مفاهیم روانکاوی: اضطراب

ریکی امانوئل

سینا رویایی

از نظر فروید دلمشغولی در مورد محرومیت از چیزهایی که عاشقشان هستیم یکی از محوری ترین عوامل بروز اضطراب است؛ کودکی که قبل از بیدار شدن اعضای خانواده کادوهای تولدش را باز می کند احتمالا هنوز نمیداند بخشی از لذت هدیه گرفتن سهیم کردن دیگران در تجربه «دادن» و «گرفتن» است. شاید دخترک تازه بالغی که به بدنش زخم می زند تا جاری شدن خون را ببیند، بدین ترتیب احساس رهایی می کند. شاید فکر می کند سرانجام توانسته منشأ درد و اضطراب را بشناسد و از خود دفع کند. این کتاب کمک می کند بفهمیم اضطراب چیست و ریشه اضطراب های ما در کجاست؟

82,500 تومان

جزئیات کتاب

ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

ریکی امانوئل / سینا رویایی

نوبت چاپ

چهارم

تعداد صفحه

82

سال چاپ

1402

وزن

200

قطع

رقعی

گزیده ای از متن کتاب

کتاب اضطراب نوشتۀ ریکی امانوئل ترجمۀ سینا رویایی از سری کتاب های مفاهیم روانکاوی

درآمد

به‌ محضی که نوشتن این کتاب را شروع کردم وجودم مملو از انواع و اقسام اضطراب‌ها‌ شد. ازجمله اینکه آیا می‌توانم کتاب را سرِ موعد به ناشر تحویل دهم؟ آیا کتاب خوبی خواهد شد؟ آیا خودم می‌دانم در این کتاب چه می‌خواهم بگویم و حرف‌هایم به‌قدر کافی روشن خواهند بود؟ این نگرانی‌ها طبیعی به نظر می‌رسند. همۀ ما هنگام روبه‌رو شدن با کار جدید و بالقوه دلهره‌آور، دچار اضطراب می‌شویم. اما چطور با این اضطراب‌ها کنار بیایم؟ آیا آنها مرا از پا درخواهند آورد و به عجز در کار فکری و کتابتم ختم خواهند شد، یا محرکی برای «آفرینش» این کتاب خواهند بود؟ این اضطراب‌ها دقیقاً چه هستند؟ و اصلاً  اگر کارکردی دارند، کارکردشان چیست؟

اگر بتوانم به‌دقت ماهیت آنچه مضطربم کرده وارسی کنم __ یعنی به این تجربهٔ هیجانی‌ام فکر کنم و نامی بر آن بنهم __ شاید از شدت اضطرابم کاسته شود. اضطراب‌های من لزوماً نامعقول نیستند فقط شاید برخی از آنها چنین باشند. اگر با دقت بیشتری آنها را وارسی کنم درمی‌یابم که اضطراب من به کارم مربوط می‌شود. به‌عبارت‌دیگر از این نگرانم که مبادا آماج انتقادهای تند دیگران قرار بگیرم. آیا یک شیاد قلمداد خواهم شد؟ آیا آنقدر به موضوع کتاب اشراف داشته‌ام که نگارش آن به من محول شود؟ آیا از جانب آنچه روانکاوان «ابژه‌های خوبِ»[1]من یا همان نیروهای راهبر مرموز درون من خوانده‌اند و شالودۀ امنیت من هستند، الهامی به من خواهد شد؟ آیا این نیروها متقبل و متحمل «سایهٔ تردید» من نسبت به کلیت این کار خواهند شد یا من «آنها» را ناامید خواهم کرد؟

اضطراب اخیر، حس هولناک و عذاب‌آوری است که در ترس از انتقادهای بی‌رحمانه ریشه دارد، نیز نوع دیگری از اضطراب را رقم می‌زند که حسی دلسردکننده به همراه دارد؛ نگرانی از اینکه آیا لایق توقعاتی که ابژه‌های خوبم از من دارند، هستم یا نه. شاید برخی خوانندگان این حس را به نحوی مربوط به وجدان فرد، سوپراگوی فرویدی، اگوی ایده‌لآآل و نسبت آن با اگوی من بدانند. در آنچه حول محور اضطراب ذکرش رفت تلویحاً به دیدگاه ملانی کلاینِ روانکاو  اشاره شد یعنی به تمایزی که او بین کیفیات اضطراب و تقسیم آن به اضطراب آزار و اذیت[2] و اضطراب افسرده‌گون[3] قائل شده است و نیز اشاره‌ای شد به  مسئلهٔ  احتوای  این نوع اضطراب در نظریهٔ ویلفرد بیون. بنابراین می‌بینیم که موضوع این کتاب چنان ظرفیت گسترده‌ای دارد که می‌تواند تمام طیف‌های روانکاوی را دربرگیرد.

رابرت هینشل وودِ روانکاو می‌نویسد: «تاریخ روانکاوی  از جمله تلاش‌هایی است که تاکنون جهت درک اضطرابِ اصلی وضع بشر  صورت گرفته است.» [1] در این کتاب سعی خواهم کرد به این موضوع بپردازم که روانکاوی از زمان فروید تا امروز  که جهان علوم عصبی در صدد افزودن بینش‌های جدیدی به قاعده‌سازی‌های روانکاوی است، چه استنباطی از اضطراب داشته است. امیدوارم مثال‌هایی که استفاده کرده‌ام به قدر کافی روشنگر نکته‌ای که سعی دارم بیان کنم، باشند  زیرا تلاش من تشریح نظری سیر تحول مفهوم اضطراب در تفکر روانکاوی نیست بلکه سعی دارم از نقطه نظر روانکاوی بهره بگیرم تا شرایطی را که همۀ ما در زندگی روزمره با آن روبرو می‌شویم فهمیدنی‌تر کنم.

اضطراب چیست؟

بی‌تردید اضطراب صرفاً به معنای ترس نامعقول نیست. در موارد بسیار، مضطرب نبودن نامعقول است. مثلاً  کسی که به تازگی تشخیص داده‌اند دچار بیماری سرطان است از هر جهت حق دارد مضطرب باشد. اگر اینطور نباشد ما بلافاصله نگران می‌شویم. البته شاید برخی از ترس‌های او نامعقول باشند اما اینکه او از این وضعیت ترسیده، نامعقول نیست.

اغلب اضطراب‌های نامعقول در هراس‌ها[4]مشاهده شده‌اند، مثل ترس از عنکبوت‌ها، طوفان، فضاهای باز و نظایر آنها. با وجود این برخی اوقات اضطراب‌های هراسناک مبنایی حقیقی دارند. تعریف مفیدترِ اضطراب که در آن نیازی به توسل به ترس‌های واقعی و یا تخیلی نیست این است که آن را «واکنش نسبت به عواملی بدانیم که چه در محیط و چه در درون شخص، هنوز ناشناخته‌اند». این واکنش ممکن است خاستگاه‌های آگاه یا ناآگاهی داشته باشد. [2] تعریف بالا موضوع تردید[5] را در هستهٔ مرکزی اضطراب قرار می‌دهد و آن را به تعریف «بیون» از اضطراب به‌مثابۀ «پیش‌آگاهی از هیجان»[3] نزدیک می‌کند که اضطراب را به تجربه‌ای هیجانی و قریب‌الوقوع مرتبط می‌داند و بر ماهیت ناشناختهٔ آن تأکید می‌کند.

مفهوم پیش‌آگاهی از عنصری بنیادی در اضطراب خبر می‌دهد چراکه  حاکی از حسی شبیه به دلهره[6] است. به‌علاوه این مفهوم، تجربهٔ اضطراب را قاطعانه در بدن فردی که آن را تجربه می‌کند، جای می‌دهد، زیرا هیجانات پیش از هر چیز حالاتی جسمانی هستند. همه می‌دانیم اضطراب چه حسی دارد: بال زدن پروانه در معده، کوبش ضربان قلب، احساسات ناخوشایند یا حس پریشان‌حالیِ مبهم اما پایدار (یا آن‌طور که بیون تمایل داشت تأکید کند، حس نَی_آسودگی[7]).

هینشل وود می‌نویسد در گذر سال‌ها نظریات روانکاوی در باب اضطراب به‌سرعت نضج و گسترش یافته و بیش از همه با مشکلات برخاسته از اَشکال مختلف تعارض روانی مرتبط شده است. [4] دیدگاه فروید دربارۀ اضطراب در طول فعالیت حرفه‌ای او تغییر کرد که می‌توان آن را به سه دورهٔ مجزا تقسیم کرد. در دورهٔ اول او معتقد بود اضطراب مستقیماً به تصورات و افکار مربوط نمی‌شود بلکه نتیجهٔ انباشت انرژی جنسی یا لیبیدویی است که به علت خودداری یا هیجان جنسیِ ارضاء نشده، ایجاد شده است _ نظیر جماع منقطع[8]. لیبیدویی که مجال بروز نمی‌یابد «مسدود» می‌شود و چونان ماده‌ای سمی به اضطراب بدل می‌شود. به گمان فروید انجام منظم عمل جنسی موجب باز شدن این انسدادها و رهایی اضطراب می‌گردد.

افزایش تنش غریزی بدون هیچ امکانی برای تخلیۀ آن، منجر به افزایش تجارب ناخوشایند می‌شود حال‌آنکه تخلیه این تنش‌ها موجب فروکاست  روندِ رو به فزونی تنش غریزی و بازیافت موازنه یا تعادلی می‌شود که می‌تواند خوشایند باشد. این موضوع را به‌راحتی می‌توان در جماعتی که در حال تماشای فوتبال هستند مشاهده کرد. غالباً گل زدن در فوتبال، کار سختی است و این بلاتکلیفی و افزایش تدریجیِ تنش موجب ایجاد اضطراب در میان تماشاگران می‌شود. در این بازی روند مداوم پیش‌بینی برد یا باخت در شرایط تعارض روانی خاصی جریان دارد که هر آن امکان جشن پیروزی یا حس سرشکستگی در آن وجود دارد.

اغلب تماشاگران در این جمعیت چنین حسی دارند که موجب ایجاد تنش در آنها می‌شود و این را به‌راحتی می‌توان در چهرۀ جمع و رفتار بدنی آنها مشاهده کرد. فریاد جمعیت نیز به‌نوبۀ خود هنجار اجتماعیِ پذیرفته‌شده‌ای برای تخلیهٔ انرژی انباشته‌شده است. به‌محض اینکه تیم محبوب از کسب امتیاز ناکام می‌ماند، به‌خصوص زمانی که تیم مقابل در گل زدن کامیاب می‌گردد سطوح اضطراب بالا می‌روند. اما وقتی تیم محبوب گل می‌زند همگی آزادسازیِ جمعی تنش را با فریاد زدن، بالا پریدن و هورا کشیدن به اشتراک می‌گذارند. اینجا حس رهاسازیِ خوشایند، ملموس است و شبیه به رسیدن به اوج لذت جنسی است.

[1]. good objects، مطابق نظریۀ روابط ابژه‌ای ملانی کلاین اولین ابژه‌ای که طفل پس از تولد تجربه می‌کند پستان مادر است. اگر کودک حین بهره‌مندی از شیر  مادر در رابطۀ خود با پستان به عنوان بخشی از او، احساس رضایت کند این ابژه، ابژۀ «خوب» تلقی می‌شود و کودک به آن عشق می‌ورزد اما  اگر این رابطه چندان رضایت بخش نباشد یا این ابژه اساساً غایب باشد، تصور ابژۀ بد و احساس سرخوردگی و نفرتِ معطوف بدان و حاصل از آن، شکل می‌گیرد. این دو ایده به تشکل احساسات دو پهلوی عشق و نفرت  در طفل دامن می‌زنند. نویسنده دیرتر در همین کتاب به تفصیل به این نظریه خواهد پرداخت.عجالتاً در اینجا منظور او ابراز نگرانی از این است که مبادا افکار و احساسات معطوف به ابژه‌های بدی که درون‌فکنی شده‌اند، افکار خوبِ معطوف به و حاصل از، ابژۀ خوب را تحت‌الشعاع قرار دهند. کافی است اضطراب نویسنده در مورد نظر منتقدین، یا ترس از شیاد قلمداد شدن را درون فکنیِ احساسات معطوف به ابژۀ بد در نظر بگیرید و آن را در تقابل با احساس امنیتی قرار دهید که حاصل احساسات معطوف به ابژۀ خوب است.

[2]. persecutory anxiety

.[3] depressive anxiety، این وضعیت را نمی‌توان دقیقاً معادل وضعیت افسردگی در نظر گرفت. دیرتر خواهید دید که منظور کلاین نیز چنین نبوده است. البته می‌توان تصور کرد که نوزاد نیز با عوارضی نظیر بی‌خوابی، بی‌قراری مداوم، کم‌اشتهایی، یا بی‌اشتهایی مرضی و در موارد بازهم شدیدتر حتی دق کردن و مرگ گرفتار افسردگی شود. اما وضعیتی که ملانی کلاین از آن سخن می‌گوید فقط وضعیتی شبیه افسردگی است.

[4]. phobia

[5]. uncertainty

[6]. dread

[7]. dis-ease

[8].  coitusinterruptus یا جماعی که مرد پیش از انزال، از آمیزش پس می‌کشد.

موسسه انتشارات نگاه

کتاب اضطراب نوشتۀ ریکی امانوئل ترجمۀ سینا رویایی از سری کتاب های مفاهیم روانکاوی

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مفاهیم روانکاوی: اضطراب”