گزیده ای از کتاب یادی از خیالی
او کیست/ گزیران از بازتاب مرده صدای خود در مرداب
سرمست از چهچهه مسلسلها
در حلول بهار/ با ریشهاش در اعماق
راه میجوید در میان گلهای رنگارنگ، اما
در گذرگه خونآلود…
در آغاز کتاب یادی از خیالی می خوانیم
این دفتر که با پافشاری آزاد فرقانی گرد هم آمد،
هم به او پیشکش میشود.
«ماه غمزده درای است و بیپروا»
فهرست
سرِ سخنِ شعر
این شعرها برحسب تاریخ سرودنشان ردیف شدهاند، نه برحسب حال و هوایشان و نه با مضمونشان. سبکهایی دارند متنوع. هر شعری را که در سر دوست داشتم بیپروا بر دل شعرم نشست و شماریشان بی هیچ حرفی به این کتاب راه یافتند. و شعرهایی هم خودشان به اینجا نیامده درلای پوشهای لمیدهاند. شعرهای شاعران زیادی را دوست دارم و شاعرانی چند را خیلی زیاد، شامل همهی دورههای شعری تاریخ ادبیات ایران و واضح است که ازشاعران نوسرایی که خیلی خیلی میپسندمشان و شعر شاعری شعار اجتماعی ماندگار دارند ناخواسته مایه گرفتهام، و این را دوستان شعرشناسم به من یاد آوردند، بیآنکه خیلی مطمئن باشند. خواننده با کمی دقت در اظهارنظرهای پیشین من شاعران محبوبم را خواهد شناخت. نیازی به نشانهای نیست و خواننده میگیرد که سبکهای این شاعران چقدر با یکدیگر متفاوتاند. اما به یک چیز مطمئنم:شعرهای من فقط از خیال و آهنگ ذهن من و از بازتاب قطعی کردارگونه جهانی که در آن میزیم در تالاب این خیالانگیزی ذهن برخاستهاند. من بهعنوان شاعر، شناخته شده نیستم، مگر در میان تنی چند از خوانندگان آثار و رفقایم. کسی به شناسایی سبک و فضای شاعرانه ذهن من اقدام و وقت صرف پژوهش در این مورد نکرده است، چه برسد که نتایج آن را نیز منتشر سازد.شعرهای این دفتر، دربردارندهی همهی شعرهای من نیستند. من به تنهایی از میان آنها انتخابی به عمل نیاوردهام، آنها هم خودشان را مطرح کردهاند. بههرحال مطمئنام که شماری از این شعرها را باید سه چهار بار خواند. سجاوندیها در این دفتر به درست خواندن شعرها و فهم آنها کمک میکنند. بله مثل بقیه شعرها، این شعرها را نیز باید فهمید، اما نه لزوماً به شیوههای ساختارگرایانه، با یاری گرفتن از روشهای زبانشناسی و نحویاند و نه از راه هرمنوتیک یا به یاری تأویلهای مخاطبان شعر، بلکه از همه راههای ممکن که بین نشانهها و خیالانگیزیها و ذهن شاعر از یک سو و مخاطب و ذهن و خیالانگیزیهایش از دیگر سو رابطه برقرار میکند. شعری که جهان را، چه در ذهن برتابیده چه در بیرون موجود باشد، با دستمایهی تخیل و ایجاز و ایهام به چالش نخواند، با آدمیان نیز پیوندی از جنس ویژه هنری برقرار نمیکند. چنین شعری شاید از شگردهای شاعری بهرهها ببرد، اما از روح شعری برخوردار نمیشود و دیگر شعر نیست، گرچه میتوانند به شعر نزدیک و چه بسا زیبا هم باشد.
حالا، قرارنیست من که این تجربه را تقدیم میکنم، خودم را هم شعرشناس و صاحبنظر معرفیکنم و به ارشاد خواننده بپردازم. فقط خواستم بگویم من چونان شاعر این مجموعه هستم؛ شاید این نیز به ادراک متقابل شاعرانه کمک کند.
برخی یادآوریها در انتهای شعرها آمدهاند که چندان هم رسم نبوده است. در این دفتر، شعرهای عاشقانه، شعرهای سیاسی، شعرهای تلخ، شعرهای غنایی و حماسی را میخوانیم که از هم جدا نیستند؛ آنها سرشتی یکسان دارند. قلمروهایی متفاوت، اما با تباری مشترک. در این مورد گویا حال و هوای شعرهای مختاری را گرفتهام. اما تا آنجا که با خودم است، به بهترین وجه، با تغزل حماسی است که میمیتوانم آن چیزی را بگویم که فقط با شعر توان گفت.و برای مقدمهگویی یک کتاب شعر، همین قدر بس است.
سرسخن شعر | 9 | < | 49 | گلایه |
قلعهای آرام، از درون بیتاب | 11 | < | 50 | آتشی بر باد |
رازدانه | 14 | < | 53 | شعری برای زمین و سنگ |
آن یار که با ماست | 17 | < | 56 | پاداش گریز |
یادی از بندی | 20 | < | 59 | کوچهها |
تاراج | 22 | < | 61 | شبانگاهی |
خنجر و امنیت | 24 | < | 63 | کوتاه نیمروزی |
سرو | 26 | < | 65 | ناپویشی |
با امید و نوید | 29 | < | 67 | اندوه کوچ یکنفره |
به هواداری | 31 | < | 69 | تردید هنوز من |
کوتاه شبانه | 33 | < | 72 | سُکر |
مرگ اینچنین عاشق | 35 | < | 74 | بازگشت به خرمشهر |
به تو عشق | 40 | < | 79 | شعله |
تسلیم | 42 | < | 81 | بییاوران خاورمیانه |
و کابوسی | 43 | < | 84 | خزانکی |
شتاب کنید خیزابها | 45 | < | 85 | این جستوجوی هنوز |
از کاخ جمشید | 86 | < | 134 | وهم پاییزی |
شورش شادمانه | 89 | < | 136 | خاطرهای بیقرار |
غزل غزالان بیقرار | 91 | < | 138 | کارنامهی آذری |
در چالسرد عقل | 93 | < | 140 | ما و راهگیران |
حیران در چالسردی | 95 | < | 143 | آفتابی در میان |
گنجنامه | 97 | < | 144 | آواز و آذرخش |
رفتن برای بازآمدن | 98 | < | 146 | و پیامی |
تنازع در روستای ما | 100 | < | 147 | دانه و سیمرغ |
ترسی بدوی | 102 | < | 148 | آی نوروز |
یادی از خیالی | 104 | < | 150 | آرزویی |
همتی باید | 108 | < | 151 | بهار آزادی و پرواز کروزها |
با توانی دیگر | 110 | < | 153 | نسیم عطرخندهی او |
تاوان عافیت و نفرت | 112 | < | 155 | من رویازده |
کوتاهِ شبانه | 114 | < | 157 | ویرانآبادِ بم |
همیشه هم پرواز | 118 | < | 159 | میراث راز گریز |
آغاز پایانی را | 120 | < | 161 | دو جادوی سیاه رهایی |
پرگار کور | 122 | < | 163 | دستهای اسیر نیمشب |
یاد داغ | 124 | < | 165 | قریهی جهانی ما |
تا گناه نگاهی | 125 | < | 167 | شکوفههای خارستان |
حکیم پای در بند | 126 | < | 169 | امید، پر ز تمنا |
نگین خزر | 128 | < | 171 | فرمانروایی دیگر |
در کارخانهی ذوب آهن | 130 | < | 173 | نیمهبیداری |
غوطه در غوغایی | 132 |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.