گزیده ای از کتاب آئينهدار رابطه: گفتوگو با نصرت رحمانى
تأثیر نیما در من بیشتر از نظر فرم و دگرگونی در ساختمان شعر بود و نه در محتوا یا دیدگاه و از نظر شناخت زیبایی، ساخت اندیشه و احساس بین من و نیما فاصله بسیار بود؛ اما از نظر جهانبینی فاصلهای نداشتیم که هیچکس نداشت.
در آغاز کتاب آئينهدار رابطه: گفتوگو با نصرت رحمانى می خوانیم
فهرست
گفتوگو، بهانهاى نه بيش… 5
اگر عشق بميرد، دنيا هم مرده است 7
تنها شاعر مىبيند 11
شعرا و نويسندگان 21
عشق، كليد مفقود گنجهاى خوشبختى 31
رنگ ملى، ديد جهانى و تكنيك علمى 49
من ميراثدار هدايت بودم نه نيما! 73
نصف بيشتر شعر 93
هيچوقت نفهميدم كه براى چى مىنويسم! 105
من براى در خود زيستن آمدم، 127
ديگران در من زيستند! 127
شعر و نفت 149
كسى از ميان مردم هستم 167
از نقطه تا خط 181
جايزه شعر 187
حاشيه و متن 195
چه زيباست كه بهخاطر آيندگان بميريم…! 205
درازناى سه شب پرگو 213
حافظ معتقد بود من نيستم 247
مردم ميزان نيك و بدند 287
من شعر نمىسازم، مىسرايم 381
من اسيرم، نه شعر 381
نمايه 395
گفتوگو، بهانهاى نه بيش…
… چند دهه گفتوگو به نوعى تاريخى شخصى است در تقابل با تاريخى كه ساختهاند و غارتگر است، مىروبد و دفن مىكند و گفتوگو را برنمىتابد.
گفتوگو تنها پرسش و پاسخ نيست. ضلع سوماش خوانندهايست كه ارتفاعاش را مىسازد و درى به لحظه بعد مىگشايد. اين مكالمه ديروز و امروز كهنه و نو، دروغ و راست، گوى سرگردانى است كه آرام و آرامش ندارد اما آرامشى را در تو مىگستراند تا پرتويى بر آن همه افكنى. گاه شاعر در برابر پرسشگرى است كه سئوال چندان مهمى مطرح نمىكند. گاه در برابر نويسندهايست كه در خلوت خويش نظارهگر ريزش و نيستى است، گاه در برابر منتقدى چالشگر و اينان همه برابرند در برابر نابرابرى. امّا آنچه مهم است جارى شدن در جريانى است كه به شوخ يا جد زندگى را ساختهاند.
در اين صفحات تنها دو نفر در برابر يكديگر نيستند، ميزگردى است كه پرسش و پاسخ بهانهاى بيش نيست. عبور شاعر از چند دهه، عبور از خود است و چالش گذشته با اكنون و هر پاسخ پرسشى است در دايره بىپايان كلام.
آرش رحمانى
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.