گزیده ای از کتاب گلف روی باروت
اگر هم بفهمد، می توانم بگویم اشتباه کرده ام. توی لیست را نگاه می کند و می پرسد اهل کجا هستید مادام؟
ترکیه_
در آغاز کتاب گلف روی باروت می خوانیم
به اَبشالوم
و چشمهایش.
همهی شخصیتها، ماجراها و اسمهای این داستان خیالی ست و هر گونه شباهت احتمالی آنها با ماجراها و افراد حقیقی و حقوقی داخل و خارج کشور کاملاً، قطعاً وحتماً تصادفی ست.
[سلیمان] گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچکس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که بسیار بخشندهایõ پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم میگرفت به فرمان او نرم روان میشد õ و شیطانها را [از] بنا و غواص õ تا [وحشیان] دیگر را که جفتجفت با زنجیرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآوردیم] õ
قرآن کریم- سورهی ص-آیات سیوپنج تا سیوهشت-ترجمهی محمد مهدی فولادوند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.