اندوه بی‌پایان مردم غمزده: از مجموعه داستان تب جنوب – چشم و چراغ 10

آبیگ آواکیان

آندرانیک خچومیان

 

چشم و چراغ 10

 

مجموعه داستان «تب جنوب» اثر آبیک آواکیان که با عنوان «اندوه بی پایان مردم غم زده» توسط آندرانیک خچومیان مترجم پرکار به فارسی ترجمه شده و اخیرا توسط انتشارات «نگاه» در سری کتب «مجموعه چشم و چراغ» منتشر شده است. مجموعه ای که کاش سال ها پیش در اختیار خوانندگان فارسی و هم چنین در معرض قضاوت نویسندگان و منتقدان ادبی ایرانی قرار می گرفت.

داستان‌ اندوه بی‌پایان مردم غم‌زده جنوب، روایتی تلخ و واقع‌گرا و بسیار تکان دهنده از مردم روستایی و گرفتار جنوب کشور در عهد رضاخان است. که توسط 1 مامور مسیحی که همراه با هیئتی نظامی به ایران آمده بیان می‌شود. داستان‌ها ضمن دلگزا بودن، تصویری از مردم دلیر، ساده‌ل و مصیبت‌زده را بیان می‌کند. ماجراهای فروپاشی و اضمحلال در عصری که از آن، به عنوان مدرنیزاسیون رضاخانی یاد می‌شود. این اثر به تمامی تصویری از فقر و عقب ماندگی را عیان می‌کند.

10,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

جزئیات کتاب

وزن 250 گرم
ابعاد 21 × 14 سانتیمتر
پدیدآورندگان

آبیگ آواکیان, آندرانیک خچومیان

نوع جلد

شومیز

SKU

940374

نوبت چاپ

یکم

شابک

978-964-351-848-6

قطع

رقعی

سال چاپ

1394

تعداد صفحه

191

تعداد مجلد

یک

موضوع

داستان خارجی

وزن

250

گزیده ای از کتاب اندوه بی‌پایان مردم غمزده: از مجموعه داستان تب جنوب

در آغاز کتاب اندوه بی‌پایان مردم غمزده: از مجموعه داستان تب جنوب می خوانیم

درباره‌ی نویسنده. 7

در این دنیای کوچک و تنگ….. 19

بعد از آسمان‌ها 43

تب جنوب… 57

مردی که در جستجوی ستاره‌ی دنباله‌دار بود. 67

باران آمد.. 85

کلافگی… 93

آنها در حالی که به پشت سر نگاه می‌کردند رفتند.. 101

سِروب اهل لیم رفت…. 111

سرنوشت…. 119

وقتی در گرما می‌خندند.. 127

بازگشت شعبان.. 137

آخرین نفر. 149

شتری که مُرد. 163

آخرین مرد روستای بِند.. 169

درباره‌ی نویسنده

آبیگ آواکیان در سال 1919 در تهران بدنیا آمد. خاطرات دوران کودکی او از خانه‌ای بزرگ آغاز می‌شود که بر خلاف دلبازی‌اش حال و هوایی غریب، دلگیر و حزن‌آور داشته و این فضا با تمام ویژگی‌های غریبش در ضمیر نویسنده رسوخ کرده و انگار هرگز رهایش نگذاشته بوده… خانه‌ای که متعلق به مادربزرگ مادری‌اش بود. او خوب به‌یاد دارد که چطور بعد از درگذشت مادربزرگ ثروتمندش برای تقسیم ارث به‌جا مانده بین افراد خانواده اختلاف و درگیری پیش آمد.

در همان دوران پدرش از راه می‌رسد و از سهم همسرش صرف‌نظر می‌کند و خانواده‌اش را به شهر کوچک و مذهبی قم می‌برد. آنها چهار سال در قم زندگی می‌کنند. آبیگ که آن زمان کودکی بی‌هم‌زبان بود، بنا به شرایط حاکم رفته‌رفته زبان مادری‌اش را فراموش می‌کرد، چون در شهر قم به‌جز آنها ارمنی دیگری زندگی نمی‌کرد. سپس آنها از قم به شهر قزوین می‌روند در خانه قدیمی پدری‌اش به همراه مادربزرگ پدرش و عموهایش زندگی می‌کنند. در آن سال‌ها ارمنیان بسیاری در قزوین ساکن بودند. مـدارس، کلیساهـا، انجمن‌هـا و

تجارت‌خانه‌های ارمنی‌ها فعال بودند. او یک سال در تهران به مدرسه آمریکایی می‌رود، سپس در قم دو سال به مدرسه فارسی‌زبانان می‌رود و بالاخره در قزوین به یادگیری زبان ارمنی می‌پردازد.

به مرور کار تجارت در قزوین رو به کسادی می‌گذارد و جامعه ارمنی قزوین نیز رفته‌رفته نفوذ خودش را از دست می‌دهد. از سویی هم فشار و خفقان در کل ایران حاکم می‌شود. مدارس ارمنیان، یهودی‌ها و زرتشتی‌ها بسته می‌شوند. خانواده آواکیان مجبور می‌شوند به تهران برگردند. نویسنده آینده فقط سه سال آموزش زبان ارمنی را می‌گذراند. او در سال 1939 مجبور می‌شود به مدرسه فارسی‌زبانان، و در مدرسه فرانسویان و سپس در کالج آمریکایی‌ها تحصیل را ادامه بدهد. او در کنار مطالعه آثار شعرای کلاسیک ایران و بخصوص سعدی و حافظ، به مطالعه آثار نویسندگان ارمنی از جمله هوهانس تومانیان، متسارنتس و آکسِل باکونتس می‌پردازد و این آثار باعث تجربه‌های اول نویسنده جوان می‌شود. او در آن سال‌ها با صادق هدایت آشنا می‌شود و دوستی آنها سال‌ها ادامه می‌یابد.

آبیگ که خود خلبان بود در سال 1946 به ارمنستان شوروی مهاجرت می‌کند. این مهاجرت تاثیر تعیین‌کننده‌ای در زندگی او می‌گذارد. آبیگ در ارمنستان شوروی بهترین آثارش را خلق می‌کند.

تا کنون نقد و نظرهای فراوانی از سوی نویسندگان، منتقدان به چاپ رسیده که در هیچ‌یک دیده نشده که جز با عشق و علاقه از او سخن رفته باشد. استقبال از نوشته‌های او گواه این بود که مردم نیز او را به‌عنوان نویسنده‌ای بزرگ ستایش می‌کردند.

هیچ نویسنده ارمنی ـ ایرانی‌تبار را نمی‌توان یافت که این‌چنین در نوشته‌هایش به ایران و بخصوص جنوب ایران در طی سال‌های جنگ جهانی دوم پرداخته باشد.

در مجموعه داستان‌های «تب جنوب» نوعی حسرت، نوعی دلتنگی، نوعی امیال و آرزوهای انسانی و نوعی وابستگی به آب و خاک و زادگاه آدمی نهفته است که نه‌تنها برای هر خواننده‌ای قابل درک است بلکه چنان روح و روان آدمی را درگیر خود می‌کند که نمی‌توان با قهرمان‌های داستان‌ها هم‌سو و هم‌درد نشد.

داستان‌های او درباره عشق است، درباره مهر و دلبستگی است، داستان‌های او بازگوکننده غم، شادی، حسرت و اندوه انسان‌هایی است که زادگاه خود را ترک کرده و یا وادار به ترک‌شان کرده‌اند.

این اولین بار است که بخشی از آثار او به زبان فارسی ترجمه و به صورت مجموعه‌ای تقدیم می‌گردد. از این بابت از دوست فرهیخته‌ام و مترجم گرانقدر گئورک آساتوریان سپاسگزارم که «تب جنوب» و آبیگ آواکیان را «به زور» به من «تحمیل کرد.»

آبیگ آواکیان در سال 1983 در گذشت.

 آندرانیک خچومیان

 

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اندوه بی‌پایان مردم غمزده: از مجموعه داستان تب جنوب – چشم و چراغ 10”