در فصل اول کتاب می خوانیم…
پیرایه، دختری از استانبول
حتی تصورش را هم نمیکردم، زمانی که سرخورده و از روی اجبار، آماده میشدم در راهی بیثمر و بیخاصیت گام بردارم. میکوشم ندایی را که در گوشهای از قلبم رو به خاموشی است و مرتب به من نهیب میزند که اگر در مسیری که خودم انتخاب کرده بودم گام برمیداشتم این هیجان و شور و شوق دوچندان میشد، نشنیده بگیرم.
ولی حالا دیگر خیلی دیر است!
امروز اولین روز دانشگاه است. من در دانشگاه مرمره در رشتۀ دندانپزشکی قبول شدهام. در اصل این رشته که با احساسات و افکارم همخوانی ندارد انتخاب من نیست، اما نباید بیانصافی کنم، تصمیمگیری نهایی را مثلاً به خودم واگذار کرده بودند. یعنی بعد از اینکه روی تمام رشتههایی را که خودم دوست داشتم به دلایلی مختلف، خط کشیدند و دستم را برای انتخاب رشته بستند، طوری وانمود کردند که گویا رشتۀ دندانپزشکی را خودم انتخاب کردهام…..
پیرایه، دختری از استانبول
پیرایه دختری از استانبول
پیرایه دختری از استانبول روایت سنت و مدرنیته است در قالب یک داستان جذاب و عاشقانه.پیرایه دختری دندانپزشک که به همسر مردی از یک خانواده ی سنتی در می آید و به اجبار از شهر زادگاهش ،استانبول،راهی دیار بکر می شود تا با شوهرش که او هم دندانپزشک است زندگی کند.دخالت های مدام مادر شوه،تکیه بر مسائل خرافی و تعصب ورزی شوهر،زندگی او را به بن بست می کشاند.پیرایه زنی امروزی است.او طغیان می کند و با گسستن رشته های اسارت،زندگی مستقلی را در پیش می گیرد
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.