در آغاز کتاب گفتن برای زیبا شدن می خوانیم :
کتاب گفتن برای زیبا شدن نوشتۀ شهیار قنبری
غزلنام ها
غزلنامه 9
غزلنمایش آوار آواز در آغاز 11
غزلنمایش ♥ نگفتن 14
غزلنمایش خانه 18
غزلنمایش روایت 20
غزلنمایشی ساعت به وقت آب 24
غزلنمایش ساعت سنگین 28
غزلنمایش سیاه 35
غزلنمایشی از شرم بزرگ 38
غزلنمایش دلاشوبهها 43
غزلنمایش پس از تو 47
غزلنمایش ماه سر بریده 50
غزلنمایش: تنها صداست که ( در قفس ) می ماند ! 53
غزلنمایش زخم ساعت دوم 62
غزلنمایش زخمگاه رنگ 65
غزلنمایش گفتن 73
غزلنمایش صد پّله تا من 78
غزلنمایش نام کوچک من 80
غزلنمایش پرده کامل 82
غزلنمایش دوباره گریه بار کرده اند! 85
یأس یاس… 88
در بارهی غزلنمایش زخمگاه رنگ: 91
دربارهی غزلنمایش خانه 93
صدا نامه 101
غزلنمایش یعنی: فیلم – شعر ciné poème.
غزلنما یعنی: تصویر. یعنی همان: plan یا shot
غزلنمای دور. غزلنمای باز یعنی: long shot
غزلنمای درشت یا بسته یعنی: Close shot – close up
un ciné – poème de: A film – poem by:
Shahyar Ghanbari
گفتن برای زیبا شدن
فیلم_شعری از : شهیار قنبری
و
تو…
غزلنمایشی از شاعر و خوانندهاش…
تهیهکننده: من Prodmcad by: me
مدیر فیلمبرداری: من و تو Director of photography: me + you
تصویرهای به هم چسبیده کار شاعر Collages by: shahyar
به اندازهی یک زندگی Length: A life
زمان نمایش: همیشهی دریا. Running time: Forever
تا همیشهی ماهی.
تا همیشهی صدا.
سبز باشی. سبز و آفتابی
غزلنامه
با سبزترین، با آفتابی ترین درودها.
این دفتر «فیلم _ شعر»های من است. فیلمهایی که با کلمه ساختهام. بیت غزلنمایش است. به همراه تصویرهای به هم چسبیده.
«کولاژهای» کار من.«collage»
در این تجربهی تازه: من و تو چیزی از دست نمیدهیم.
دراین سفر نو ، قرار است زیباتر شویم.
غزلنمایشها را باید نفس کشید. دید. در این ضیافت تصویر و صدا، هر غزلنما میخواهد مثل سینما، بیست و چهار حقیقت در ثانیه باشد. همان گونه که « گودار» Godard شاعر سینما دوست میدارد. برای Jean-LucGodard متولد 1930 میلادی: سینما بیست و چهار حقیقت در ثانیه است.
«گفتن برای زیبا شدن» فقط یک دفتر شعر نیست. Film-Poem است. Cinè-Poéme است. آن گونه که Andreï Tarkovski بزرگترین شاعر سینما دوست میدارد. (1932-1986 آندرهی تارکوفسکی ).
در این تجربه هر کس ” فیلم شعر ” خود را می سازد. همه سینماگریم. هر کس غزلنمایش خود را بر پرده می بیند. بر پرده ی خیال. بی واسطه. چونان شعری زلال. در این تجربه، قرار است همه زیباییآفرین باشیم. قرار است به متن وفادار بمانیم. بخوانیم و زیباتر شویم.
از پاریس 1989 میخواستم هر چه زودتر این پیشنهاد را با شما قسمت کنم که نشد. این دفتر نخست «از بیست و چهار زخم عشق» نام داشت. یک بار هم «آوار آواز» شد. اما چه بهتر که نشد. چه خوب شد که به « گفتن برای زیبا شدن» رسید.
خانم ها و آقایان. به «غزلنمایشخانهی» ما خوش آمدید. صندلی شما در بهترین جای زیباترین بوسهها، در ردیف نابترین غزلها. وسط جهان. کنار دوربین. کنار نور. کنار رنگهای بهتر. کنار نفسهای یک انسان دیگر…
شهیار قنبری 1997-2017
کتاب گفتن برای زیبا شدن نوشتۀ شهیار قنبری کتاب گفتن برای زیبا شدن نوشتۀ شهیار قنبری
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.