گزیده ای از مجموعه ی اشعار کامل نیما یوشیج
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفردر آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ میبندید
برکمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد میکند بیهود جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب میخواند شما را
در آغاز مجموعه اشعار نیما یوشیج می خواینم:
يادداشت زنده ياد دكتر محمد معين
هفتاد سال پيش كودكى در يوش مازندران ديده به جهان گشود كه مقدر بود بعدها نيماى نيماور = (نامآور) گردد. نيما در طى زندگانى ادبى خود در داستاننويسى، نمايشنامه نويسى، نگارش مباحث ادبى به آزمايش پرداخته است، ولى آنچه كه او را نامبردار ساخته جنبه شاعرى اوست.
در شعر نيز وى مراحل مختلف را طى كرده: سرودن اشعارى كه شكل و قالب و مضمون آنها به سبك قدماست؛ سرودن اشعارى كه شكل و قالب آنها به سبك پيشينيان است ولى مضمون آنها نو و بكر مىباشد و سرودن اشعار به سبكنو، از اين سهنوع، آنچهكه شخصيت نيما رانشان مىدهد دسته اخير است.
پس از درگذشت نيما بنا به وصيّت وى، كار تدوين و چاپ آثار فراوان و گرانقدرش با يارى همسر و فرزند و چند تن از ياران صميم آن مرحوم با مراقبت نگارنده آغاز شد و نخستين شماره به عنوان «افسانه و رباعيات» از طرف سازمان چاپ كيهان طبع و منتشر گرديد. و اينك دومين شماره به عنوان «ماخاولا» به همت و علاقه بىشائبه آقاى سيروس طاهباز و همراهى آقاى شراگيم، فرزند برومند نيما، از طرف «انتشارات شمس» منتشر مىگردد. اميد است كه هرچه زودتر در انتشار آثار ديگر نيما توفيق يابيم.
بهمن ماه 1344
محمد معين
يادداشت زنده ياد جلال آل احمد
… يك سال پس از مرگش، 1339، «افسانه و رباعيات» در يك جلد درآمد. در نشريات كيهان. به نظارت استادم محمد معين و داريوش و جنتى و آن «يكى ديگر»، «افسانه» را حتى آماده كرده بود (و اين سومينبار بود كه چاپ مىشد) و رباعيات را ما دو تن ديگر. و دكتر معين فقط سرپرستى مىكرد. و بعد هركدام ما به علتى سرخورديم. يكى به علت ولنگارى اين دوست در فلان رنگيننامه و ديگرى به علت مشاغلى كه داشت و سوّمى به وحشتى كه از «قائميانبازى» مىكرد ـ دكتر معين هم كه همان كار «لغتنامه» كافى بود كه از پا بيندازدش.
ناچار عاليه خانم به دست و پا افتاد. و چه شورى مىزد! تا يك روز جمع شديم با «آزاد» و ساعدى و طاهباز كه تعهد كنيم نشر الباقى آثار پيرمرد را و حال آن كه هر كداممان يك سر و هزار سودا. تا عاقبت طاهباز داوطلب شد. و قرارمان براينكه عاليه خانم همه كارها را بسپارد به طاهباز تا به كمك خودش و شراگيم نظمى بدهند و دفترها و آن «يكى ديگر» هم دست طاهباز را بگذارد در دست دكتر معين، كه اگر ما همت نداشتيم اين دارد. و اين كارها را كرديم. و طاهباز راه افتاد.
اول يك كتاب جيبى درآورد «برگزيده اشعار نيمايوشيج» دى ماه 1342 ـ با تصويرى كه هانيبال الخاص از صورت پيرمرد كشيده بود بر روى جلد. بعد «ماخاولا» را درآورد. اسفند 1344. در انتشارات شمس تبريز. با طرح جلدى كه بهمن محصص كشيده بود. و تا اينجا هم عاليه خانم حضور داشت و هم دكتر معين. سپس عاليه خانم نيز به دنبال پيرمرد رفت و دنياى ما را حتى به آن اندازه نتوانست تحمل كند كه مجموع آثار پيرمرد درآيد. و از اين پس كارها ماند به عهده طاهباز تنها كه «شعرمن» را در «انتشارات جوانه»، پاييز 1345 منتشر كرد با تصوير ماسكى كه ضياءپور نقاش از صورت پيرمرد در زمان حياتش برداشته بود. و كار طاهباز مىدانم كه هنوز ادامه دارد.
20 بهمن 1346
جلال آلاحمد
اى نام تو بهترين سرآغاز
بىنام تو نـامه كى كنم باز
«نظامى»
يادداشت گردآورنده
اين كتاب مجموعه ى كامل اشعار فارسى نيمايوشيج است، كه به يارى خداوند بزرگ در طول ساليان متمادى به گردآورى، نسخهبردارى، تدوين و آماده كردنشان براى چاپ توفيق يافتم. شعرهاى فارسى به پيشنهاد روانشاد عاليه خانم جهانگير (يوشيج) و زندهياد جلال آلاحمد و موافقت استاد بزرگ محمدمعين، وصىّ نيما، و لطف آقاى شراگيم يوشيج، به تدريج از سال 1340 به بعد تفكيك، نسخه بردارى و تدوين كردم و بخشى از آنها را در طول اين ساليان در مجموعه هاى جداگانه به ا ين شرح منتشر كردم :
ماخاولا (29 شعر، انتشارات دنيا، چاپ اول 1344)، شعر من (21 شعر، انتشارات جوانه، 1345)، ناقوس (12 شعر، انتشارات مرواريد، 1345)، شهر شب و شهر صبح (11 شعر، انتشارات مرواريد، 1346)، قلمانداز (21 شعر، انتشارات دنيا، 1349)، فريادهاى ديگر و عنكبوت رنگ (14 شعر، انتشارات جوانه، 1350)، آب در خوابگه مورچگان (540 رباعى، انتشارات اميركبير، 1351)، مانلى و خانهى سريويلى (دو منظومه، انتشارات اميركبير، 1352)، حكايت و خانوادهى سرباز (انتشارات اميركبير، 1353)، و افسانه (با نقاشىهاى بهمن دادخواه، كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان، 1357).
در سال 1364 به نشر مجموعهى نسبتآ كاملى از شعرهاى فارسى نيمايوشيج توفيق يافتم كه با نام «مجموعهى آثار نيمايوشيج، دفتر اول، شعر»
در 722 صفحه توسط «نشر ناشر» به چاپ رسيد. با آنكه خوشحال بودم پس از گذشت 24 سال از آغاز كار، سرانجام شعرهاى كسى كه شعر امروز ايران با نام او آغاز مىشود پس از گذشت 26 سال از خاموشى او، يكجا، توسط من به چاپ مىرسد اما عميقآ متأسف بودم كه به دليل شتاب ناشر، غلطهاى چاپى بسيارى در آن راه يافته بود و افتادگىهايى داشت كه درك درست شعر را براى جوانان و ناآشنايان به شعر نيما ناممكن مىساخت، حتى نيمى از شعر «قو» در ص 130 و نيم ديگر آن در ص 126 به چاپ رسيده بود و پايانش در ص 131!
اما چاپ «مجموعهى آثار نيمايوشيج، دفتر اول، شعر» با همه كاستىها و غلطهايش، علاوه بر استقبال شعردوستان، مقبول اهل نظر هم افتاد. نخست از رهرو صديق طريقت نيمايى شادروان مهدى اخوان ثالث (م. اميد) ياد مىكنم كه در اين مورد، اين بنده را مشمول عنايات خاصهى خويش كرد. تذكارى هم فرمود كه مىتوانستم بعضى شعرها، از جمله پنج غزل، را اصلا نياورم كه چون عرض كردم: بنابراين داشتم كه هرچه را از آن يكتامردِ عرصهى شعر و هنر مىتوانم خواند، بياورم؛ موافقت و تحسين فرمودند و شعر كوتاهى از نيما را با عنوان «عقوبت» كه در آن كتاب نيامده بود، مرحمت فرمودند كه به اين چاپ افزوده شد. با وجود اين در امتثال امر آن شاعر بىمانند در اين چاپ آن پنج غزل و بعضى قطعات ديگر را به بخش پايانى كتاب منتقل كردم.
مايهى دلگرمى ديگر نامهى محبتآميز دكتر حسن هنرمندى از پاريس بود كه راهنمايىهايى هم دربر داشت، از جمله اشاره به يك نامهى منظومِ در گوشهاى چاپ شده كه آن را هم در اين چاپ آوردم.
آقاى هوشنگ گلشيرى هم مقالهاى در مجلهى «مفيد» دربارهى اين كتاب نوشتند كه براى رفع پارهاى از اشكالات احتمالى وزنى مىبايد به آقاى مهدى اخوان ثالث مراجعه مىكرده باشم. در پاسخ به اين اشكال ايشان بايد با اكراه ذكر كنم كه در طول آن بيست و چهار سالى كه بر سر اين كار گذاشتم همواره وصيتنامهى آن بزرگوار را كه در اين كتاب هم آمده است پيشرو داشتهام و به آن عمل كردهام و ترجيح دادهام واژه يا واژههايى را نيابم و يا درست نخوانم اما مطابق با دستور صريح آن وصيت پرمعنا عمل كنم.
* * *
اما چاپ «مجموعهى كامل اشعار فارسى نيمايوشيج»، مؤسسه انتشارات نگاه، چاپ اول 1370، گرچه به نسبت مجموعههاى ديگر امتيازات فراوان دارد، از جمله شامل بودن به تمامى اشعار نيما، اما بهرغم كوشش مدير آگاه و دلسوز آن، خالى از غلطهاى چاپى نيست كه البته گناه آن به گردن راقم اين سطور است. غلطهاى مهم آن در چاپ حاضر اصلاح شده است.
با اين توضيح، سخن را به پايان مىبرم كه در دستنوشتههاى نيما پارهاى از واژهها به دليل پارگى يا فرسودگى كاغذ، قابل خواندن نبود كه با نشانهى…* مشخص شده است و همچنين در پارهاى از شعرها، سطر يا سطورى دچار اين آسيب بود كه با علامت ……….* مشخص شده است.
نسخهى نهايى و پاكنويس شدهى شعر بلند «قلعهى سقريم» در سال 1338 مفقود شده است و اين شعر از روى دستنوشتهى ماقبل نهايى نسخهبردارى شده است. و ديگر اينكه شعرهاى اين كتاب، به جز رباعيات و پارهاى از قطعات آخر كتاب، به ترتيب تاريخ سروده شدن آنها آمده است.
شهريور ماه 1375
سيروس طاهباز
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.