گزیده ای از کتاب زورباى يونانى
کتاب زوربای یونانی نوشتۀ نیکوس کازانتزاکیس
ترا خدا کارتان را درست انجام دهید. ضربه را درست روی میخ بزنید تا فرو برود. در نظر خداوند نیمه شیطان صد مرتبه از شیطان تمام عیار منفورتر و پلید تر است.
در آغاز کتاب زورباى يونانى می خوانیم
نيكوس كازانتزاكيس، 1873ــ1957، شاعر و نويسنده يونانى، در شهر كانديا (بزرگترين شهر كرت، كه تا 1841 كرسى آن جزيره بود) ديده به جهان گشود. كودكيش در دوران جنگهاى وطنپرستانه مردم كرت با تركان عثمانى گذشت ــ همين روح قهرمانى است كه جاى جاى در نوشتههايش ديده مىشود.
در آتن به تحصيل حقوق پرداخت. سپس به فرانسه، آلمان و ايتاليا سفرهايى كرده به مطالعه و تحقيق در ادبيات و هنرهاى زيبا پرداخت. متعاقبآ با يكى از دوستانش، موسوم به گئورگ زوربا (همين دوست است كه الهامبخش كتاب زورباى يونانى شده است) سرگرم استخراج معدن شد؛ ولى، چون در اين كار با شكست مواجه گرديد، مخبرى روزنامهها را پيشه كرد.
از آن پس به اسپانيا، انگلستان، روسيه، مصر، چين و ژاپن سفر كرد. در سال 1945 به عرصه سياست پاى گذاشت و به مقام وزارت فرهنگ يونان رسيد. لكن اين اشتغال سياسى زودگذر بود و كازانتزاكيس، بار ديگر، به پهنه نويسندگى روى آورد.
كازانتزاكيس در جوانى هواخواه سوسياليسم بود و، به همين مناسبت هم، بارها از طرف دولت يونان مورد تعقيب قرار گرفت. پارهاى از آثارش او را فردى پاىبند به ديانت مسيح معرفى مىكنند، و بعضى ديگر او را مردى بىدين جلوه مىدهند؛ ولى حقيقت اينست كه وى، در آن واحد، هم مسيحى بوده است و هم بىدين. از اين گذشته وى به هيچ مكتبى تعلق ندارد: خود نيز بنيانگذار هيچ مكتبى نمىباشد بلكه بيش از هرچيز فردى است اهل كرت، و برخوردار از خصوصيات مردم اين جزيره. مهمترين آثار وى عبارتند از منظومه حماسى اوديسه (مشتمل بر 33000 بيت)، «باغ صخرهها»، «اوليس»، «مسيح»، «مسيح باز مصلوب»، «زورباى يونانى»، «آزادى با مرگ»، و «آسيز بينوا». * * * زوربا، قهرمان كتاب، گرچه فردى است عامى و تحصيل نكرده، ولى مرد كار است و مرد زندگى. اگر از معتقدات دينى و شوريدگى بىحد و پايانش نسبت به زن ــ يا، به قول خودش، آن سرگرمى پايانناپذير ــ صرفنظر كنيم، مردى است بسيار توانا، اهل عمل و فرزانه.
«همانطور كه سوار با توسن خود و ناخدا با كشتى خويش يكى مىشوند، همينطور هم زوربا با كار خود يكى مىشد.» (163) كارگران در برابر وى «شوريده و ديوانهوار كار مىكردند، از خود بىخود و سرمست مىشدند. خاك در زير دست او زنده مىشد و جان مىگرفت. سنگ، زغال، چوب و كارگران هم از اين رستاخيز پيروى مىكردند.» (270) مسائلى را كه ديگران مىكوشيدند «چسبيده به صندلى خود، يكايك آنها را حل» كنند، زوربا «در هواى آزاد كوهستان و به كمك شمشيرش حل كرده بود.» (338) «اينمرد با غرايز متقن و لغزشناپذير و چشمان تيزبين خود، راههاى ميانبر مطمئن و قابل اعتمادى را در پيش گرفته و حتى، بدون اينكه دچار مخمصه يا مصائبىشود،بهاوجبذلمساعىومجاهدترسيدهوازآنهمفراتر رفتهبود.» (430) زوربا در كار طرفدار تماميت و كمال است: «علت آشفتگى كار دنيا اين است كه هيچ كارى به طور كامل و درست انجام نمىگيرد. همه كارها سرهمبندى انجام مىشود.» خطاب به كارگران مىگفت: «ترا خدا كارتان را درست انجام دهيد. ضربه را درست روى ميخ بزنيد تا فرو برود. در نظر خداوند نيمه شيطان صد مرتبه از شيطان تمام عيار منفورتر و پليدتر است.» زوربا طرفدار اطاعت از قانون است: «… آنچه را قانون مقرر داشته است بايد
با ميل و رغبت انجام داد. به آنچه مورد احتياج جامعه است پاسخ مثبت گفت، و غيرممكن را به صورت چيزى درآورد كه با ميل و رغبت انجام پذيرد.» (399) زوربا فردى است خيرخواه، و بيزار از دل شكستن: «نه هفت طبقه آسمان و نه هفت طبقه زمين براى جا دادن خداوند كافى نيست، ولى قلب انسان به تنهايى مىتواند او را در خود جاى دهد. پس… خيلى مواظب باش هيچگاه دل كسى را نشكنى!» (410) عقيده را در زندگى فوقالعاده مؤثر مىداند: «در انسان همهچيز بسته به عقيده است. اگر ايمان داشته باشى تراشهاى از يك قاب در پوسيده و كهنه برايت شىء مقدسى مىشود. اگر ايمان و عقيده نداشته باشى خود صليب مقدس هم برايت تكهچوبىبيش نخواهد بود.» (331) زوربا عقيده دارد كه مرد بايد ارادهاى آهنين داشته باشد: «شبى در يكى از كوهستانهاى مستور از برف مقدونيه بادى سهمگين برخاست. باد چنان شديد بود كه كلبه كوچكى را كه به آن پناه برده بودم مىلرزانيد، و مىكوشيد تا آن را واژگون سازد. ولى من قبلا آن را محكم و استوار كرده بودم. تنها در كلبه، كنار آتش، نشسته بودم، بر باد مىخنديدم و آن را سرزنش و شماتت كرده مىگفتم : برادر، بيهوده سعى نكن به اين كلبه وارد شوى. من در بر تو نخواهم گشود. تو نخواهى توانست اجاق مرا خاموش كنى و كلبهام را واژگون سازى.» (429)
* * *
هنگامى كه مشغول غلطگيرى صفحات 393ــ408 بودم دوستى به ديدنم آمد و، پس از اطلاع از نام كتابىكه مشغول تصحيح آن بودم، اظهار داشت كه اين كتاب قبلا ترجمه شده است. من نه آن ترجمه را ديدهام و نه مترجم محترم آن را مىشناسم. قطعآ ايشان در اين راه زحمت بسيارى كشيده و اثر نفيسى به وجود آوردهاند. و من، اگر قبلا از اين امر اطلاعى داشتم به انجام اين ترجمه مبادرت نمىورزيدم چه گفتهاند: «الفضل للمتقدم.»
محمود مصاحب
تيرماه 1357
زوربای یونانی زوربای یونانی زوربای یونانی زوربای یونانی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.