گزیده ای از کتاب سیمین بهبهانی (شعر زمان ما 6)
يا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه هاي آتشين ، وز خنده هاي دلنشين
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
در آغاز سیمین بهبهانی (شعر زمان ما 6) می خوانیم
شعر زمان ما نام عام كتابهايى بود كه آقاى محمد حقوقى، به همّت انتشارات نگاه، هر فصل يكى از مجلداتِ آن را منتشر مىكرد. شاعران بزرگ معاصر ايران كه در اين كتابها، شاخصهها و چگونگى شعرِ آنان و به تقريب همهى جوانب كار آنان را دربرگرفته بود، نيما، اخوان، شاملو، سپهرى و فروغ فرخزاد، بودند. مرگ تأثّرآور و نابهنگام آقاى حقوقى، باعث توقفِ اين مجموعهها شد. شايد شش ماه پيش از اين اتفاق غمانگيز بود كه ايشان تلفنى از من خواست تا اين كار را پى بگيرم. از آنجا كه دكتر ايرج صفشكن از گفتوگوى نگارندهى اين واژگان با جناب حقوقى آگاهى داشت، اين مطلب را با مديريت انتشارات نگاه در ميان نهادم و ايشان با توافقات و تفاهمات و تعهداتى كه در قبالِ مجموعههاى ياد شده دارند، پذيرفتند تا براى آشنايى بيشتر شاعران جوان و دانشجويان، شاعران ديگرى كه در ادبيات معاصر ايران تأثير بلامنازعى داشتهاند، مورد نقد و تحليل و بررسى قرار گيرند. بر همين مبنا شاعرانى چون سيمين بهبهانى، نصرت رحمانى، نادرنادرپور، منوچهر آتشى، سياوش كسرايى، سيدعلى صالحى و… كه در پيوند با شاعران گروه اول بودهاند، در وهلهى اول در نقد و تحليلى خطى و زمانى مورد بررسى قرار مىگيرند. به معنى ديگر بهجز چگونگى سرايش شعرها و زبان شعرى، درونمايه، جهانبينى و تأثيرپذيرى و تأثيرگذارى آنان، ساختار شعرى و فضاهاى ويژه و توانمندىهاى شاعرانه و ضعفهاى آنان، زمينههاى سياسى اجتماعى و تبيين و تشريح اشعار و ديدگاه شاعران و منتقدان و محققان در پايان كتاب مورد توجه قرار مىگيرد. طبعاً در نقد و بررسى آثار شاعران فوقالذكر، انتظار خوانندهى بيشينه خواه خلّاق آن است كه نگارنده اين سطور از نگره و نُرم خود و نه كپىبردارى از محقق قبلى، شاعر را در برابرِ ديدگان مخاطبان قرار دهد. بر همين مبنا، در اين نوشتار، بازنمونهاى تصويرى و بوطيقاى هنجارين و وزن عروضى و موسيقى درونى شعر و سبك فرودين و ميانه و فخيم و سنجهها و سمفونىهاى رنگينكمانى و عقلانيت درونى و بيرونى و كرشمهسازىهاى هنرمندانه شاعر و همچنين كهنشيوگى، ميانه ميانى و مدرن گونگى شاعر هم در كانون نگاهِ نگارنده قرار گرفته است
سخن ناشر 9
پيشگفتار 11
زندگىنامهى سيمين بهبهانى 3 1
شاخصههاى شعرى سيمين بهبهانى 32 ـ تركيبهاىِ تصويرى (وصفيـاضافى) 62 ـ تركيبهاىِ وصفى در شعرِ سيمين 82 ـ تركيبهاىِ وصفى مدرن 92 ـ تركيبهاىِ اضافى (تشبيهيـاستعارى) 92ـ زبان در شعرهاى سيمين بهبهانى 33 ـ آرايههاىِ ادبى در شعرِ سيمين بهبهانى 73 ـ نغمهى حروف «واجآرايى Alliteration» 24 ـ قافيه و رديف در شعر 44 ـ بسامدهاى رديف در شعر سيمين بهبهانى 9 4
جاى پا (1335-1325) 5 6
افسانهى زندگى 71 ـ ديدار 57 ـ رقاصه… 77 ـ فوقالعاده 81 ـ معلم و شاگرد 48 ـ زن در زندان طلا 88 ـ اگر دردى نباشد… 91 ـ آتش دامنگير 49 ـ جاى پا 69 ـ لالههاى سرخ 8 9
چلچراغ (1336-1335) 9 9
چلچراغ 510 ـ غرور 710 ـ چه عالمى دارم 910 ـ شعله 101 ـ تكاپو 111 ـ گل خشك 411 ـ مرگ ناخدا 611 ـ فرياد! 911 ـ در آفتابِ پُشتِ پَرچين 21 1
مرمر (1341-1336) 3 12
شراب نور 912 ـ يك دامن گل 301 ـ موجخيز 213 ـ آشفتگى 313 ـ اى مرد 413 ـ پنجرهها بستهاند 513 ـ خسته مشو 713 ـ بر من گذشتى 913 ـ در تنگناى پيله 401 ـ دلم دريغ… 2 14
رستاخيز (1352-1341) 5 14
رسالت 511 ـ دنياى كوچك من 215 ـ ديوار كوتاه… 315 ـ خون مسموم شقايق 415 ـ آهوى دستهايت 515 ـ زبان انديشهها 615 ـ شايد كه مسيحاست… 815 ـ قنديل سرخ سيبها 915 ـ غبار سرب 601 ـ عايق سربى 216 ـ از بوتهى خوشبوى گلپر 416 ـ فعل مجهول 616 ـ درس تاريخ 70 1
خطى زِ سرعت و از آتش (1360-1352) 5 17
مخوان… 318 ـ نيزارها 518 ـ اى جهانى سوگوار… 718 ـ مخمل مژگان مشكين 918 ـ هنوز موى بسته را… 901 ـ در كبود بىانتها… 219 ـ در من نشسته به نرمى 319 ـ باد، فتح غروب را… 519 ـ شكيب از كه طلب دارى؟ 719 ـ آواى شما 919 ـ در خواب هول رفتم 201 ـ نمىتوانم ببينم… 320 ـ مرگت زوال شتاب است 520 ـ مىروى، شاد باد پروازت 720 ـ برويد تا بمانم 092 ـ بر صفحهى ژرفاى كبود… 112 ـ خطى ز سرعت و از آتش 3 21
دشت ارژن (1362-1360) 5 21
كولىواره(3) 212 ـ كولىواره (10) 322 ـ كولىواره (14) 422 ـ كولىواره (16) 622 ـ هميشه در خيال من… 822 ـ حضور ژرفىىِ مرمر… 302 ـ دلم گرفته، اى دوست!… 31 2 ـ دوباره مىسازمت، وطن! 223 ـ به لطف مىآمد از دور… 423 ـ خوشه بود، خوشهى طلا… 623 ـ فارغ ز «من» چگونه شوم؟ 7 23
يك دريچه آزادى (1374-1362) 9 23
پلك به هم مىنهم 724 ـ درخت نارنج شيراز 924 ـ شب، لاجورد و خاموشى 512 ـ سخت به جوشى، دلا! 325 ـ خط به آخر آمده است 525 ـ من با صداى تو مىخوانم 725 ـ صداى پاى كه مىآيد 925 ـ دلم دارد سرِ بازى 602 ـ شاد خوانى 226 ـ بچرخ، چرخ، همبازى 426 ـ يك دريچه آزادى 626 ـ بس كه روشنم 826 ـ خوشه به خوشه عشق شد 702 ـ مردى كه يك پا ندارد 227 ـ من زادهام اينان را 427 ـ كودك روانه از پى بود 727 ـ زنى كه با قرص خورشيد 927 ـ بگذار اعتراف كنم 812 ـ خناق 328 ـ باور نمىكنيد 428 ـ دوازده چشمهى خون 628 ـ چه برف شيشه مانندى 8 28
«يكى مثلاً اين كه …» و تازهها (1377 -1374) 91 2
بيرون ز خطّى، اى «من»! 929 ـ وقتى كه تهمت مىگذارند… 301 ـ نوشيدنى، گرم يا سرد؟ 330 ـ پشت عروسكفروشى 730 ـ زهى دهانگشودگان 930 ـ صداى كيست؟ 113 ـ در حجمى از بىانتظارى 331 ـ اى غزال جوانسال 531 ـ گُلهات را بگذار اينجا 731 ـ 70/1، 931 ـ من كاملا باز چون گُل 213 ـ نيمى از راه ماندهست 332 ـ فضا چنان حقيقى بود… 532 ـ عشق حسرتىست كنون 732 ـ يكى مثلا اين كه… 932 ـ بشمار برگهاى گلى را 313 ـ چراغ … كتاب 333 ـ سبّابهام با كليدى 533 ـ سبز و بنفش و نارنجى 733 ـ كه چى؟ 933 ـ اِرهاب 413 ـ صداى تو 3 34
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.