گزیده ای از رمان بارون درخت نشین
کتاب بارون درخت نشین نوشته ایتالو کالوینو
چگونه میتوان هم از مردم گریخت و هم از نزدیک با ایشان، و برایشان، زندگی کرد؟ چگونه می توان هم به زندگی آدمیان و قراردادهای دیرینه آن پشت پا زد و هم برای آنان، وبه کمک خودشان، زندگی نو و نظم نوینی را جستجو کرد؟
در آغاز رمان بارون درخت نشین می خوانیم
بارون روندو به اين پرسشها پاسخ مىگويد. پاسخى نه با وعظ و نظريهپردازى كه با خود زندگىاش، با شيوه زيستنش مىآموزد كه براى آدم همه چيز شدنى است؛ تنها به اين شرط كه بخواهد و بهاى آن را بپردازد. بارون روندو از سنتهاى كهنه و قيدهاى بىچون و چراى اجتماعى مىگريزد و شيوهاى از زيستن را براى خود برمىگزيند كه ديگر كوچكترين همانندگى با زندگى مردمان ندارد. زمين سفت و آشناى زير پا را رها مىكند و به زندگى در راه پيچاپيچ و لرزان بالاى درختان مىرود، يعنى مىتوان گفت كه دنياى ديگرى را جايگاه خود مىكند. اما نه اين كه در «برج عاج» بنشيند. فاصله گرفتنش از زمين براىدورى جستن ازمردم نيست. برعكس؛ پندارىدر جستجوى ميدان ديد گستردهترى به ميان شاخ و برگ درختان مىرود تا همه چيز را بهتر و بيشتر ببيند، تا بهتر بتواند به آنچه برايش «شورش» كرده است عمل كند. آنچه بارون روندو را به سركشى و خيرهسرى وامىدارد وبه دنياى سبز وهوايى مىكشاند دلزدگى از نظم كهنه اجتماعى و نياز پرشور به دگرگون كردن آن، و پى افكندن نظم تازهاى است كه كردار آدميان، و رابطهشان را با خودشان و طبيعت، درست و بسامان كند. در اين راه، از يكسو به جهان كهنه پشت پا مىزند تا به دنيايى تازه راه برد و آن را بشناسد، و از سوى ديگر با دگرگون كردن زندگى خود الگويى از تازهجويى و پويندگى را به نمايش مىگذارد. و شايد مهمترين درس زندگى بارونروندو ــ و اين كتاب ــ همين است كه هرآنچه در آن مطرح مىشود با زندگى عملى و شدنى آدمها رابطه مستقيم دارد. بارونروندو به هيچ انگيزه و دستاويزى در بيرون از ميدان بينش و دانش و توانايى انسان كارى ندارد و به همين دليل، همه آنچه مىكند و در نگاه اول شگرف و حتى افسانهاى مىنمايد، در نهايت واقعى است و با تجربه سازگارى دارد. از اين رو، همانگونه كه برادر بارون در پاسخ ولتر مىگويد، دورى گرفتن او از زمين براى نزديكتر شدن به آسمان نيست، براى اين است كه زمين را بهتر ببيند. اين ادعا در عمل بهخوبى اثبات مىشود. بارون، كه ظاهر مردمگريزش او را هرچه بيشتر به جانوران و درختان ماننده مىكند، در واقع با كوچكترين جنبههاى زندگى اجتماعى هم كار دارد. در گريز از نظم كهنه و در پويش دنيايى تازه براى همگان آنچنان صادق است كه حتى در اوج گوشهگيرى به سازماندهى همگنانش مىپردازد تا روزگار و كاروبارشان را بهتر و شايستهتر كند. از تلاش جمعى براى فرونشاندن آتش جنگل و تاراندن گرگهاى گرسنه گرفته تا پژوهش و نظريهپردازى براى انقلابى جهانى و برپايى «جمهورى درختستان»، هرآنچه در پندار ما ــ و ذهن نيرومند نويسنده كتاب ــ مىگنجد، شدنى است و بارونروندو به آن دست مىزند، و اين را در زمانهاى مىكند كه «دانش نوپا همه چيز را شدنى مىنماياند و كليدى است كه مىتواند هر درِ از ديرباز بستهاى را بگشايد»: دوره «روشنايى» است، دورانى است كه خرد بر جهان فرمان مىراند و نوآورانى با تيغ تيز دانايى به ستيز با باورهاى كهنه برمىخيزند، دوره جوششها و خيزشهايى است كه بايد انسانى نو از آن زاييده شود. و بارونروندو، از جايگاه شگرفش، بر همه اين بودنها و شدنها آگاهى دارد و در اين تكاپوى همگانى از نزديك شركت مىكند. درباره اين دوره بزرگ، كه «دائرةالمعارف» و انقلاب كبير فرانسه از برجستهترين نمودهاى آن است، شايد بسيار چيزها بدانيم. اما آنچه در اين كتاب مىگذرد و به شيرينى قصه بلندى خواننده را شيفته مىكند، در هيچ كجا نيامده است. با اين كتاب به گشت و گذار در سرزمينى مىرويم كه البته در دل دنياى شنيدهها و دانستههاى ما قرار دارد؛ اما در هر گام، در سر هر پيچ شاخهاى و در پس هر دسته برگى، ماجرا و افسانه و حماسهاى در انتظار ماست. و نيز درسى براى كسى كه چشم بينا داشته باشد. ايتالو كالوينو يكى از سرشناسترين چهرههاى ادبيات امروزى ايتالياست و بهخاطر شيوه خاص خودش جايگاه ويژهاى در ميان رماننويسان اروپايى دارد، شيوهاى كه تخيل نيرومند، طنز پاك و ظريف و توجه نزديك به واقعيت و تاريخ را در هم مىآميزد. در آثار او، كه آكنده از تمثيل و استعاره است، نگرش موشكافانه واقعيت و طنز و افسانهپردازى و تخيل شاعرانه همه به يك اندازه جا دارد. «بارون درختنشين» معروفترين اثر و بهترين نمونه سبك كار اوست. كالوينو در سال 1923 در سانتياگو دلاسوگاس (كوبا) بهدنيا آمد. پدر و مادرش هر دو ايتاليايى و گياهشناس بودند. اثر اين تخصص پدر و مادر در فضاى بكر و بىهمانند همين كتاب و در آشنايى ژرفِ نويسنده با درختان و جانوران نمودار است، بهگونهاى كه مىتوان اين كتاب را همچنين قصيدهاى در ستايش از «درخت» دانست. از ديگر آثار اوست : ويكنت شقّه شده، شواليه ناموجود، زمان صفر و ماجراها، ماركو والدو، شهرهاى نامرئى، اگر در يك شب زمستانى مسافرى.
ايتالو كالوينو در سال 1985 درگذشت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.