گزیدهای از کتاب جسارت امید:
کتاب جسارت امید نوشتۀ باراک اوباما
فصل يكم
جمهورىخواهان و دموكراتها
بيشتر روزها از راه زيرزمين وارد كاپيتول (capitol ساختمان كنگره واقع در واشينگتن) مىشوم. قطارى كوچك و زيرزمينى مرا از دفتر كارم واقع در ساختمان Hart به آنجا مىبرد و از تونلى كه ديوارهاش به پرچمها و مهر پنجاه ايالت مزين است عبور مىدهد. قطار با جيرجير و خشخش مىايستد و من از آن پياده مىشوم، از ميان كارمندانى كه به اين سو و آن سو مىدوند، از كنار نظافتگرها، و گاهى به گاه از جلوى دستههاى توريستها مىگذرم و به آستانهى بالابرهاى كهنه مىرسم و با يكى از آنها به طبقهى دوم مىروم. گامى بيرون مىگذارم، به وسط انبوه خبرنگاران مىزنم كه معمولا به آنجا هُردود مىكشند، به پليس كاپيتول سلام مىكنم از ميان دستهى منظمى از درهاى دو لنگه عبور مىكنم و وارد تالار سناى ايالات متحد مىشوم.
تالار مجلس سنا از زيباترين فضاهاى كاپيتول شمرده نمىشود، با اين همه گيرايى بسيار دارد. ديوارهاى قهوهيىِ رنگ پريدهاش را قاببندىهاى آبى رنگ و ستونهاى مرمر رگهدار آراستهاند. در بالاى سر، سقف تالار، بيضى شيرى رنگى را شكل مىدهد كه در ميانهى آن
عقابى آمريكايى گچبرى شده است. در بالاى جايگاه تماشاگران، پيكرههاى نيمتنهى نخستين بيست معاونان رئيسجمهورى، آرام و با وقار نشستهاند.
يكصد ميز با رنگ قهوهيى تيره، در چهار رديف نعل اسبى كه با پلههاى كوتاهى از يك ديگر فاصله مىگيرند، از يك ديوار به ديوار ديگر سنا قرار داده شدهاند. ساخت بعضى از اين ميزها به سال 1819 مىرسد و روى آنها جاهايى براى گذاشتن دوات و قلم پَر تعبيه شده است. كشوى هر ميزى را كه به جلو بكشيد، درون آن نام سناتورهايى را مىبينيد كه زمانى از آن استفاده مىكردهاند، و نام خود را در آن با دست خود نوشته و يا خراشيدهاند، مانند سناتور تافت[1] ، سناتور لانگ[2] ، و سناتور كندى. گاه در
آن تالار كه مىايستم در نظر مىآورم كه پال داگلاس[3] يا هيوبرت هامفرى[4]
پشت يكى از اين ميزها نشسته، از نو بر اتخاذ قوانين حقوق مدنى تأكيد مىكنند؛ يا سناتور جو مك كارتى[5] را در نظر مىآورم كه چند ميز آن
طرفتر نشسته فهرستى را بررسى مىكند و آماده مىشود كه نام اشخاصى را فاش نمايد؛ يا ليندون ب جانسن[6] را ميان راهروى ميزها مىبينم كه يقه
مىگيرد و رأى جمع مىكند. گاه به ميزها نگاه مىكنم و از خود مىپرسم دانيل وبستر[7] پشت كداميك از اين ميزها مىنشست؟ و بعد در نظر
مىآورم كه او در تالار مملو از جمعيت به پا مىخيزد و با چشمانى كه آتش از آن مىجهد با سخنانى پرشور از عمليات ايالات شمالى در برابر تجزيهطلبان جنوب دفاع مىكند.
اما اين لحظات به زودى محو مىشوند. من و ديگر سناتورهاى همكارم براى انداختن رأى خود بيش از چند دقيقهيى در تالار سنا نمىمانيم. بيشتر تصميمها قبلا گرفته شدهاند؛ تصميمهايى در مورد اينكه كدام لايحه و در چه زمانى بايد مطرح شود، با متممها و اصلاحيهها چهگونه بايد برخورد شود، و سناتورهاى معترض چهگونه بايد به همكارى كشانده شوند. اين تصميمها را رهبر اكثريت، رئيس كميتهى ذيربط و يا كارمندان آن دو، و ديگر سناتورهاى جمهورىخواه يا دموكرات، مىگيرند. تا زمانى كه ما به تالار بياييم و منشى آغاز رأىگيرى را اعلام كند هر يك از سناتورها مصمم شده است كه چه موضعى اتخاذ كند. سناتورها از راههاى متنوعى تصميم خود را مىگيرند: يا با كارمندان خود رايزنى مىكنند، يا با رئيس فراكسيون، يا با ميانجىهاى سياسى[8] مورد علاقهشان، يا با گروههاى
علاقهمند، يا با بررسى نامههاى رأىدهندگان ناحيهيى كه از آن سناتور شدهاند، و يا با تكيه بر تمايلات ايدئولوژيك خود.
اين كار به فرايندى كارا نياز دارد، و همهى سناتورها قدردان آناند، زيراكه پس از دوازده يا سيزده ساعت شعبدهبازى مىخواهند به دفترهاىشان برگردند تا با رأىدهندگانشان ديدار كنند، به تلفنها پاسخ بگويند، به هتلى نزديك بروند و اعانهدهندگانى را مجاب كنند، يا به استوديوى تلويزيونى بروند و در مصاحبهى زندهيى شركت جويند. اما چنانچه پس از رأىگيرى و بيرون رفتن همهى سناتورها همچنان در تالار بمانيد شايد سناتور تنهايى را ببينيد كه پشت ميز خود برخاسته و در انتظار است تا هيأت رئيسه او را بشناسد و به او اجازه دهد كه بيانيهيى را قرائت كند. بيانيهى او ممكن است در ارتباط با لايحهيى باشد كه به تازگى تقديم كرده است، يا تفسيرى مهم در مورد يكى از چالشهاى بزرگ كشورى
بهشمار آيد. صداى رئيس سنا ممكن است به صورتى جوشان و خروشان طنينانداز شود، و استدلالهايش اثربخش و كارساز ــ در مورد حذف برنامههاى كمكرسانى به اقشار كمدرآمد، يا الغاى مخالفتها در مورد انتصاب قضات عالىرتبه، يا نياز براى استقلال در انرژى ــ اما رئيس محترم، تالارى خالى را مخاطب قرار داده است. در آن تالار كسى نيست، به جز خود وى، چند كارمند و خبرنگار سنا، و چشمان خيرهى نيم پيكرهها. سخنان رئيس سنا به پايان مىرسد. بيانيه در صفحهى آبى رنگ مخصوص براى ثبت رسمى نوشته مىشود. سناتور دومى پس از بيرون رفتن سناتور اول به درون مىآيد. او نيز براى شناخته شدن پشت ميز خود مىايستد، و سپس بيانيهيى را مىخواند و مناسك را تكرار مىكند.
در بزرگترين تالار همانديشى و رايزنى دنيا گوش شنوايى نيست.
من روز چهارم ژانويه 2005 را به صورتى محو ولى زيبا به ياد مىآورم ــ در آن روز من و يك سوم اعضاى سنا در جايگاه يكصد و نهمين اعضاى كنگره سوگند داده شديم. خورشيد در آسمان، و هوا به خلاف فصلاش گرم بود. خويشاوندان و دوستان من از ايلينوى، هاوايى، لندن و كنيا آمده در لژ تماشاگران ازدحام كرده بودند تا من و همتايان جديدم را تشويق كنند و هورا بكشند هنگامى كه كنار آن سكوى مرمر مىايستيم و دست راستمان را بلند مىكنيم و براى احراز مقام سناتورى سوگند مىخوريم. من بعدآ در تالار قديمى سنا به همسرم ميشل و دو دخترمان پيوستم تا مراسم را بازسازى كنيم و با معاون رئيسجمهور ديك چينى عكس بگيريم (دختر بزرگم ماليا كه آن زمان شش ساله بود موقرانه دست معاون رئيسجمهور را فشرد اما دختر سه سالهام ساشا تصميم گرفت به جاى دست دادن به كف دست او چك بزند و بعد هم دويد و رفت كه جلوى دوربينها ژست بگيرد). كمى بعد ايستادم و بازى آن دو را كه روى پلههاى كاپيتول شرقى
بالا و پايين مىجهيدند تماشا كردم. لباسهاى صورتى و سرخشان با لطافتى خاص بههوا برمىخاست. ستونهاى سفيد ديوان عالى دادگسترى، پسزمينهى شكوهمند بازىهاى آنان شده بود. من و ميشل دستشان را گرفتيم و چهار نفرى وارد كتابخانهى كنگره شديم. و در آنجا بود كه ديدم چند صد نفرى در انتظارماناند تا برايمان آرزوهاى نيك كنند. اينها از راههاى دور و نزديك آمده بودند، و چند ساعت بعد در كنار آنان به رشتهى پايانناپذيرى از دست فشردنها و روبوسىها و عكس و امضا گرفتنها گذشت.
[1] . Taft
[2] . Long
[3] . Douglas
[4] . Hubert Humphry
[5] . Joe Mc Carthy
[6] . Lyndon B. Johnson
[7] . Daniel Webster
[8] . Lobbyists
باراک اوباما باراک اوباما باراک اوباما باراک اوباما باراک اوباما باراک اوباما
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.