج و سازماندهی میشوند. فروید میگوید: «شاید بتوان کل این رویداد را تجربۀ محوری سالهای کودکی دانست.» [7]
یادداشتی تبیینی؛ اختگی و سیاهچاله
اما تجربهای که کاملاً فراموش شده، چگونه میتواند «تجربهایمحوری» باشد؟ فروید توضیح میدهد «کل این رویداد… چنان فراموش شده که بازسازی آن در بزرگسالانِ تحت روانکاوی با سختترین ناباوریها مواجه میشود. درواقع انزجار از آن بهقدری شدید است که افراد تلاش میکنند جلوی هرگونه اشاره به این موضوع ممنوعه را بگیرند و هر چیزی را که بهوضوح یادآور آن باشد با نوعی کوری فکریِ غریب از نظر دور کنند. [8]
فروید همواره به خاطر فرض موجودیتهای عجیبوغریب نادیدنی و ارائۀ تبیینهای سحرآمیزِ آزمون ناپذیر بهشدت نقد شده است، بنابراین بد نیست دست به قیاسی بزنیم بین روانکاوی و علمی که «علم(تر)» است. چطور میتوان به مفهومی پرداخت که در روانشناسی معادل مفهوم سیاهچاله، در علم نجوم است؟
در وهلۀ نخست میتوانیم آثار عقدۀ اختگی را بر تجارب محیطی بررسی کنیم. اگر عقدۀ اختگی همانقدر که فروید ادعا میکند اهمیت داشته باشد، کشش گرانشیاش باید باعث اعوجاج در فضای ذهنی شده و توزیع ابژههای ذهنی را تحت تأثیر قرار دهد. سیاهچالۀ فضایی میتواند جلوی حرکت ستارۀ مجاورش را بگیرد، سرعتش را افزایش دهد و آن را از مسیر خارج یا بهکل محوش کند. به همین ترتیب، ممانعتهای باطنی[4] یا تحریکات بیشازاندازه، از دست دادن تعادل روانی یا فقدان ظرفیتهای ذهنی را نیز میتوان بهعنوان آثار احتمالیِ عقدۀ اختگی بررسی کرد. ملانی کلاین نشان داد که ممانعتهای باطنی که در مدارس شاهدشان هستیم، میتوانند مستقیماً با « ترس از اختگی» ارتباط داشته باشند. آنچه از دید معلمان، تنبلی یا بیعلاقگی، یا خامدستی در بازی و ورزش بهحساب میآمد، از نظر کلاین نوعی «منع باطنی روانرنجورانه[5]» نزد کودکی که زیر بار ترس از اختگی کمر خم کرده، محسوب میشد. انگار کودک میگفت:«اگر فلان کار را انجام دهم (با اختگی) مجازات خواهم شد.» ( بهطور مثال « اگر کاری انجام دهم که به شکل نمادین میل مرا به مادرم نشان دهد، با اختگی تنبیه خواهم شد.») تنها پس از رفع اضطراب اختگی بود که مسئلۀ منع باطنی بهبود مییافت. به همین طریق، علایق و تصعید[6]های خاص شخص نیز میتوانند راههایی برای فرار از شبح اختگی باشند. برای فلیکس سیزدهساله، رابطۀ جنسی و فوتبال در فانتزی[7] به هم آمیختند. کلاین تعریف میکند که «فوتبال پیشاپیش جایگزین آمیزش جنسی شده بود و تمام میل و علاقۀ او را به خود جذب کرده بود.» [9] فوتبال «حفاظی در برابر سایر علایق سرکوب و منع شده بود که همخوانی کمتری با من (ego) او داشت» [10]، یا به عبارت دیگر، علایقی که خطر حمله را در خود نهان داشتند.
در وهلۀ بعد میتوانیم سیاهچاله را از منظر اصول اولیه بررسی کنیم. اگر کشش گرانشیِX، جرم بحرانیY، و هستههایی اتمی با ویژگیهای Z داشته باشید، به چیزی آنقدر صلب و عظیم خواهید رسید که نور هم نمیتواند از آن بگریزد. به همین ترتیب بود که زنی در برنامۀ تلویزیونی شبکۀ چهار بر اساس اصول اولیه، دربارۀ اختگی فرضیهپردازی کرد. او مردی را به خاطر میآورد که هرگاه با شور و هیجان با رفقایش صحبت میکرد، از سر اجبار میان پاهایش را لمس میکرد. او اشاره کرد: «داشتن همچین اندام حساسی اون هم در قسمت بیرونی بدن باید خیلی عجیب باشه. اگه من جای اون بودم نگران میشدم که نکنه یه وقت کنده بشه یا سگ گازش بگیره.» [11] تمام مادرها میدانند که پسربچهها علاقۀ زیادی به آلتشان دارند. این زنان ممکن است از احساسات پیچیدۀ خود نسبت به آن نیز آگاه باشند. انسانهای عهد باستان، برای محافظت از خود در مقابل خطر، نمادها و طلسمهایی شبیه آن به خود میبستند یا این نمادها را لمس میکردند. [12] پس بر اساس اصول اولیه میتوانیم بگوییم خواهناخواه از دست رفتن چیزی، به لحاظ روانی اینچنین مهم و ارزشمند، همواره امری محتمل است. از همین رو برطبق نظر فروید احساس تهدید در زمان خودش خیلی راحت فعال میشود. میتوان گفت در ذهن نوعی پیش فهم[8] در مورد اختگی وجود دارد که ظاهراً به شکلی اجتنابناپذیر از درون فرد سر بر میآورد. [13]
با پرداختن به سومین شیوۀ بررسی عقدۀ اختگی، قیاسهای صورتگرفته با ستارهشناسی در هم میشکنند. وجود سیاهچاله بدینخاطر نیست که کیهان تصوری از آن دارد، درحالیکه «عقدۀ اختگی» تا حد زیادی مسئلۀ باورهاست. روزی دنیل چهارساله دربارۀ وسیلۀ عجیبی برایم گفت که در مهدکودک مرکز آنا فروید دربارهاش شنیده بود. نام وسیله «ویلی _ کات» بود. ویلی _ کات شبیه قیچی باغبانی بود ولی دامنۀ عملکرد بسیار محدودتری داشت. پس از پرسوجو دربارۀ اینکه دنیل چگونه به چنین ایدهای رسیده، معلوم شد اظهارات او مبتنی بر شواهدی ضعیف بودهاند؛ یکی از درمانگران مرکز، واژۀ اسرارآمیز «وینیکات[9]» را بر زبان آورده و او هم شنیده بود.
آن موقع که روانکاوان از زندگی خود بهعنوان بخشی از دادههای پژوهشهای روانکاوانه استفاده میکردند، ای. پیکوُرت فارو[10] واکنش خود را پس از افشای خاطرۀ تهدید اختگی وحشیانهای که به باور او واقعی بود، توصیف کرد. او نوشت «نویسنده برای چند روز کاملاً بیچاره و درمانده بود و احساس میکرد به گذشته و به زمانی برگشته است که پسربچۀ بیپناهی بود و هر لحظه انتظار داشت آلت تناسلیاش قطع شود. او تا آن زمان هرگز اینچنین در دنیا احساس فقدان و تنهایی مطلق نکرده بود.» [14]
[1] .the self
[2]. “On the Sexual Theories of Children”
[3]. emotional attitudes
[4]. inhibitions
[5]. neurotic inhibition
[6].sublimation ، برای مطالعۀ بیشتر در مورد این اصطلاحِ حائز اهمیت نزد فروید میتوانید به کتاب تصعید اثر کالو سینگ از همین مجموعه مراجعه کنید.
[7]. فروید میان فانتزیهای ناآگاه و فانتزیهای آگاه مثلاً رؤیاهای روزانه، تفاوت قائل بود. معمولاً فانتزیهای آگاه را بهصورت fantasy مینویسند و فانتزیهای ناآگاه را به شکل Phantasy. مرسوم است که فانتزیهای آگاه را به «خیالات» ترجمه کنند و فانتزیهای ناآگاه را که یک اصطلاح تخصصیتر است ترجمهناشده باقی گذارند، یا فیالمثل در مورد اخیر، از کلمۀ «ناآگاه» در حالت مضافالیهی استفاده کنند. هیچیک از این راهکارها بیراه نیستند. اما چون فرض بر این بود که برخی خوانندگان این مجموعه برای نخستین بار با این اصطلاح مواجه میشوند هم برای تأکید بر این وجه افتراق و هم جهت آشنایی آنها با نحوۀ کاربرد هر دو وجه این واژه، فانتزی ناآگاه را بهصورت فانتزی آوردهایم. برای مطالعۀ بیشتر در خصوص فانتزیها، میتوانید به کتاب فانتزی از همین مجموعه مراجعه کنید.
[8]. preconception
[9]. Donald Woods Winnicott، یکی از روانکاوان صاحبنظر انگلیسی.
[10]. E. Pichworth Farrow
کتاب اختگی نوشتۀ ایوان وارد ترجمۀ سارا اسکندری از سری کتاب های مفاهیم روانکاوی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.