چراغ‌های بی‌فروغ و چند داستان دیگر – چشم و چراغ 12

گزیده ای از کتاب چراغ‌های بی‌فروغ و چند داستان دیگر

شروود آندرسون از استادان مسلم و بلافصل داستان کوتاه نویسی در جهان آمریکایی است.

در آغاز کتاب چراغ‌های بی‌فروغ و چند داستان دیگرمی خوانیم

مختصری درباره‌ شروود اندرسن: 7

من احمقم.. 11

چراغ‌های بی فروغ.. 27

آن زن دیگر. 53

بطری‌های شیر. 65

ذرت‌کاری… 77

پیروزی تخم‌مرغ.. 85

مرگ برادر. 101

فرد. 125

خانه است؛ حمام می‌کند.. 133

می‌خواهم بدانم چرا 151

مختصری درباره‌ شروود اندرسن:

شروود اندرسن، پدر داستان‌نویسی مدرن آمریکا، در 13 سپتامبر 1876 در کامدن[1] اوهایو، متولد شد و در شهر کلاید[2] همین ایالت که محل وقوع بسیاری از داستان‌های اوست بزرگ شد. بعد از شرکت در جنگ اسپانیا و آمریکا[3] در شیکاگو به عنوان آگهی‌نویس یک شرکت تبلیغاتی کاری دست‌وپا کرد. در سال 1904 با کرنلیا لین[4] ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد و ریاست شرکت بزرگی را به‌دست آورد. پس از سپری کردن دورانی دشوار همراه با مشکلات مالی و خانوادگی به شیکاگو رفت. تمام وقت خود را صرف نوشتن کرد و در عرض هشت سال تعدادی از نوشته‌هایش را منتشر کرد که پسر ویندی‌مک فارسن[5] (1916)، مردان پیاده‌نظام[6] (1917)، سفید بینوا[7]، (1920) داستان‌های به‌هم پیوستۀ واینزبرگ اوهایو[8] و مجموعه داستانی به نام پیروزی تخم‌مرغ[9] (1921) را شامل می‌شد. در سال 1922 با تنسی میچل[10] ازدواج کرد اما ازدواجش موفق نبود.

در همین سال شیکاگو را ترک کرد و در شهرهای مختلفی از جمله نیویورک و نوادا اقامت گزید. پس از جدا شدن از همسرش با الیزابت پارل[11] ازدواج کرد و همراه او به نیواورلئان رفت. در این دوران دو رمان به نام‌های ازدواج‌های فراوان[12] و خنده تلخ[13] منتشر کرد.

در تابستان 1925 اندرسن برای تعطیلات به تروتدیل[14] اوهایو رفت. آن منطقه را دلپذیر یافت؛ زمینی در کنار رود ریپشین[15] خرید، خانه‌ای ساخت و نام همین رود را بر خانه‌اش گذاشت.

در پاییز 1927 انتشارات ماریون [16] را در ویرجینیا خرید و سردبیر روزنامه‌ای در همین شهر شد. او و همسرش در اواخر سال 1928 از هم جدا شدند و یک سال بعد، او عاشق زنی به نام النور کاپن‌هوور[17] از اهالی ماریون شد و تحت‌تأثیر او بود که سفری طولانی را در جنوب آمریکا آغاز کرد و به مطالعه شرایط سخت زندگی کارگران آن مناطق پرداخت. ظاهرا آخرین ازدواج اندرسون ازدواج موفقی ازآب درآمد.

در دهه 1930 او دو رمان فراتر از آرزو[18] و کیت براندن [19] و آخرین مجموعه داستانش را به نام مرگ در جنگل[20] منتشر کرد. معمولاً خانواده اندرسن تابستان را در ریپشن می‌گذراندند و بقیه سال را مرتب در سفر بودند. در یکی از همین سفرها به آمریکای جنوبی بود که شروود اندرسن به بیماری سختی مبتلا شد و در هشتم مارچ 1941 در شهر کلن[21] پاناما درگذشت.

زندگی اندرسون پر از تجربه بود و همین تجربیات هم دستمایه داستان‌هایش شد. او در این‌مورد می‌گوید: « اگر تخیل مدام از طریق واقعیت تغذیه نشود، خواهد مرد.».

امروز اندرسن را پدر داستان‌نویسی مدرن آمریکا می‌دانند. او الهام‌بخش بزرگان ادبیات نیمه اول قرن بیستم آمریکا همچون ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر، جان اشتاین بک و هنری میلر بوده است. شروود اندرسن مدتی در نیواورلئان با فاکنر زندگی کرد و همراه او به تمام محله‌های این منطقه سرک کشید. مدتی نیز با همینگوی در شیکاگو زندگی کرد.

بر سنگ مزار اندرسن که هیچ‌گاه شور وشوقش را برای زندگی از دست نداد. نوشته شده است: «زندگی ماجرای بزرگی است.»

 داستان‌های کتاب حاضر از سه مجموعه داستان‌ «بعضی چیزها ماندگارند»[22]، «مرگ در جنگل» و «پیروزی تخم‌مرغ» انتخاب شده‌است.

[1]. Camden                                2. Clyde

3. جنگی که بین آمریکا و اسپانیا بر سر مالکیت کوبا درگرفت و در نهایت با معاهده پاریس که به حکومت اسپانیا بر کوبا پایان داد تمام شد

[4]. Cornelia Lae                         5. Windy Mc Phearson’s son

[6]. Marching Men                     7. Poor White

[8]. Winesburg Ohio                  9. The Triumph of the egg

10. Tennessee Mitchel

[11]. Elizabeth Parl                      2. Many Marriages

[13]. Dark Laughter                    4. Troutdale

[15]. Ripshin                               6. Marion

[17]. Elenor Copenhover             8. Beyond Desire

[19]. Kate Brandon                      10. Death in the woods

[21]. coloَn

[22] Certain Things Last