گزیده ای از کتاب شعر دوره بازگشت نوشتۀ محمد شمس لنگرودی
1. مقدمات بازگشت
پیشسخن
- شعر دورهی بازگشت ادبی به نامهای مکتب بازگشت و سبک بازگشت شهرت دارد، ولی اطلاق این نامها به اینگونه شعرهای تقلیدی نادرست است. مکتب، حاصل جمع شدن ویژگیهای زیباییشناختی ویژهیی در آثاری است. در متن کتاب به تفصیل در این باره صحبت شده است. نام کتاب به همین دلیل از «مکتب بازگشت» به «دورهی بازگشت» تغییر یافته است.
- همواره شنیده و خوانده بودیم که در دورهی کریمخان و فتحعلی شاه، کسانی به زعامت مشتاق اصفهانی، در شهر اصفهاندور هم نشستند، شعر سبک هندی(ظاهراً آخرین مکتب شعری پیش از زندیه) را مبتذل شمردند، به سبک شاعران غزنوی و سلجوقی بازگشتند، شاعران تتبع اینان کرده و «مکتب بازگشت» را پی نهادند.
اما این سخن هرچه بود دستکم سادهلوحانه مینمود. چطور ممکن است مشتاق اصفهانی و یا هر کس دیگر بدون هیچ زمینهی عمومی و تاریخی، به یکباره روی از سبک رایج هندی برتافته به سبک و شیوه قدما بازگشته و دیگر شاعران نیز به تبع ایشان چنین کرده باشند، چندان که مطلقاً هیچ نشانی از سبک و سیاق پیشین در شعر این شاعران باقی نمانده باشد؟
در سال 1365، در ادامهی جستوجویم برای روشن شدن مطلب، به نوشتههایی از «عبدالرّزاق دنبلی» مورخ نادری و کریمخانی، و پارهیی تذکرهها چون تذکره «حزین لاهیجی» برخوردم و صدای کلید مشکل را شنیدم. آنگاه بود که دانستم «بازگشت»، از بسیار پیشتر، از اواخر دوره صفویان آغاز شده؛ در زمان حکومت کریمخان رسمیّت یافته؛ و در عصر قجر تکامل پیدا کرده است. در این کتاب، کوشیدهام که چگونگی شکلگیری دورهی بازگشت را، طی دوران طولانی مذکور، باز نمایم.
- همین که در تحلیلی، ناگزیر از ذکر نام کریمخان و نادرشاهو حاکمانی دیگر میشویم، خود، نشاندهندهی لزوم پرداختن به تاریخ، پیش از پرداختن به هر امر دیگر اجتماعی در آن تحلیل است. در کتاب حاضر به طور مثال از جلایرنامه_ که سرمشق یکی از معروفترین اشعار عصر مشروطه، یعنی عارفنامهی ایرج میرزا شد _ نمیتوان سخن گفت و از شاعر آن یعنی قائممقام فراهانی نامی به میان نیاورد. و قائم مقام، وزیر محمدشاه قاجار بود که جلایرنامه را از زبان خدمتکار بیسوادش به نام «جلایر» نوشته بود؛ او حتی اغلاط دستوری و وزنی را، به همان صورت که یک بیسواد ممکن است مرتکب شود، در شعرش آورد، کاری که کم و بیش بدین صورت در شعر رسمی سابقهیی نداشت. قائممقام را بعدها به دستور شاه قاجار، در حالی که پارچه در دهانش تپانده بودند خفه کردند.
آیا لازم نیست بدانیم ریشههای تاریخی جلایرنامه که چنان اثر چشمگیری در شعر زنده و تپندهی عصر مشروطه داشت، و انگیزهی اجتماعی قائممقام در سرایش این منظومه چه بوده است؟ این، یک سوی مسئله است. از سوی دیگر، میدانیم که هر نوع بازگشتی نتیجهی عجز است، و دورهی بازگشت _ به قول نیمایوشیج- نتیجهی عجز شاعران بازگشتی در درک جهان پیرامونی. درک و شناخت علّت این عجز غمانگیز هم ممکن نیست مگر با وقوف به تاریخ دوره بازگشت؛ چرا که این عجز اساساً عجزی تاریخی و عمومی بود نه فردی.
- برای دانستن اینکه شعر بازگشتی چگونه شعری است؛ یعنی برای درک دقیق و روشن کیفیت شعر بازگشت، کوشش کردهام که دیوان نخستین شاعران و مطرحترین شاعران بازگشتی را به تفصیل بررسی کنم؛ امّا پس از اطمینان از روشن شدن مطلب (به گمان من) و بینیاز شدن از توضیح و نمونه بیشتر، به منظور جلوگیری از اطالهی کلام، در دیوان دیگر شاعران نهچندان مطرح ِ بازگشتی چندان درنگ نکردهام؛ و از اینان، فقط به نمونه دادنِ بهترین اشعارشان بسنده کردهام.
- از دوره قاجار، تذکرههای فراوانی به جا مانده است که بسیاری فقط فهرست نام شاهزادگان شاعر، وزرای شاعر، حکمای شاعر قاجارو غیره است که نام عده زیادی از آنان _ به قول رضاقلیخان هدایت _ با حسابسازی و رفیقبازی وارد لیست شده است؛ پیداست که با سمتگیری من که پرداختن به جوهره شعر بازگشت و چهرههای مهم آن است، مغایرت دارد.
- 6. در این کتاب، در شرح حال شاعران، فقط به بخشی از زندگیشان پرداخته شده است که مستقیم و یا غیرمستقیم به شعرشان مربوط میشده است.
اشعار مندرج در کتاب حاضر عموماً از دیوان شاعران مورد بحث استخراج شده است، بدین سبب، در هیج جا از مأخذ اشعار نام برده نشده است، مگر در مواردی که مأخذ، کتابی به غیر از دیوان شاعران مذکور بوده باشد.
- ترتیب و تبویب کتاب حاضر، در اساس، همان ترتیب ظهور و پیدایی شاهان و شاعران در تاریخ ایران است. مثلاً قاآنیرا پیش از مجمر، یغما را پیش از هاتف، و فتحعلیشاهرا پس از ناصرالدین شاه نیاوردهام.
کوشش بر این بوده که همه چیز به همان ترتیب، براساس شکلگیری انجمنهای اول و دوم و سوم بازگشت باز نموده شود. اهمیت این کار، دستکم در یک ارزیابی پویا (دینامیک)، بازشناختن منزلت یک شاعر (مثلاً متعلق به اوایل بازگشت)، نسبت به یک شاعر (متعلق به دوران اوج بازگشت) است.
- همه شاعران دورهی بازگشت، درسخوانده و وابسته به دربار بودند جز شاطرعباس صبوحی. شاطر عباساز دراویش عامی بود که در اواخر دوره قاجار، در مقطع رسمیّت یافتن شعر عوامعصر مشروطیت ظهور کرده بود، و بسا ماندگاری نامش، علاوه بر محافل درویشی، بهاء یافتن حرف و شعر عوام در این دوره بود.
شعر شاطر عباس، حدّفاصل شعر خواص و عوام بود. او شاعر بازگشتی بود، ولی هیچ تذکرهنویسی، در هیچ تذکره رسمیِ شعرای بازگشتی نامش را نیاورد. چرا که او شاعری عامی بود؛ شاعری عامی که کمتر شعر عامیانهیی از او باقی مانده است؛ و یا کمتر شعر عامیانهیی از او میشناسیم.
در این کتاب مختصری از احوال و اشعار این شاعر را نیز در پایان دورهی بازگشت، و پیش از ورود به مبحث «شعر عوام» میخوانیم.
- اگر چه شعر عوامهمواره در هر جا که تودههای مردم میزیستهاند وجود داشته است، ولی به سبب به حساب نیاوردن این خیل عظیم، هرگز اشعارشان در جایی ثبت نمیشد. تنها از اواخر دورهی قاجارکه «ملّت» و «وطن» از زیر «سایهی خدا» بیرون آمدند و حق و حقوقی یافتند، شعرشان به نوعی رسمیتی یافت و محل ثبتی پیدا کرد.
ولی هیچ مُحقق ایرانی به چنین مهمی _ گردآوری شعر عوام _ دست نیازید. در عصر ناصری یک کارگزار روس در ایران به نام ژوکوفسکی آستین بالا زد و مجموعهیی از اشعار عامیانه را جمع کرد که هنوز کتاب وی تنها اثر قابل توجه در این زمینه است.
احتضار شعر بازگشت با ثبت شعر عوام همزمان است. در پایان بازگشت پس از تحلیل مختصری از شعر عوام، نمونههایی از اشعار عامیانه از همین کتاب و مجله موسیقی ارائه شده است.
- و اما توضیح آخر اینکه در سراسر کتاب فقط در سه چهار مورد، شمارهی صفحهی مأخذ قید نشده است و این چند مورد، مربوط به برگههای یادداشت سالهای دور است که اکنون ناخوانا شده است و متاسفانه با کوشش فراوان نیز نتوانستهام بدانها دست یابم.
- در پایان، وظیفه خود میدانم که از دوستِ شاعرم، جناب آقای رضا خوشدل راد که پیش از چاپ بارها کتاب را خوانده و به درستی اشکالاتی را رفع کردند، و از استاد کریم رجبزاده که همواره مشکلگشای پرسشهای ادبی من بود، تشکر و قدردانی کنم.
شمس لنگرودی
خرداد 1367
شهریور 1396
شعر دوره بازگشت
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.