در آغاز این کتاب می خوانیم:
کتاب فلسفۀ هنر معاصر نوشتۀ هربرت رید ترجمۀ تقی فرامرزی
پیشگفتار
شاید فلسفهی هنر معاصر برای مجموعه مقالاتی که در طی پانزده سال و در زمانهای مختلف نوشته شدهاند، عنوانی بزرگ باشد. نمیتوانم ادعا کنم که در تمامی این مدت نقشهای واحد در سر داشتهام و برای رسیدن به هر هدفی از شیوهی بیان ویژهای سود جستهام. در اینجا باید به نکتهای استثنایی اشاره کنم: به طریقی که من، بیاشاره یا با اشارهای مختصر، از موضع ناظر خارجی به موضع هنرمند خلاق وارد میشوم، شاید خواننده را مشوش سازد.
اما فعالیت من چه در نگارش این کتاب چه در پربارترین سالهای زندگیام، اگر فلسفی نباشد چگونه فعالیتی است؟ فعالیتم انتقادی نیست چون هرگز به ارزیابی آثار مشخص هنری یا طبقهبندی هنرمندان به ترتیب ارزششان تظاهر نکردهام. تاریخی هم نیست چون با اینکه از پیوندهای میان سنتها آگاهم و مشتاق ردیابی پیدایش مجددشان هستم، نه برای ارایهی تصویری کامل از یک دورهی تاریخی روشی اصولی دارم و نه کلاً اطمینان دارم که بتوانم پیدایش مکتبی را تعریف یا نسلی را طبقهبندی کنم. میتوان شیوهای را که برمیگزینم فلسفی نامید چون تأییدی است بر ارزشداوری. به بیان دقیقتر: معتقدم که هنر در میان عوامل یا ابزارهای تکامل انسان، بینهایت مهم است. معتقدم که قدرت درک هنری، وسیلهای بوده است که انسان به کمک آن در وهلهی نخست صاحب خودآگاهی میشود و سپس آن را میپالاید. شکل، ساماندهی تدریجی عناصر هماهنگ شدهای که اگر چنین نشوند آشفته خواهند بود، در ادراک حسی تحقق مییابد. شکل در تمام مهارتها وجود داردـمهارت، همان گرایش طبیعی و غریزی به شکل است که در عمل متجلی میگردد. در ورای این سطح فیزیولوژیکی و غریزی، هر پیشرفتی در تکامل انسان، همواره وابستهی تحقق ارزشهای شکلی [= فرمی] بوده است.
تحقق ارزشهای شکلی، همان فعالیت هنری یا زیباییشناختی است. فعالیت هنری، ماهیت و کارکردی زیستشناختی دارد؛ و تکامل انسان، به ویژه و استثنائاً بهواسطهی دارا بودن همین قدرت درک هنری، از تکامل جانوران متمایز میگردد.
دلیل این اعتقاد بهطور اصولی در این کتاب شرح داده نشده است، بلکه ماهیت کتاب حاضر، تابع همین اعتقاد است. از نقاشیهای درون غارهای دورهی پارینهسنگی گرفته تا آخرین آثار دورهی کانستراکتیویسم، (ساختمان گرایی) هیچ دورهای در هنر نیست که بهنظر من نمایانگر مفهوم زیستشناختی و هدفمند فعالیت هنری انسان نباشد. چنین است فرض بنیادی مقالات این کتاب و هرگونه پیوستگی منطقی که در آنها وجود داشته باشد ناشی از همین فرض است.[1]
در پایان کتاب، یادداشتی حاوی مشخصات چاپ اصلی مقالات دیده میشود. دو تا از مقالهها شاید مستلزم مختصر توضیحی برای توجیه درجشان در اینجا باشند. فکر میکردم مقالهی هنر انگلیسی نشان میدهد که ارزیابی من از هنر معاصر، از تمایل عمیق به آن چیزی که در هنر دوران گذشته اصیلتر از همه میدانم مستقل نیست و مقالهی سوررئالیسم و اصل رمانتیک نشان میدهد که فلسفهی هنری من به هنرهای نقاشی و پیکرتراشی محدود نمیشود.
هربرت رید
استونگریو: ژانویهی 1951
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.