کتاب ذهن ارتجاعی «محافظه کاری از ادموند برک تا سارا پیلن» نوشتۀ کوری رابین ترجمۀ اکبر معصوم بیگی
گزیده ای از متن کتاب
درآمد
هر حزب سیاسی ممکن است پیش از آنکه از اصول عقاید پایدار خود آگاهی یابد یا بر سر آن به توافق برسد، دریابد که دارای تاریخی بوده است؛ ممکن است از رهگذر سلسلههای پیاپی دگردیسیها و سازگاریها به شکلبندی و تکوین واقعی خود رسیده باشد که در طی آن پارهای موضوعها کنار رفته و پارهای موضوعهای تازهای پیش آمده باشند. اینکه اصول عقاید بنیادی هر حزب چیست، به احتمال، تنها با بررسی دقیق رفتار آن در سراسر تاریخاش و نیز بررسی و ملاحظهی آنچه متفکّران اندیشهور و فلسفی آن به سود آن حزب گفتهاند به دست خواهد آمد: و نیز تنها دانش تاریخی درست و تحلیل خردمندانه توانایی خواهد داشت تا فرق بگذارد میان پایدار و گذران، و میان نظریههای بنیادی و اصولی که حزب باید همواره و در همه حال به آن پایبند بماند- یا خود را به صورت فریب و خدعهای جلوهگر میسازد- و اصول و نظریّههایی که اوضاع و احوال خاص مایهی برانگیختن آنها میشوند و تنها در پرتو این اوضاع و احوال قابل درک و توجیهپذیرند.
تی.اس. الیوت «ادبیات سیاست»
از هنگامی که عصر مدرن آغاز شد، مردان و زنان در جایگاههای اجتماعی فرودست بر فرادستان خود در دولت، کلیسا، محل کار و دیگر نهادهای سلسله مراتبی شوریدهاند. مردان و زنان فرودست زیر پرچمهای گوناگون- جنبش کارگری، فمینیسم، جنبش الغای بردگی، سوسیالیسم- گرد آمده و شعارهای گوناگونی را فریاد کردهاند: آزادی، برابری، حقخواهی، دموکراسی، انقلاب. کم و بیش در هر نمونه، فرادستان با خشونت یا بیخشونت، قانونی یا غیرقانونی، آشکار یا پوشیده در برابر فرودستان ایستادگی کردهاند. پیشروی به سوی دموکراسی و ضد حرکت به سوی دموکراسی، داستانِ سیاست مدرن یا دست کم یکی از داستانهای آن است.
این کتاب درباره نیمهی دوم این داستان، یعنی ضدّ حرکت و مفهومهای سیاسیای است که از دل آن برآمده و موجب پدید آمدن آن شدهاند و به شکلهای گوناگون محافظهکار، ارتجاعی، پسگرفتخواه[1] و ضد انقلابی نامیده شدهاند. این مفهومها، که طرفِ راستِ طیفِ سیاسی را در قبضهی خود دارند، در جریان نبرد قوام یافتهاند، و دست کم از هنگامی که نخست در طی انقلاب فرانسه به منزلهی ایدئولوژیهای رسمی سر بر آوردند، همواره موضوع پیکارهایی نه میان ملّتها، که میان گروههای اجتماعی بودهاند: بر روی هم، این کشاکش پیکاری است میان آنان که قدرت بیشتر و آنان که قدرت کمتر دارند. برای دریافتن این مفهومها باید این داستان را دریابیم. زیرا داستان محافظهکاری همین است: تأمل و اندیشه- و عرضهی نظری حاصل از این تأمل و اندیشه- در باب تجربهی ملموسِ قدرت داشتن، و مشاهدهی در معرض خطر افتادن این قدرت و کوشش برای بازپسگیری آن.
با وجود تفاوتهای بسیار واقعی میان کارگران با منشیها و دهقانان و بردگان و زنان، کارگران در کارخانه، به منشیها در ادارات، به دهقانان در ملک اربابی، به بردگان در کشتگاه، و چه بسا به زن- همسران[2] در ازدواج میمانند، از این جهت که در شرایط قدرت نابرابر میزیند و کار میکنند. آنها تسلیم و فرمانبردارند، در خواستهای مدیران و اربابان، شوهران و سروران خود را به گوش میگیرند. آنها تنبیه و مجازات میشوند. بسیار کار میکنند و اندک دریافت میکنند. گاه سرنوشت خود را آگاهانه برمیگزینند – کارگران با کارفرمایان و زنان با همسرانشان قرارداد میبندند- اما نتیجههای ضروری قرارداد به ندرت آزادانه برگزیده میشود. از همهی اینها گذشته، کدام قرارداد میتواند هرگز همه چیز و همهی زیروبمها، دردهای روزانه و رنج جاری یک شغل یا ازدواج را فهرست کند؟ در واقع، در سراسر تاریخ امریکا قرارداد غالباً به عنوان مجرایی برای قهر و فشار پیشبینی نشده به کار آمده است، خاصه در نهادهایی مانند محل کار و خانواده که در آن زنان و مردان بسیاری از اوقات زندگی خود را درآنجاها میگذرانند. قاضیان، که خود با منافع کارفرمایان و شوهران برخورد دوستانه دارند، اشتغال و ازدواج را چنان تفسیر کردهاند که در بردارندهی همهی انواع شروط مُفاد نانوشته و ناخواستهی بندگی است که زن- همسران و کارگران به طور ضمنی با آن موافقت کردهاند، حتی هنگامی که هیچ شناختی از چنین شروط و مُفادی ندارند یا دلشان میخواهد به جای آنها شروط و مُفاد دیگری قید کنند.[1]
برای نمونه تا 1980 در هر ایالت از ایالتهای متحد امریکا تجاوز به همسر امری قانونی شمرده میشد.[2] توجیه این قانون به رسالهی مَتیو هیل حقوقدان انگلیسی در 1730 برمیگشت. به استدلال هیل، زن به طور پوشیده موافقت میکند که «خود را بدینگونه [یعنی از لحاظ جنسی] به شوهرش تسلیم کند. موافقت او موافقتی ضمنی، اگر چه ناآگاهانه، است که برای مدّت پیوند زناشویی «نمیتواند از آن عدول کند». همین که یک بار گفت «بلی»، دیگر هرگز نمیتواند بگوید «نه». در اواخر سال 1957- در طی دوره دادگاه وارن- یک رساله حقوقی قانونی میتوانست اظهار دارد که «مرد با داشتن آمیزش جنسی با همسر قانونیاش مرتکب تجاوز نمیشود، گر چه این کار را به زور و بر خلاف خواست زن انجام دهد.» اگر زن (یا مرد) میکوشیدند در قرارداد ازدواج شرطی را قید کنند که بر پایهی آن برای عمل جنسی باید توافق صورت میگرفت، حقوق عرفی قاضیان را ملزم میکرد که یا آن را نادیده بگیرند یا اعتنایی به آن نکنند. توافق ضمنی از جمله خصیصههای ساختاری قرارداد بود که هیچ یک از طرفها نمیتوانست آن را تغییر دهد.
با در نظر گرفتن این امر که گزینهی اضطراریِ طلاق تا نیمهی دوم سدهی بیستم چندان گسترده در دسترس نبود، قرارداد ازدواج زنان را به خادمان جنسی شوهرانشان محکوم میکرد.[3] پویش مشابهی در قراردادِ اشتغال در کار بود: کارگران موافقت میکردند که به استخدام کارفرمایان خود درآیند، ولی تا سدهی بیستم، این توافق، بنابر تفسیر قاضیان، در بردارنده شروط و مفاد ضمنی و قطعی و فسخناپذیر بندگی بود: گذشته از این، گزینهی اضطراریِ ترکِ کار، بر خلاف آنچه بسیاری ممکن است گمان کنند، چه از لحاظ قانونی و چه از لحاظ عملی، تقریباً وجود نداشت.[4]
با این همه، فرودستانِ این جهان گاه به گاه سرنوشت خود را به معارضه میگیرند. بر این شرایط میشورند، نامه و عریضه مینویسند، به جنبشها میپیوندند و درخواستهایی پیش میکشند. هدفهایشان ممکن است حداقلی و گسسته باشد- نصب حفاظهای ایمنی بهتر روی دستگاههای کارخانه، پایان بخشیدن به تجاوز زناشویی- اما با به زبان آوردن این خواستها طیف دگرگونی بنیادیتری را در قدرت سبب میشوند. آنان از خدمتکار بودن یا ملتمس بودن بازمیایستند و به هیئت کنشگر درمیآیند و برای خاطر خود سخن میگویند و کار میکنند. بیش از خودِ اصلاحات، این تأکید یا فشار طبقه فرودست بر کنشگری- این نمودِ بیانِ مصرّانه و مداوم و مستقلِ درخواست- است که فرادستان ایشان را آزار میدهد. اصلاحات ارضی 1952 گواتمالا یک میلیون و نیم اکر[3] زمین را میان 100 هزار خانوادهی دهقان تقسیم کرد. این کار در نظر طبقات حاکم کشور، در قیاس با شورشی که به نظر میرسید گفتوگوی سیاسی در باب این لایحه برانگیزد، هیچ نبود. اسقف اعظم گواتمالا شِکوه کرد که اصلاحگرانِ مترقی دهقانانِ محلیِ «برخوردار از مهارتِ سخن گفتن» را به پایتخت فرستادند و در آن جا به آنها فرصت داده شد «تا در ملاء عام سخن بگویند.» این بلای بزرگ اصلاحات ارضی بود.[5]
[1]– revanchist
[2]– wife
[3] – acre، واحد اندازهگیری زمین برابر با 4047 مترمربع.
ذهن ارتجاعی ذهن ارتجاعی ذهن ارتجاعی ذهن ارتجاعی ذهن ارتجاعی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.