گزیده ای از کتاب درباره هنر و ادبيات ديدگاههاى تازه گفت و شنودى با احمد شاملو
– فكر مىكنيد انسان تا ابد در اين چنبره باقى مىماند يا سرانجام روزى مىرسد كه اين زنجيرها را از دست و پايش بريزد؟ انسانى كه از دوره ماقبل غارنشينى به اينجا رسيده كه طرح فتح منظومه شمسى را مىريزد …
در آغاز کتاب درباره هنر و ادبيات ديدگاههاى تازه گفت و شنودى با احمد شاملو ، می خوانیم
پيش گفتار
(بر چاپهاى اول و دوم)
آن طلوع درخشان را غروبى ديرپاى در پى بود كه شامى بى ستاره را خبر مى داد. از نيما تا اخوان ، از اخوان تا شاملو ، و جويبارهاى كوچك و بزرگى كه از اين سرچشمه هاى سرشار اما گونه گون سيراب و در خم هر سنگ به شهر سنگستان فرو مى شدند… و جريانات تو گويى كه از حركت باز مى ايستاد. اين همه نگرشى است كه در شعر احساس مى شود و در هنرهاى ديگر نيز …
ديرى است تا من چنين مى انديشم و چنين احساس مى كنم و از اين انديشه و احساسم در نخستين كتاب خود نيز با خوانندگانم سخنى گفته بودم.
شاعرانى را مى توانم ديد كه با عشقى سرشار، مجموعه هاى فراوانى منتشر كرده اند. اينان راه گم كردگانى را مى مانند كه در پى هر كورسو مىدوند . گروهى روشنايى را در همين مى يابند و گروهى خسته و بيزار به انتظار مى مانند.
در ميان هنرمندانى كه با آن ها به گفت و شنودى نشسته ام و خواهم نشست، بى شك كسانى هستند كه به سرچشمه هاى زلال راهى برده اند و مى توانند اين گم گشتگان مشتاق و منتظر را راهى بنمايند.
شايد در تخصص من نباشد كه علل را درست دريابم اما در تخصص من هست تا از اين شام بى ستاره با صاحبان انديشه سخن گويم و اگر نه درمان را ، كه علل را از خود ايشان باز پرسم . آن جا كه صاحبان انديشه خود مى توانند سخن بگويند چه نيازى به پيشداورى ما است ؟
همهى آن ها كه با ايشان به گفت و شنودى نشستم شاعر نيستند . گروهى از آنان كسانى هستند كه زندگى خود را همه، وقف اين هنر كردهاند. منتقدان شعر فارسى .
اميد من اين است كه بتوانيم در پايان اين مجموعه، يك جمع بندى از حاصل سخن اين گروه به دست دهم با اين اميد كه در جريان كار با هنرمندان ديگر نيز گفت و شنودهايى داشته باشم.
بدون ترديد خوانندگان اين مجلّدات با انتخاب همهى افراد موافق نيستند . اما اگر منصفانه و با در نظر گرفتن همهى جوانب بينديشند شايد قضاوت منطقى، مشكل نباشد.
خوشحال خواهم شد اگر خوانندگان در زمينه هايى كه من براى بحث انتخاب كرده ام و به درستى پيش نرفته ام مرا يارى دهند تا در كارهاى بعدى مؤثر واقع شود.
ذكر دو نكته را ضرورى مى دانم :
گفت و شنود با آقاى شاملو بدين ترتيب به عمل آمد كه پرسش هاى مطرح شده به ايشان داده شد و ايشان پاسخهايى را كه در نشريات مختلف به پرسش هاى مشابه داده بودند در اختيار ما گذاشته و به سوآلاتى كه از آن پاسخ ها ناشى مى شد جداگانه جواب گفتند.
آخرين تصحيحات ايشان بر مجموع كارى كه به اين نحو فراهم آمد نخست در فروردين ماه 1364 و آخرين بار پيش از انتشار و در شهريورماه 1372 انجام شد.
ن . ح .
يادداشتى بر چاپ سوم
گرچه چند سالى از نخستين و دومين چاپ گفت و شنود من با آقاى شاملو كه فراز و نشيب بسيارى را هم به خود ديد مى گذرد، تا همين امروز هم تلخى هجوم همه جانبه خوانندگان آن را در همهى وجودم احساس مى كنم.
بسيارى از آن ها بر اين گمان بودند كه كار من در آن دفتر چيزى بيش از رونويسى پاره هاى برخى از مصاحبه هاى گذشته اين هنرمند بزرگ نبوده است. آنان بر آن شدند تا در انكار خود پا بر جا بمانند و هرگز نخواستند به مطالب تازهاى كه براى ايضاح و شكافتن پارهيى نكات مبهم آن مصاحبه ها آمده بود توجه كنند و بپذيرند كه آن متن ها را خود ايشان در اختيار من گذاشته اند زيرا خود بر اين گمان بودند كه سخن تازهاى براى گفتن ندارند.
مرا با اين گروه كه انكار هر كوششى را بهترين راه براى شانه خالى كردن از زير بار هر مسئوليتى مى دانند چه كارى مى تواند باشد ؟ انكارهايى از اين دست هرگز راهگشاى هيچ رهرو نو انديشى نبوده است. آنان كه در وحشت از ايرادهاى احتمالى مدعيانى چون خود هرگز پا به ميدان هيچ عمل تازهاى نمى گذارند،بيش تر خوش دارند تا ديگران را هم، خنثى و بى عمل بر جاى نگاه دارند و از رنج رشكى كه جان شان را گرانبار مى سازد براى مدتى آسوده بمانند. برخى نيز بر آن بودند كه از هنرمندى چنان بزرگ نقل سخنانى چنين اندك چيزى نيست كه چندان در خور توجه و اعتنا باشد. كه اين البته عقيدهيى بود به حق و به قاعده . و در راستاى همين حقيقت بود كه من سه سالى كوشيدم تا ايشان را به گفت و شنود مكملى وادارم كه هم اكنون حاصلش را پيش رو داريد.
ذكر نكاتى چند را در همين جا خالى از ضرورت نمى بينم:
بخش هاى وسيعى از گفت و شنود پيشين را خواننده در اين دفتر نيز مى تواند يافت. چنان كه خواهيد ديد نظر آقاى شاملو اين بود كه در گذشته براى دست يافتن به پاسخ سوآلاتى از اين قبيل كه تعريف شعر چيست كوشش بيهودهيى كرده اند و به چنان سوالاتى پاسخ هاى ديگرى خواهند داد. عقيدهى من اين بود كه گفت و شنود گذشته عينا ضميمه اين دفتر شود تا آن ها كه چاپ هاى پيشين را از بازار سياه تهيه مى كنند هم بتوانند به آن دسترسى داشته باشند اما ايشان گفتند چنين كارى علاوه بر اين كه عملى اضافى است به احتمال زياد شلوغى و آشفتگى ايجاد خواهد كرد. اين بود كه ترجيح داديم مطالبى كه مايلند حذف شود با ذكر علت همراه گردد تا خوانندهى علاقه مند در عين حال كه گفت و گوى پيشين را در اختيار دارد از دلايل تغييراتى هم كه در نظريات شان پيدا شده است اطلاع حاصل كنند.
گفت و شنود ما موضوعات ديگرى را هم در بر مى گرفت كه از آن جمله موسيقى و فردوسى بود. اما از آن جا كه ماهنامه آدينه پيش از من در اين باب ها با ايشان به گفت و شنود پرداخته بود آقاى شاملو ترجيح دادند در نشر آن مطالب حق تقدم مجله محفوظ بماند. آن مصاحبه در ضمائم اين دفتر آمده است.
در اوايل تابستان امسال آقاى بهروژه آكرهيى شاعر و نويسندهى كُرد براى مجلهى كولتور كه در اروپا چاپ مى شودبا آقاى شاملو گفت و گوى مفصلى انجام داد. از آن جا كه اين مصاحبه ، براى چاپ ، به زبان كردى و احتمالا عربى ترجمه مى شود ايشان نسخهى فارسى آن را به من دادند كه قسمت هايى از آن را براى افزودن به اين گفت و گو انتخاب كنم. بررسى شعر كويرى نيز كم و بيش منقول از مصاحبهى آقاى محمد على است كه سال ها پيش صورت گرفت اما فقط بخشى از آن به چاپ رسيد.[1] اميد من اين است كه اين گفت و شنود بتواند در سطحى به مراتب وسيع تر ادامه يابد زيرا بر اين نظرم كه آقاى شاملو را بايد در كليتى همه جانبه مورد بررسى قرار داد.
پايان سخن اين كه ، همچنان در انتظار نظريات خوانندگان دربارهى اين گفت و شنود هستم تا بتوانم آن را در چاپ هاى بعدى پربارتر ارائه دهم.
ناصر حريرى تيرماه 1371
شناسنامه
احمد شاملو به سال 1304 در تهران متولد شد. تحصيلات كلاسيك نامرتبى داشت زيرا پدرش كه افسر ارتش بود اغلب از اين شهر به آن شهر اعزام مى شد و هرگز خانواده نتوانست براى مدتى طولانى جايى ماندگار شود.
در سال 1322 به سبب فعاليت هاى سياسى به زندان هاى متفقين كشيده شد و اين در حقيقت تير خلاصى بود بر شقيقهى همان تحصيلات نامرتب .
به سال 1325 براى بار نخست ، در سال 1336 براى بار دوم و در سال 1343 براى سومين بار ازدواج كرد. از ازدواج اول خود چهار فرزند دارد: سه پسر و يك دختر.
اولين اثرى كه از شاملو منتشر شد مجموعهى كوچكى از شعر و مقاله بود با نام «آهنگهاى فراموش شده» كه در سال 1326 به چاپ رسيده است، كه آثار شاملو را براى سهولت بر حسب موضوع تقسيم بندى كردهايم.
مجموعه هاى شعر :
Ê 23…
Ê قطعنامه
Ê آهن ها و احساس
Ê هواى تازه
Ê باغ آينه
Ê لحظه ها و هميشه
Ê آيدا در آينه
Ê آيدا: درخت و خنجر و خاطره!
Ê ققنوس در باران
Ê مرثيه هاى خاك
Ê شكفتن در مه
Ê ابراهيم در آتش
Ê دشنه در ديس
Ê ترانه هاى كوچك غربت
Ê مدايح بى صله.
Êدر آستانه
Êحديث بى قرارى ماهان
مجموعههاى منتخب :
Ê از هوا و آينهها
Ê گزيدهى اشعار
Ê اشعار برگزيده
Ê كاشفان فروتن شوكران
Ê شعر زمان ما:احمد شاملو
Ê گزينه اشعار
Ê در جدال با خاموشى
Ê بنبستها و ببرهاى عاشق
شعر (ترجمه) :
Ê غزل غزل هاى سليمان
Ê همچون كوچهاى بى انتها (از شاعران معاصر جهان )
Ê هايكو
Ê ترانهى شرقى و اشعار ديگر (لوركا )
Ê ترانه هاى ميهن تلخ (يانيس ريتسوس و ياكووس كامپانليس )
Ê سياه همچون اعماق آفريقاى خودم (لنگستن هيوز )
Ê سكوت سرشار از ناگفته هاست (برگردان آزاد شعرهاى مارگوت بيكل
Ê چيدن سپيده دم (برگردان آزاد شعرهاى مارگوت بيكل )
قصه :
Ê زن پشت در مفرغى و زير خيمهى گُر گرفتهى شب
Ê درها و ديوار بزرگ چين
Ê ميراث
Ê روزنامه سفرميمنت اثر …
رمان و قصه (ترجمه) :
Ê لئون مورن كشيش (بئاتريس بك )
Ê برزخ (ژ.روورزى )
Ê خزه (هربرت موريه )
Ê پا برهنه ها (زاهاريا استانكو )
Ê نايب اول (رنه بارژاول)
Ê قصه هاى بابام (ارسكين كالدول )
Ê مردى كه قلبش از سنگ بود (موريوكايى )
Ê 81490 (آلبر شمبون )
Ê افسانه هاى هفتاد و دو ملت ( دو دفتر )
Ê دماغ (آكوتا گاوا)
Ê افسانه هاى كوچك چينى
Ê دست به دست ( ويكتور آلبا)
Ê سربازى از يك دوران سپرى شده
Ê زهر خند
Ê مرگ كسب و كار من است (روبرمرل )
Ê لبخند تلخ
Ê بگذار سخن بگويم (دچونگارا )
Ê مسافر كوچولو (آنتووان دوسنت اگزوپرى )
Ê عيسى ديگر يهودا ديگر!(بازنويسى رمان قدرت و افتخار گراهام گرين)
Ê دن آرام (ميخاييل شولوخوف )
نمايشنامه (ترجمه ) :
Ê مفت خورها (گرگهيى چى كى )
Ê عروسى خون (لوركا)
Ê درخت سيزدهم (آندره ژيد )
Ê سى زيف و مرگ (روبر مرل )
Ê نصف شب است ديگر، دكتر شوايتزر! (ژيلبر سسبرون )
Êخانهى برناردا آلبا (لوركا)
Êيرما (لوركا)
شعر و قصه براى كودكان :
Ê خروس زرى ـ پيرهن پرى (داشتن از يك قصهى تالستوى )
Ê قصهى هفت كلاغون
Ê پريا
Ê ملكهى سايه ها
Ê چى شد كه دوستم داشتن؟(ساموئل مارشاك )
Ê قصهى دختراى ننه دريا
Ê قصهى دروازهى بخت
Ê بارون
Ê قصهى يل و اژدها.
Ê قصهى مردى كه لب نداشت
مجموعهى مقالات :
Ê از مهتابى به كوچه (دو جلد )
Ê درست از وسط گود (مقالات سياسى ، سخنرانىها و مصاحبه ها )
آثار ديگر :
Ê حافظ شيراز
Ê افسانه هاى هفت گنبد (نظامى )
Ê ترانه ها (ابوسعيد ، خيام ، بابا طاهر )
Ê خوشه (يادنامهى شب هاى شعر مجلهى خوشه و جُنگ شعر
امروز)
Ê كتاب كوچه (كه تاكنون يازده كتاب و يك مجموعه افسانهها
«قصهها» چاپ شده)
گيل گمش كهن ترين حماسه بشرى
[1] .اين مصاحبه اخيرآ منتشر شده است :نشر قطره ، 1372
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.