گزیده ای از کتاب سایهي عقاب روی پیادهرو
سرم را چسباندهام به شیشه آسانسور و توی خیالم از پشت شیشه مغازه کلهپزی دستم را تا نزدیک دماغ کله گوسفند جلو بردهام. حالا که آسانسور بالا میرود دختر کوچولو را کنار خیابان بهتر میبینیم.
در آغاز کتاب سایهي عقاب روی پیادهرو می خوانیم
این رمان به اصطلاح رمانی شهری است که به قلم نویسندهای نوشته شده که میخواهد پیش از هر چیز اثرش مخاطب داشته باشد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.