گزیده ای از کتاب “جان جوانی” سرودۀ “افشین مقدم”

من فقط عاشقِ اینم حرفِ قلبتو بدونم

الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمی‏تونم

من فقط عاشقِ اینم بگی از همه بیزاری

دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم

اِنقَدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم

من فقط عاشق اینم روزایی که با تو تنهام

کاروبارِ زندگیمو بذارم برای فردام

من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافه‌م

بشینم یه گوشه‏ی دنج موهای تو رو ببافم

عاشق اون لحظه‏ام که پشتِ پنجره بشینم

حواسِت به من نباشه دزدکی تو رو ببینم

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم

انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم

 

اردیبهشت 86

 

 

به همدم ترانه‌هایم علیرضا افکاری و ملودی‏های نابش

همدم^[1]

کنارم هستی و اما دلم تنگ می‏شه هر لحظه

خودت می‏دونی عادت نیس فقط دوس داشتنِمحضه

کنارم هستی و بازم بهوونه‏هامو می‏گیرم

می‏گم وای چقد سرده می‏یام دستاتو می‏گیرم

یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی می‏میرم

از این جا تا دم در هم بری دلشوره می‏گیرم

فقط تو فکرِ این عشقم تو فکر بودنِ با هم

محاله پیشِ من باشی برم سرگرمِ کاری شم

می‏دونم که یه وقتایی دلت می‏گیره از کارم

روزایی که حواسم نیس بگم خیلی دوست دارم

تو هم مثل منی انگار از این دلتنگیا داری

تو هم از بس منو می‏خوای یه جورایی خودآزاری

کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا

مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا؟!

قشنگه ردِ پای عشق بیا بی چتر، زیرِ برف

اگه حالِ منو داری می‏فهمی یعنی چی این حرف

می‏دونم که یه وقتایی دلت می‏گیره از کارم

روزایی که حواسم نیس بگم خیلی دوست دارم

توهم مثل منی انگار از این دلتنگیا داری

توهم از بس منو می‏خوای یه جورایی خودآزاری

پاییز 1389

 

 

آخرین بار^[2]

از دست من می‏ری از دست تو می‏رم

تو زنده می‏مونی منم که می‏میرم

تو رفتی از پیشم دنیامو غم برداشت

برداشت ما از عشق با هم تفاوت داشت

این آخرین باره من ازت می‏خوام برگردی به خونه

این آخرین باره من ازت می‏خوام عاقل شی دیوونه

اونقدر بزرگه تنهایی این مرد

که حتا تو دریا نمی‏شه غرقش کرد

من عاشقت هستم اینو نمی‏فهمی

یه چیزو می‏دونم که خیلی بی‏رحمی

همیشه می‏گفتی شاهی، گدایی کن[3]

ظالم بمون اما مظلوم‏نمایی کن

هر چی بدی کردی پای من بنویس[4]

نتیجه‏ی این عشق بازم مساوی نیس

این آخرین باره من ازت می‏خوام برگردی به خونه

این آخرین باره من ازت می‏خوام عاقل شی دیوونه

بهار 1390

 

به فرزین قره‌گُزلو

عشق می‏کنم (عشق)^[5]

تو فکر حرف‏های خوب تو لحظات با منی

من عشق می‏کنم که تو در ارتباط با منی

من عشق می‏کنم که تو دنبال می‏کنی منو

هربار می‏رسی به من خوشحال می‏کنی منو

من عشق می‏کنم  اون شبی،  که حرف می‏کشم ازت

تو ناز می‏کنی و منم،ناز می‏کشم فقط

چشمای تو مال تو نیست من سهم دارم از نگات

یک بار عاشقم شدی صدبار می‏میرم برات

زیبای لحظه‏های من دلت ازم شاکی نشه

روچشم من قدم بذار تا دامنت خاکی نشه

من عشق می‏کنم  اون شبی،  که حرف می‏کشم ازت

تو ناز می‏کنی و منم،ناز می‏کشم فقط

انتشار1394

 

 

به استاد شهرداد روحانی

خواننده و اهنگساز: علیرضا عصار

تنظیم: شهرداد روحانی با همراهی ارکستر سمفونیک لندن

آلبوم: نهان مکن

بغض^[vi]

بغض نکن، گریه نکن

اگر چه غم کشیده‏ای

برای من فقط بگو

خوابِ بدی که دیده‏ای

 

اگر که اعتمادِ تو

به دستِ این و آن کم است

تکیه به شانه‏ام بده

که مثلِ صخره محکم است

 

به پای حرفم بنشین[vii]

فقط ترانه گوش کن

جام به جامِ من بزن

جانِ مرا تو نوش کن

تو را به شعر می‏کشم

چو واژه پیش می‏روی

مرگ فرا نمی‏رسد

تو تازه خلق می‏شوی

 

تو در شبِ تولدت

به شعله فوت می‏کنی

به چشمِ من که می‏رسی

فقط سکوت می‏کنی

 

دست دراز می‏کنم

تو را به رقص می‏برم[viii]

ناز کنی نازِ تو را

به روی چشم، می‏خرم

 

اگر کسی در دلِ توست

بگو کنار می‏روم

گناه کن، به جای تو

بر سرِ دار می‏روم

 

آبان 1383 – انتشار1385

  

1. 1. ترانه «همدم» آغاز همکاری من و علیرضا افکاری‏ست و پس از موفقیت چشمگیر این ترانه، ترانه‏های خاطره‏انگیز زیادی کار کردیم. با دو ترانه «الکی» و «همدم» لحن تازه‏ای در ترانه‏های من به وجود آمد که پیش از آن با این ادبیات حرف نمی‏زدم!

فردای روزی که ترانه و آهنگ به دست خواننده رسید، تماس گرفت و گفت: «بهترین ترانه‏ای‏ست که در چند سال گذشته به دستم رسیده است.» ملودی را برایم می‏خواند، بغض کرده بود و خاطره تعریف می‏کرد و من هم‏پای او به گریه رسیدم.

1. 1. این ترانه پیش از انتشار رسمی به طرز مشکوکی لو رفت و با تنظیم سمپل که بسیار ناقص بود تبدیل به ترانه مگاهیت آن سال شد…! این ترانه در کنار «الکی» و «همدم» سه‏گانه‏ی عاشقانه‏های من از لحاظ ارتباط بسیار وسیع و حسی با مخاطب هستند.

[3]. در مورد استفاده از بند فوق اختلاف نظر وجود داشت که در نهایت از این بند استفاده شد:

همیشه می‏رفتی، هر لحظه هر ساعت

آغوش من هرگز، زندون نبود واست

[4]. در مورد شیوه‏ی آهنگسازی علیرضا افکاری تا آن‏جا که با یکدیگر در تعامل هستیم باید بگویم برخلاف اکثر ملودی‏سازان که کلمات را در ریتم قرار می‏دهند او ریتم مد نظر خود را در قالب ملودی به کلمات می‏دهد. او در ترانه«همدم» تلاش نمی‏کند مصرع «می‏گم وای چقد سرده» را مانند باقیِ مصرع‏ها به صورت هشت بخشی یا هشت سیلابی اجرا کند؛ روی کلمه‏ی «وای»،وزن می‏افتد و او نیز ملودی‏اش را در این مصرع به‏خصوص روی واژه‏ی «وای» رها و آزاد اجرا می‏کند! در ترانه «آخرین بار» نیز در دو قسمت به همین شیوه عمل می‏کند؛ اول در قسمت «اونقدر بزرگه…» دوم در قسمت«پای من بنویس». شاید اگر آهنگساز دیگری بود از شاعر می‏خواست یک سیلاب را به هر کدام از مصرع‏های مورد بحث اضافه کند که ریتمش درست شود! می‏خواهم بگویم این تعامل، حسی بین ماست.افتادگی و لنگی تعمدی وزن در بعضی از مصرع‏ها به تنوع ملودی، و خلق لحن‏هایی زیبا در همان قسمت‏ها منجرشده و متأسفانه این دقیقاً همان جایی‏ست که منتقدان از راه می‏رسند و بی‏آنکه در دلِ اتفاقات و تعامل بین آهنگساز و ترانه‏سرا باشند ترانه را تقطیع عروضی می‏کنند و ناآگاهانه ترانه‏سرا را از دم تیغ نقد می‏گذرانند…!

1. 1. این ترانه با نام عشق، با موسیقی فرزین قره‏گزلو توسط یکی از صداهای نوستالژیک و جاودانه صفحه‏های قدیمی، خواننده ترانه سلطان قلب‏ها به اجرا در آمد که همکاری با ایشان از افتخارات کاری من است.

ترجیع‏بند این ترانه را بر روی ملودی فرزین نوشتم.کار نوشتن این ترانه و ساخت آهنگش با هم پیش رفت. پس از پایان کار تردید پیدا کردم که آیا این تکیه‏کلام برای صدا و شرایط سنی خواننده مناسب است یا خیر؟! تا اینکه خود ایشان گفتند من سال‏هاست دنبال چنین تکیه‏کلامی می‏گردم و مطمئن هستم این آهنگ گل می‏کند که با اجرای زیبای خواننده ترانه موفقی از آب در آمد…

[vi]. بغض فاخر‏ترین ترانه‏ی عاشقانه‏ای‏ست که تا امروز از من اجرا شده نه تنها به لحاظ کلام! بلکه به لحاظ اجرا، ارکستر بزرگ و تنظیم‏کننده‏اش استاد شهرداد روحانی که با همراهی ارکستر سمفونیک لندن در استودیو  abby roadاین ترانه را ضبط کردند. ترانه بغض از بُعد جهان‏بینی سرآغاز عاشقانه‏های مثبت در خط فکری ترانه‏های من است.

[vii]. به ضرورت ملودی و حس خواننده به پای صحبتم بشین خوانده شد که تفاوت در زبان ایجاد کرده است.

[viii]. این بند در اجرا حذف شده است.