در آغاز کتاب می خوانیم :
فهرست
يادداشت مترجم 7
پيشگفتار ويراست دوم (2006) 10
پيشگفتار ويراست نخست (1993) 11
نويسندگان 12
درآمد 28
فهرست الفبايى مدخلها 31
مدخلها 57
پيوست زندگىنامهاى 1131
كتابنامه 1151
دانـش اندر دلْ چراغِ روشن است
وز همه بدْ بر تنِ تو جوشن است
يادداشت مترجم
اقبال خوانندهى ايرانى به فرهنگنامهها، دانشنامهها و دايرة المعارفها، از هر دست و رده، نشان نياز روزافزون و خواست مبرم جامعهى دانشپژوهان ما به مرجعهاى عمومى و تخصصىاى است كه بيشترين آگاهى را با كمترين عبارتها و واژهها براى خوانندهى علاقهمند فراهم مىآورند و مقدماتى در دسترس مىگذارند تا خواننده نخست در چشماندازى همهگير به موضوع بنگرد و سپس در مرحلههاى بعدى در سير پژوهش خود به منبعها و نوشتارگان گستردهتر و خاصتر رجوع كند. فرهنگنامهى انديشهى اجتماعى مدرن نيز از اين حكم عام مستثنا نيست.
فرهنگنامهى انديشهى اجتماعى مدرن كه در ويراست نخست آن در 1993 با عنوان فرهنگنامهى انديشهى اجتماعى سدهى بيستم بلكول انتشار يافت، هدف خود را گزارش گسترده، معتبر، دسترسپذير و روزآمد علوم اجتماعى و انسانى در قالب و اندازهاى مىدانست كه گرچه مخاطبان فرهيخته را در مدّنظر داشت، ولى لزومآ تنها به متخصصان و ويژهكاران رشتههاى مورد بحث نظر نداشت. مخاطبان عام اين فرهنگنامه، به حكم تنوع و گسترهى فراخدامن آن، دانشجويان، علوم اجتماعىدانان، برنامهريزان، مديران، روزنامهنگاران، نويسندگان آزاد و غيردانشگاهى و در واقع همهى كسانى هستند كه در انديشهى محققانه و دانشگاهى معاصر به سرنوشت فرد در جامعه، رابطهى فرد با جامعه، و نسبت فرد با قدرت و نهادهاى حاكم علاقهمندند. در علوم انسانى و اجتماعى امروز كم و بيش موضوعى نيست كه به فرد و جامعه مربوط باشد و پيوندى با علوم اجتماعى نداشته باشد.
ويراستاران اصلى اين فرهنگنامه در مقدمههاى كوتاه اما جامع خود دربارهى تغييرها و افزودههايى كه در فاصلهى ويراست 1993 و 2006 انجام گرفته است توضيح دادهاند و در اينجا نيازى به تكرار آن نمىبينم، اما تنها اين نكته را مىافزايم كه كافى است به چند مدخل افزودهى چاپ 2006 بنگريم تا دريابيم كه جهان كنونى با چنان شور و شتابى در حال دگرگونى است كه بىگمان هر ويراست تازه نه تنها جرح و تعديلها و دگرگونىهايى را در بيشتر مدخلها لازم مىآورد بلكه چه بسا افزودن مدخلهاى تازه را ناگزير مىسازد.
در ويراست تازهى اين فرهنگنامه (كه مبناى كار ما در اين ترجمه قرار گرفته) برخى مدخلها از چند سطر تا چند بند تغيير و تبديل يافتهاند مانند: جنسيّت، بنيادگرايى، اقتصاد آزاد، نسلكُشى، جهانىسازى، اسلام (با تغييرها و افزودههاى مهم)، انترناسيوناليسم، خويشاوندى، انگزنى، فنّاورى اطلاعات، بازار، راست جديد، سوسيال دموكراسى (كه در پايان مدخل با افزودهاى مفصل همراه است)، روانشناسى، حومه، مسئلهى اجتماعى، زبان، قانون، پوزيتيويسم حقوقى، ازدواج، مردسالارى، زبان شناسى اجتماعى، استالينيسم، شهرنشينى، استاندارد زندگى،
ارتش، جنگ، بتوارهگى كالايى، كمونيسم، جامعهشناسى تطبيقى، بهداشت، دموكراسى، دين، مكتب آنال، آوانگارد / پيشتاز.
برخى مدخلها تغييرهاى كلى كرده يا دستخوش جرح و تعديلهاى اساسى يا كلى شدهاند؛ از آن جملهاند مدخلهاى: تعامل، منافع، آزمون هوش (كه نه تنها دچار تغيير بنيادى شده بلكه حتّى نويسندگان آن تغيير كردهاند)، نقش (كه نه تنها عنوان آن به «فرايندهاى نقش» تبديل يافته بلكه دستخوش تغيير كلى شده است)، پليس، تحرّك اجتماعى، برنامهريزى اجتماعى، سياست اجتماعى، توتاليتاريسم، نظريهى گزينش اجتماعى، فاشيسم، ساختبخشى، آيندهشناسى، جرم و كجروى، جهانىسازى، خانواده (مدخل اخير چنان تغيير كرده است كه براى نمونه هر دو صورت اين مقاله را ترجمه كرديم و صورت دوم را زير عنوان «ويراست دوم» آورديم تا شاخصى بهدست دهد از جرح و تعديلهايى كه نويسندهاى واحد فقط در طىّ چند سال در پرتوِ پژوهشهاى تازه در مدخل مورد نظر خود داده است). در برخى موردها نيز (براى نمونه مدخل «رئاليسم») در ويراست دوم بند آخر حذف شده است اما ما آن را داخل كروشه حفظ كردهايم. همچنين است مدخلهاى «سازمان صنعتى»، «اعتياد» و «ركود اقتصادى» كه در ويراست تازه بهكلى حذف شدهاند ولى ما آنها را نگه داشتهايم. يك مدخل، «سياست و تروريسم»، در ويراست دوم به «تروريسم» تغيير عنوان داده است و ما هم همين عنوان اخير را آوردهايم. گذشته از اين موردها، شرح زندگىنامهاى پارهاى از جامعهشناسان، فيلسوفان، انسانشناسان و نظريهپردازان اجتماعى در ويراست جديد حذف شده است اما ما ترجيح داديم براى مزيد فايده همچنان آن را نگه داريم.
از سوى ديگر، پارهاى از مدخلها بهكلى تازهاند، مانند: ارزشهاى آسيايى، كلاسيكهاى جامعهشناسى، پاكسازى قومى، روانشناسى تكاملى، اينترنت، زمان، مكان و…
در ترجمهى اين فرهنگنامه كوشيدهام تا جايى كه مقدور باشد از معادلها و برابرهاى جاافتاده و رايج در ميان اهل فنّ بهره گيرم و طبعآ جز در معدودى از موارد از برساختن واژههاى نو پرهيز داشتهام. در اين زمينه فرهنگ علوم انسانى (ويراست دوم) فراهم آوردهى داريوش آشورى، فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعى گردآوردهى مارى بريجانيان و سرانجام فرهنگ دو زبانهى هزاره محمدرضا باطنى سخت مددكارم بودهاند. با اين همه، دستكم در يك مورد توضيحى لازم مىآيد و آن در خصوص اصطلاح habitus در نوشتهها و كارهاى پىير بورديو جامعهشناس و متفكر فرانسوى است. اين اصطلاح را اهل فن به عادتواره، ريختار، ملكه، منش و… برگرداندهاند. اگر habitus را به معناى امرى بيرونى بگيريم كه بر اثر استمرارى سازمان يافته بهصورت عادت درمىآيد و درونى مىشود، ديگر چه جاى افزودن پسوند «واره» به عادت است كه معنايى جز بهسان عادت، مانند عادت، همچون عادت ندارد. در يكى دوتا از ترجمههايم (از جمله درآمدى تاريخى بر نظريهى اجتماعى، الكس كالينيكوس) معادل «ملكه» را در برابر habitusبهكار بردهام. ملكه در تعريفات جرجانى به اين صورت تعريف شده است: «صفت راسخى است در نَفْس، چنانكه به سبب فعلى براى نفس هيئتى كه آن را كيفيّت نفسانى نامند حاصل آيد و تا هنگامى كه به سرعت زوال يابد آن را حالت نامند ولى هرگاه تكرار شود و نفس با آن ممارست كند، چنان كه اين كيفيّت در آن رسوخ يابد و دير زوال پذيرد آن را ملكه نامند و عادت و خلق را نيز مىتوان بر همين روش سنجيد». در عين حال كه از ديرباز گفتهاند عادت چون قديم شود طبيعت گردد. بدينگونه به نظر من بهترين معادلهايى كه مىتوان در برابر habitus نهاد، ملكه، منش، طبع است، با اين همه گاه عادت را نيز بر اين مجموعه افزودهام.
در ترجمهى اين فرهنگنامه لازم ديدم كه معادل بسيارى از واژهها و اصطلاحها را در پايين صفحهها بياورم و در صورت لزوم، با رعايت اختصار تامّ توضيحى بر پارهاى از ابهامها بيفزايم. بنابراين همهى پانوشتها از مترجم است.
شايد گفتن نداشته باشد كه هر نوشته و تصوير و صدايى را (همهى آنچه با چشم و گوش ما سروكار دارد) بايد با نگاه انتقادى و بنيادبرانداز خواند و ديد و شنيد. در پهنهى علوم اجتماعى و انسانى، در يك كلام در هر آنچه با انسان و سرنوشت او سروكار دارد، هيچ حكم برگشتناپذير، هيچ نظريهى نقض نشدنى، هيچ حكم «يكبار براى هميشه»اى، هيچ «تابو»يى در كار نيست. هر آنچه موجود است نقدپذير و نقضشدنى است، اگرنه با ساطور سلاخى، كه به تيغ ظريف جراحى!
در پايان لازم است از آقايان عليرضا رئيسدانايى و بابك رئيسدانايى مديران محترم مؤسسهى انتشارات نگاه كه زمينهى چاپ اين فرهنگنامهى معظم را فراهم آوردند و از خانمها اكرم زنوبى و سيما اكرمزاده و نيز زينب زيدآبادى كه در حروفنگارى پاكيزه و دقيق و تنظيم صفحات متن بيشترين زحمت را متقبل شدند از صميم دل سپاسگزارى كنم.
اكبر معصومبيگى
تابستان 1396
پيشگفتار ويراست دوم
اين فرهنگنامه نخستين بار در 1993 با عنوان فرهنگنامهى انديشهى اجتماعى سدهى بيستمِ بلكول منتشر شد. فرهنگنامهاى كه در دست داريد يكى از آخرين پروژههاى تام باتامور بود؛ او در دسامبر 1992، درست هنگامى كه اين فرهنگنامه زير چاپ بود، در سن زودهنگام 72 سالگى درگذشت. كتابها و مقالههاى متعدد تام بهصورت راهنماى روشن و معتبرِ شاخصى به كار نسلهايى از دانشجويان جامعهشناسى و ديگر رشتههاى علوم اجتماعى آمده و همچنان نيز به كار خواهد آمد، و يارىهاى فكرى او به اين فرهنگنامه، و نيز برداشت جامع و فراگير اين فرهنگنامه، نمودار مفهوم ويژهى او از دامنه و تنوع دغدغههاى اجتماعى است. انديشهى اجتماعى، بنابه تصور هر دوِ ما، تجربى و نيز هنجارگذار يا نظرورزانه، فرهنگى و نيز اقتصادى و سياسى است.
در بازنگرى اين فرهنگنامه براى ويراست كنونى، من به جاى آنكه اين فرهنگنامه را در راستاى تكتك علوم اجتماعى از سويى، يا برداشت محدودتر از نظريهى اجتماعى، از سوى ديگر، از نو جهتدهى كنم، ترجيح دادهام كه افق گستردهى آن را همچنان حفظ كنم. بسيارى از نويسندگان دعوت به بازنگرى در مدخلها را پذيرفتند، اگرچه بسيارى هم پاسخ دادند كه چيزى را نمىخواهند تغيير دهند يا تغييرها منحصر به جزييات كتابنگارانهى جزيى است. البته علت اين امر تا حدودى آن است كه فرهنگنامهى (ويراست) نخست هنگامى زير چاپ رفت كه آنچه جِىْ. ايچ. هكستر، در مدخل خود در باب تاريخ، آن را قرن بيستم كوتاه (از 1914 تا 1989) خوانده است، روبه پايان بود. غبار سوسياليسم دولتى، كه تجسم نمونهى كوچك آن غبار ديوار برلين بود، فرو نشسته بود. جنگ سرد كه جهان را با زمستان هستهاى مورد تهديد قرار داده بود، به پايان آمده بود، گرچه همچنانكه جهان بار ديگر در پاييز سال 2001 گوشزد كرد، از همان هنگام نيز روشن بود كه نظم «پس از جنگ سرد» نيز خطرناك و پيشبينىناپذير است.
مايلم از آلن تورن، پيتر ديكنز، سايمن مون و ديگر همكارانى كه مشورتهاى ارزنده ارايه كردند و به نشر اين ويراست يارى رساندند سپاسگزارى كنم. اين فرهنگنامه را به خاطرهى تام باتامور و ويراستاران مشاور پيشينمان، ارنست گلنر و رابرت نيزبِت تقديم مىكنم.
ويليام آوثويت
پيشگفتار ويراست نخست
فرهنگنامهى انديشهى اجتماعى سدهى بيستم به حكم ضرورت بايد گسترهاى بسيار فراخ را دربرگيرد: از علوم اجتماعى تا فلسفه، نظريهها و آموزههاى سياسى، انديشهها و جنبشهاى فرهنگى، و تأثير و نفوذ علوم طبيعى را نيز. در فراهم آوردن كتاب حاضر كوشيدهايم با ترتيب دادن مدخلهايى در سه مضمون اين زمينهى گسترده را دربرگيريم: نخست، مفهومهاى اصلى كه در انديشهى اجتماعى جلوهگر مىشوند؛ دوم، مكتبها و جنبشهاى اصلى انديشه؛ و سوم، آن دسته از نهادها و سازمانهايى كه يا موضوعهاى مهم تحليل اجتماعى بودهاند يا خود آموزهها و انديشههاى مهمى پديد آوردهاند.
بخش اعظم اين فرهنگنامه وقف مجموعهى ويژهاى از انديشهها شده است كه در اين سده تأثيرگذار بودهاند : علوم اجتماعى، مكتبهاى فلسفى، آموزههاى سياسى و سبكهاى متمايز هنر و ادبيات. در هر يك از اين موردها، هر مدخل كلى مفصل را مدخلهاى ديگرى تكميل مىكنند كه جنبههاى خاص انديشهها و نظريههاى مورد بحث را بسط و گسترش مىدهند. بدينگونه، براى نمونه، مدخل مربوط به اقتصاد در مدخلهايى دربارهى مكتبها و مفهومهاى گوناگونى كه در انديشهى اقتصادى سر برآوردهاند بسط و پرورش بيشترى مىيابند، و به همين سياق مدخل مربوط به ماركسيسم را مدخلهايى دربارهى شكلهاى گوناگونى كه اين مجموعهى نظريه و آموزه به خود گرفته است تكميل مىكنند. در واقع، همهى قلمروهاى اصلى انديشهى اجتماعى از لحاظ تاريخى بسط يافته و فزونى گرفته است، و نيّت ما چنان بوده است كه اين جنبهى تاريخى را، كه دامنهى آن در بسيارى از موردها به انديشههاى سدههاى پيشين كشيده مىشود، در كار خود بگنجانيم.
ما شرحهاى زندگىنامهاى انديشهوران منفرد را از مجموعهى اين فرهنگنامه كنار گذاشتيم زيرا اين شرحها غالبآ همان زمينهاى را در بر مىگيرند كه ديگر مدخلها دربارهى مفهومها و نظريهها شامل مىشوند، ولى در پايان كتاب بخش كوتاهى افزوديم كه شامل نكات زندگىنامهاى دربارهى كسانى است كه درافزودههاى مهمى به انديشهى اجتماعى داشتهاند يا تأثير و نفوذشان پايدار است[1] . افزون بر اين، نمايهى عمومى آخر كتاب ارجاعهاى
آسانى به مفهومها، مكتبها و انديشهوران منفرد به دست مىدهد.
در پى هر مدخل فهرست كوتاهى از «براى آگاهى افزونتر» مىآيد، و همچنين در پايان فرهنگنامه كتاب نامهاى كلى فراهم آمده است كه فهرست همهى كتابها و مقالههايى را به دست مىدهد كه در متن آمده است. تاريخهاى مربوط به نقل قولهاى هر نويسنده عمومآ به نخستين ويراست يا چاپ آثار ارجاع مىدهند؛ تاريخهاى ويراستهاى بعدى هر جا كه پيش آيد داخل نشانهى ( ) قيد مىشود.
گرچه غرض اين بوده است كه هر مدخل به خودى خود كامل باشد، ارجاع درون متنى به ديگر مدخلها كه موضوع مورد بحث را روشنتر مىسازد يا بسط و گسترش مىدهد با حروف سياه در متن مشخص شده است.
[1] . در ويراست دوم كتاب، اين بخش حذف شده است، اما ما آن را به ترجمهى فارسى افزودهايم. م
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.