گزیده ای از مجموعه داستان، بهترین داستان های کوتاه گابریل گارسیا مارکز
ار ساختن قفس تمام شد و بالتاسار، به عادت همیشه، قفس را از سردر دکان آویخت. ناهارش که تمام شد دیگر همه جا پخش شده بود بالتاسار زیباترین قفس دنیا را ساخته. آن قدر آدم برای تماشای قفس آمد که جلو خانه جمعیت انبوهی جمع شد و بالتاسار ناگزیر قفس را پایین آورد و در دکان را بست…
در آغاز مجموعه داستان، بهترین داستان های کوتاه گابریل گارسیا مارکز می خوانیم
از مجموعه
كسى به سرهنگ نامه نمىنويسد و داستانهاى ديگر
بعدازظهر باشكوه بالتاسار 11
تشييعجنازه مامانبزرگ 23
كسى به سرهنگ نامه نمىنويسد 45
از مجموعه
طوفان برگ و داستانهاى ديگر
زيباترين غريق جهان 121
پيرمرد فرتوت با بالهاى عظيم 131
بلاكامانِ نيكِ جادوجنبلكار 141
آخرين سفر كشتى اشباح 155
از مجموعه
سفر خوش، آقاى رئيسجمهور و داستانهاى ديگر
سفر خوش، آقاى رئيسجمهور 163
قديس 199
زيباى خفته و هواپيما 221
رؤياهايم را مىفروشم 231
«فقط اومدم يه تلفن بكنم» 241
ارواح ماه اوت 263
ماريا دوس پراسِهرِس 269
ترامونتانا 289
نور مثل آب است 297
ردّ خون تو بر برف 303
از مجموعه
زنى كه ساعت شش مىآمد و داستانهاى ديگر
زنى كه ساعت شش مىآمد 331
مرگ مدام در فراسوى عشق 347
تسليم سوم 359
روى ديگر مرگ 373
اِوا درون گربه خود 385
اندوه سه خوابگرد 401
چشمهاى سگ آبىرنگ 407
كسى اين گلهاى سرخ را به هم مىريخته 417
شب تليلهها 423
وقتى باد بدبختى بوزد 431
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.