گزیده ای از کتاب شیخیه و بابیه در ایران
بايد غبار خرافات، پيرايهها و بدعتها از اسلام زدوده شود و تعاليم ناب اسلامى بدون تحريف و دخل و تصرف ميان مسلمانان رواج يابد
در آغاز کتاب شیخیه و بابیه در ایران می خوانیم
مقدمه
«اِنَّ الدّينَ عِندَ اللهِ الاسلام»
دين در نزد خدا اسلام است. (سوره آل عمران، آيه 19)
«وَ مَن يَبتَغِ غَيرَ الاسلامِ دينآ فَلَن يُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فى الاخرةِ مِنَ الخاسرين»
و هر كس جز اسلام، آئينى براى خود اختيار كند، از او پذيرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زيانكاران است. (سوره آل عمران، آيه 85)
سپاس خداوند بلند مرتبهاى را كه اسلام را به عنوان آخرين و كاملترين دستور آسمانى فرو فرستاد تا آدميان در پرتو اين چراغ فروزان هدايت، به سعادت و رستگارى دنيا و آخرت نائل آيند.
سلام و درود بر آخرين فرستاده و پيامآور الهى، حضرت محمد مصطفى (صلّى الله عليه و آله و سلّم) كه معجزه جاويدش كتاب هدايت است و عمل به دستورات آن، رهاننده انسان است از مكر شيطان و رهنماى او از وادى ظلمات به سوى نور.
سلام و درود بر فرزندان و جانشينان پاك او، ستارگان درخشان آسمان امامت و هدايت، بخصوص آخرين ذخيره خدا بر روى زمين، حضرت مهدى موعود (عج) كه با ظهور خود، مدعيان دروغين نبوت و مهدويت و دين سازان و شيّادان را رسوا خواهد كرد و بشريت را از ظلمت جهل، ظلم، فريب و تزوير به روشنايى عدل، علم، آگاهى، رستگارى و سعادت رهنمون مىنمايد. اين وعده صريح خداست و در وعده الهى هرگز تخلفى نخواهد بود.يكى از عوامل مهمى كه از ديرباز تا كنون، وحدت مسلمانان را با آسيبهاى جدى مواجه ساخته و يكپارچگى آنان را خدشهدار نموده، ظهور فرقهها و مذاهب دروغين و ساختگى است. اين فرقههاى انحرافى، به واسطه جاهطلبى، دنيا دوستى، منفعت طلبى و بىدينى پايهگذارانشان به وجود مىآيند و به دليل جهالت پيروانشان مورد پذيرش قرار مىگيرند. بديهى است كه براى مقابله با جهل، بايد غبار خرافات، پيرايهها و بدعتها از اسلام زدوده شود و تعاليم ناب اسلامى بدون تحريف و دخل و تصرف ميان مسلمانان رواج يابد. در اين صورت است كه مىتوان به برچيده شدن بساط جهل از جوامع اسلامى اميدوار بود و اين رسالت خطير، بر عهده عالمان و متفكران اسلامى است. اما علاوه بر عامل جهل، يكى از مهمترين عواملى كه باعث ايجاد و رشد فرقهها و مذاهب ساختگى گرديده، دست استعمار بوده است. استعمارگران از آن هنگام كه به منظور غارت منابع طبيعى و خدادادى مسلمانان به كشورهاى اسلامى نفوذ كردند، اين نكته را به خوبى دريافتند كه تا زمانى كه دستورات و احكام اسلام و قرآن در ميان مسلمانان نافذ است و تا هنگامى كه يك فتوا به عنوان بزرگترين حكم مذهبى، توانايى برانگيختن مسلمين و به خطر انداختن منافعشان را دارد، قادر به دستيابى به مقاصد خود نخواهند بود. از همين روى بود كه لرد گلادستون نخست وزير وقت انگليس در قرن 19 ميلادى، در يكى از جلسات پارلمان اين كشور، قرآن را به دست گرفت و گفت: تا اين كتاب در ميان مسلمين است، كارى از انگلستان درباره آنها برنمى آيد و ما نمىتوانيم بر آنها حكومت كنيم.استعمارگران به منظور اجراى سياستهاى خود، مبنى بر ايجاد تفرقه در بين مسلمانان، تأسيس فرقهها و مذاهبِ جديدِ دروغين و حمايت از شيّادان و دين سازان را در دستور كار خود قرار دادند. ايجاد فرقه متحجّر وهابى در عربستان و تأسيس و يا حمايت از فرقههاى شيخى، بابى و بهائى در ايران، هم زمان با انقلاب صنعتى و نياز روزافزون اروپائيان به دستيابى به منابع طبيعى، نمونهاى از تلاش آنان براى تضعيف مسلمانان و سلطه بر جوامع اسلامى است. اعتقاد به موعود عدالتگستر جهانى، يكى از باورهاى اساسى كليه اديان الهى بوده است، به طورى كه در كتابهاى آسمانى زبور، اوستا، تورات، انجيل و قرآن به ظهورِ منجىِ آخر زمان بشارت داده شده است. متأسفانه اين باور حياتبخش، همواره از ديرباز مورد طمع شيّادان، بدكيشان و دشمنان اسلام بوده است و تا كنون تعداد زيادى از دغل بازان، با ادعاى مهدى بودن و يا ارتباط با آن حضرت، موجب گمراهى و تباهى دين و ايمان عده بسيارى ديگر شدهاند. محمدمهدى سنوسى، غلام احمد قاديانى، شيخ احمد احسايى، سيد كاظم رشتى، سيد علىمحمد باب و ميرزا حسينعلى نورى نمونههاى بارز اين گونه شيّادان و فريبكاران هستند.
از جمله فرقههاى ساختگى در اين خصوص، دو فرقه شيخيه و بابيه است كه هر يك به نوبه خود، آسيبهاى اساسى و جدى بر پيكره جامعه اسلامى وارد آوردند و موجب قتل، غارت و گمراهىِ مسلمانان گرديدند. اين فرقههاى انحرافى كه در نهايت منجر به ظهور فرقه بهائيت شدند، سهم بسيار مهمى در توسعه نيافتگى ايران در دو قرن اخير داشتهاند و حمايتهاى آشكار و پنهان دولتهاى استعمارى روس و انگليس در دوره قاجار و آمريكا و اسرائيل در عصر حاضر از سه فرقه ياد شده بر كسى پوشيده نيست.از آن جا كه تا كنون، درباره دو فرقه شيخيه و بابيه كتاب تحقيقى مبسوط و مستقلى نوشته نشده است و محققان صرفآ در ضمن نقد و رد بهائيت، اشارهوار به آنها به عنوان زمينه ايجاد بهائيت پرداختهاند، اينجانب بر آن شدم تا كتاب مستقلى مشتمل بر نوآورى و تحليل در اين خصوص تأليف نمايم.كتاب حاصل كه حاصل چندين سال مطالعه و تحقيق است، داراى ويژگىهاى زير مىباشد :
1 ـ اين كتاب، حاوى اطلاعات مختلف تاريخى است و سعى نگارنده بر اين بوده است كه از شرح كوچكترين رويدادها نيز غفلت نكند. بنابراين سير مطالب به گونهاى است كه خواننده را به طور كامل در جريان وقايع قرار مىدهد.
2 ـ علاوه بر شرح مبسوط رويدادها، به تحليل پيرامون چگونگى وقايع و بررسى و ريشهيابى رفتار افراد نيز پرداخته شده است.
3 ـ استفاده از منابع منتشر نشده، همچون دستنوشته آيتالله سيد محمد بحرالعلوم قزوينى ـ خواهرزاده قرةالعين ـ و آيتالله حاج ميرزا ابوتراب شهيدى ـ نواده شهيد ثالث ـ و همچنين بهرهگيرى از منابع مهجور همچون تاريخ سمندر بر غناى كتاب افزوده است. بر خود لازم مىدانم از دوستان فاضل، جناب آقاى احسان شكراللهى طالقانى و جناب آقاى سيد محمدحسين مرعشى ـ نواده آيتالله بحرالعلوم ـ براى در اختيار گذاردن دستنوشتههاى آن مرحوم سپاسگزارى نمايم.
4 ـ برخى از مطالب كتاب براى اولين بار است كه به چاپ مىرسد. براى مثال، علل و نحوه تكفير شيخ احمد احسايى و همچنين مندرجات فصل يازدهم، از جمله مطالبى است كه كمتر در كتب ديگر به اين گستردگى و تفصيل به آن پرداخته شده است.
5 ـ مؤلف اگر چه در مسلمانى و تشيع متعصب است، اما شيوه او در تأليف، دورى از تعصب و غرض ورزى بىجا و تبعيت از موازين تحقيق و استدلال بوده است. زيرا اگر پاى تعصب بىجا در ميان باشد، حقايق در پرده مىماند و سخن تأثيرى نخواهد داشت.
6 ـ بهرهگيرى از منابع گوناگون (موافق و مخالف) يكى از محاسن اين كتاب است و نگارنده سعى نمود تا حد امكان، هيچ منبعى را ناديده نگذارد كه بر همين اساس، تمامى منابع موجود را بررسى نمود. يكى از مهمترين مشكلات فرا روى نگارنده در انجام اين تحقيق، كميابى و دشواريابى برخى از منابع مورد نياز بود كه هر يك با سختىهاى فراوانى به دست آمد. بديهى است كه شرح چگونگى دستيابى نگارنده به اين منابع باعث ملال خواننده و طولانى شدن كلام خواهد شد. كوتاه سخن اين كه در اين راه بسيارى از دوستانِ محقق، يارى رسان نگارنده بودهاند كه از آن بزرگواران تشكر و برايشان دعاى خير مىنمايم.با اين ترتيب بايد گفت كتاب حاضر، جامعترين كتابى است كه تا كنون در اين باره تأليف شده است. اميد است كه چاپ اين اثر، باعث آگاهى هموطنان از برههاى از تاريخ پُر تلاطم كشور و آشنايى با يكى از زيانبارترين مسلكهاى دروغين و ساختگى ـ يعنى بهائيت ـ گردد. مسلمآ آن كه جوينده شناخت بهائيت است، ابتدا بايد مبانى فرقههاى شيخيه و بابيه و چگونگى به وجود آمدن آنها را بداند كه در اين صورت، بىپايگى اين فرقه بيش از پيش بر او آشكار خواهد گرديد. چون موضوع اصلى كتاب، بحث درباره فرقه شيخيه و بابيه است، به ايجاد فرقه بهائيت به طور گذرا و اشارهوار پرداخته شده و به خواست خدا در آينده در كتاب جداگانهاى در اين باره به تفصيل، سخن گفته خواهد شد. در خاتمه خداوند مهربان را شكرگزارم كه به بنده خود توفيق تأليف اين اثر را عطا فرمود.
مهدى نورمحمدى
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.