ای رنج از تو ممنونم

رسول رضایی

در ذبح اصوات

ماده‌سگی

سخاوت پهلوهایم را لیس می‌زند

بیرون می‌جهد از پهنای پیکرم

صراحت خون

و کشته‌های معاصر از سینه‌ام

بیرون می‌ریزند

70,000 تومان

شناسه محصول: 1401121601 دسته: , , برچسب:

جزئیات کتاب

وزن 200 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

رسول رضایی

نوع جلد

شومیز

نوبت چاپ

اول

قطع

رقعی

سال چاپ

1401

موضوع

شعر, شعر فارسى

وزن

200

جنس کاغذ

بالک (سبک)

کتاب “ای رنج از تو ممنونم ” سرودۀ “رسول رضایی”

گزیده ای از متن کتاب

زهرا

از شیار استخوان‌هام

صدای زنی بلند می‌شود

 

زندگی

پياز پوسيده‌ای بيش نبود!   بود؟

کنار زدم لايۀ اول را

سياهی بود

کنار زدم لايۀ بعدی را

سياهی بود

لايۀ بعدی، سياهی

سياهی…

 

از تو پناه می‌برم به تو

دهان تو، روح ويرانگر

دهان تو، تطمئن القلوب

دهان تو پاسخ سياهی‌های دنيا بود

 

 

در سینۀ تو

از سرم خون می‌چکد

از دست‌هايم

از اين موجود زنده در سمت چپم

از پاهايم

من

تماميّت کلمۀ خونم

 

 

از من بيرون می‌زنی

از دهان مادرم

از دهان پدرم

از دهان مَردُم

لکه‌های خون

راه می‌افتند در خيابان‌ها

و شعار می‌دهند

ای روح ويرانگر!

ای تطمئن القلوب!

 

به دندان گرفتم‌ات

و استخوان‌هایت را پنهان کردم

یک جای امن، درون سینه‌ام

 

چهار حرف دارد نام کوچک تو

چهار حرف عظيم

با چهار دست تو را در آغوش می‌کشم

با چهار لب تو را می‌بوسم

و با چهار حرف

پيوسته می‌ميرم و زنده می‌شوم

 

به تو می‌سپارم اين مردِ خونیِ خود را

اين رسول رضايي را

که زنی هرلحظه در او می‌گويد:

زهرا

زهرا

زهرا

خرداد 1395

روایت افسردگی

در سطر نخست

گوشم را می‌بُرم

تنم سال‌هاست در رهن زجر است

وُ در ماهیچه‌هام خون ماسیده

 

 

روایت افسردگی

تزریق می‌شود در اندام‌هام

چاقوها را بالا می‌آورم

در کبودی خانه پهلو گرفته‌اند اجساد اشیاء

درحالی‌که

پارلمانی از عزا در آرواره‌ام برپاست

 

ایستاده‌ام بر سَریر تابوت

و شکل ابری کارکشته می‌گریم

 

می‌پذیرم فوت شده‌ام

و روزنامه در تیتر اول، مردنم را نفیر می‌کشد

 

برمی‌خیزم از گور به‌احترام چراغ‌ها

و در سطرهای میانی

گوش دیگرم را می‌بُرم

 

برمی‌خیزم از گور

و سفر می‌کنم در یال‌های سفیدت،

سمفونی گیس‌هات

بر ضریح شانه‌ات به گردش درآمده است

 

تو در فارسی تحریف شده‌ای

و جویده‌ای سرم را

ای اجابت نور

بر کرانۀ بعدازظهر

برگ‌برگ افروخته‌ام

و آرمیده‌ام در تضرّع پهلوهات

 

مرداب دفن شده در هنجارِ رود

درحالی‌که انگورها

در نبض خون غوطه‌ورند

من پاسخ مفصلی برای تشنج تاک‌هام

 

 

 

در بال توکاها

در آن پهنای نحیف

موسیقی وداع نواخته می‌شود

ای صلابت ستوه!

در احتمال مرگ

برمی‌خیزم از گور به‌احترام چراغ‌ها

و می‌پرسم

آیا گوش‌هایی که بریده شده‌اند

صداها را می‌شنوند؟

 

 

 

موسسه انتشارات نگاه

کتاب “ای رنج از تو ممنونم ” سرودۀ “رسول رضایی”

موسسه انتشارات نگاه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ای رنج از تو ممنونم”