«سمفونی سه شنبهها» را نشر نگاه منتشر کرده است. این کتاب، در 80 صفحه و 12 داستان کوتاه با عنوانهای: «گریه باید خودش بیاید، همه بادهای توی سرم، سمفونی سه شنبهها، امشب تمامش کن، طعمی که مثل هیچ طعمی نیست، کسی من را نمیبیند، لبخند آقای کاف، بانوی بی غم، پارک رو به روی خانه خانوم کاف، پنجره، مردی که شبیه شیر بود و آینههای سیاه » که افسانه احمدی نویسنده آن است.
یکی از ویژگیهای خوب کتاب، نثر روان و البته موجز نویسنده است. جملههای کوتاه و صریح، بدون کلمات ثقیل و مونولوگهای فلسفی، کتاب را راحت خوان کرده است. این نثر روان در کنار قصههای ساده از آدمهایی که ممکن است شما هم در زندگی معمولی خودتان ببینید باعث شده است ما با داستانهایی روبرو باشیم که با زندگی جاری آدمهای جامعه پیوند دارد و مخاطب با خواندن این داستانها احساس بیگانگی نمیکند.
زیپ کاور را باز کرد و گیتار را کشید بیرون. نشست رو بهرویم. نگاهم به چند اتاقی بود که بالای پلههای ته هال بود. با نگاهم همراه شد اتاقها را دید. گقت: «اتاق مادرمه. رفتند منچستر برای کارای دانشگاه برادرم.»
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.