کتاب ضمیر ناآگاه نوشتۀ فیل مالن ترجمۀ فاطمه باغستانی از مجموعه مفاهیم روانکاوی
گزیده ای از کتاب “ضمیر ناآگاه”
درآمد: مزاحم وقیح
مردی برای خرید چند بلیت به مقصد پتزربورگ، سمت میز بلیتفروشی یک دفتر هواپیمایی رفت. خانم جوانی مسئول فروش بلیت بود. مرد که با دیدن خانم دست و پایش را گم کرده بود، هول کرد و گفت: «دو تا پلیت برای بترزبورگ لطفاً!» این اشتباه با وضوح بسیار از امیالی غیر از قصد آگاهانۀ او برای خرید بلیت پرده برمیدارد. [2] امری قویتر از خواستۀ اصلی مرد، وقیحانه در کلامش مداخله و سخنش را مختل کرده است.
نویسندهای که از برخی پیشنهادهای ویراستار در متنش شدیداً عصبانی شده بود، به اجبار تغییرات را قبول و روی متن پیاده کرد. سپس سعی کرد نسخۀ جدید را از طریق ایمیل برای ویراستار بفرستد. چند روز بعد که دید خبری از ویراستار نشده است، تلفنی با او تماس گرفت و متوجه شد که وی اصلاً ایمیلی دریافت نکرده است. نویسنده به سراغ ایمیلهایش رفت و با شرمندگی فراوان فهمید که متن را به آدرس ناشر دیگری فرستاده است! با اینکه او عمداً چنین کاری نکرده بود اما این اشتباه با خوابوخیال او برای چاپ کتابش با ناشری دیگر، همسو بود. در اینجا نیز خواستهای قویتر بر ذهن نویسنده سایه انداخته و بر رفتار او تأثیر گذاشته بود.
نزدیک به اواخر قرن نوزدهم رئیس مجلس اتریش جلسهای را با این سخنان آغاز کرد: «میبینم که حد نصاب اعضا حضور دارند و بدینوسیله اعلام میکنم که جلسه پایان یافت.» [3] مسلم است که قصد آگاهانۀ او این بود که بگوید جلسه آغاز میشود اما این لغزش زبانی از احساس واقعی او حکایت دارد. از آنجاییکه چند جلسۀ قبلی مجلس بسیار پرتنش و بیحاصل بودند، قابلدرک است که رئیس مجلس ترجیح میداد ایکاش نه سخنرانی آغاز جلسه، که سخنرانی پایانی را ارائه میکرد. بهرغم اینکه او قصد اعلام افتتاح جلسه را داشت، اما درعوضخواستهای هماوردِ آن قصد، خود را مطرح کرد.
ضمیر ناآگاه به این روشها سخن میگوید، اغلب هم شرمنده میکند. گویی توهم ما از آگاهی را به سخره میگیرد و بر امیال و نیات ما سایه میاندازد. آگاهی فقط میتواند همچون حبابی شکننده بر ژرفآبهای هیجان، میل و ترس ظاهر شود.
کتاب ضمیر ناآگاه نوشتۀ فیل مالن ترجمۀ فاطمه باغستانی از مجموعه مفاهیم روانکاوی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.