کتاب «بهترین داستانهای جهان» تالیف احمد گلشیری (دوره پنج جلدی)
گزیدهای از متن کتاب:
مقدمه
ما همه داستان نقل می کنیم، هنگام صرف غذا، هنگام قدم زدن در خیابان، هنگام کار در اداره، هنگام تحصیل یا تدریس در مدرسه هنگامی که جایی نشسته ایم و دوستانه گپ می زنیم، هنگامی که از سفری برگشته ایم یا ماجرایی را پشت سر گذاشته ایم و حتی هنگامی که به کاری علمی دست زده ایم. خلاصه، درباره ماجراهای تلخ و شیرینی که بر ما گذشته داستان نقل می کنیم. ما، درواقع، به یاری حافظه خود پیوسته داستان خلق می کنیم، زندگی خویش را در قالب واژه ها می ریزیم و بدین ترتیب گذشته را زنده نگه می داریم.
می توان گفت که پیرامون ما همه جا آکنده از داستان است. اخبار تلویزیون انباشته از داستان است؛ نیز رویدادهایی که برای ما، دوستان ما و دیگران رخ داده و حتی مسائل و موضوع هایی که به ظاهر رابطه ای با داستان گویی ندارد. بدین ترتیب می بینیم که ما کمابیش در سراسر شبانه روز، بی آنکه خود آگاه باشیم، برای بیان نیازها، افکار و احساسات خود ناگزیر به داستان گویی روی می آوریم.
داستان گویی، درواقع، از فعالیت های عمده و اساسی انسان به شمار می آید. شوق داستان گویی و اشتیاق به شنیدن داستان از چنان قدمتی برخوردار است که تصور وجود انسان بدون قصه یا داستان کمابیش امری ناممکن است. استعداد داستان گویی، خواه به صورت قصه، خواه اسطوره، خواه حماسه، داستان کوتاه، فیلم و جز اینها آن چنان ریشه دار و جهانی است که به جرئت می توان ادعا کرد که یکی از ویژگی هایی است که به روشنی انسان را از جانداران دیگر متمایز می کند. گفته می شود که دلفینها احتمالا از نوعی واژگان برخوردارند اما آنها قادر به خلق قصه یا داستان نیستند.
این که چرا انسان ها داستان نقل می کنند دلایل متعددی در دست است. اما این دلایل هرچه باشند باید گفت داستان گویان نخستین هنگامی که همراه دیگر مردان قبیله گرد آتش می نشستند خواه به یاری زبان به نقل قصه می پرداخته اند، خواه از روی نوشته یا کتابی می خوانده اند، یک نکته مسلم است و آن این است که آنان انگیزه هایی متفاوت در سر داشته اند. درعین حال هرچند قصه و داستان برای سرگرم کردن، لذت بخشیدن، آموختن یا حتی تسکین دادن ساخته و پرداخته می شده اند و هرچند برخی از آنها هشدارهایی حیاتی در بر داشته اند اما، بی چون و چراء باید گفت در جهان ما حقایقی وجود دارد که انسان ها تنها از طریق قصه و داستان قادر به بیان آنها هستند. از سوی دیگر، داستان گویی به شیوه ای متفاوت با دیگر اشکال زبان بر ما تأثیر می گذارد. درواقع، ما با تمام وجود خود داستان می خوانیم یا بدان گوش می دهیم. بدین معنی که ما نه تنها به هنگام شنیدن داستان از نیروی عقلانی خود یاری می گیریم بلکه عواطف، احساسات و احتمالا حس ششم خود را نیز به کار می گیریم. یک داستان پرقدرت و گیرا این توانایی را دارد که می تواند چنان تأثیری بر ما داشته باشد که هیچ چیز دیگر توانایی برابری با آن را نداشته باشد. فرانتس کافکا، نویسنده بزرگ قرن بیستم در جایی نوشته است: داستان، درواقع، باید حکم تبری را برای دریای منجمد درون ما داشته باشد. این گفته کافکا به روشنی بر اهمیت داستان در زندگی انسان انگشت می گذارد.
قصه های کهن و، به یک تعبیر، سنتی، از ارزش های فرهنگی و
روانشناختی اقوام برخوردارند، درواقع، انعکاس رفتارها، پس زمینه های فکری و شیوه های گوناگون زندگي آن اقوام به شمار می روند. در مثل با در نظر گرفتن یکی از قصه های کهن سرزمین ایران، که نمونه آن در سرزمین های دیگر با عنوان «سیندرلا» دیده می شود، « ماہ پیشانی » است. در قصه « ماہ پیشانی»، ما ترسها و امیدهای پدیدآورندگان آن را به عیان می بینیم. ماہ پیشانی در این قصه دختر خردسالی است بی پناه و دربه در، که در همین دوران خردسالی تجربه هایی را از سر می گذراند که برخی از ما در کودکی با آنها دست به گریبان بوده ایم و احتمالا به دنبال مرگ مادر، گرفتار دست های نیرومند و بی رحم غریبه هایی عاری از شفقت نامادری و ناخواهری) شده ایم و شاهد انتقام های ترسناک و حتی هولناک آنها بوده ایم. ماه پیشانی در آن حال که دست به دهان و درمانده است چیزهایی را از ذهن می گذراند که آرزوی برآورده شدن آنها را دارد و گفت وگو با حیوانات و کشف ارزش های درون او از جمله آن هاست.
در قرن حاضر بسیاری از افراد چنین قصه هایی را «غیرواقعی» می دانند، آنها را بی ارزش می خوانند و طرد می کنند.
در پاسخ باید گفت که آنها درباره بدرفتاري نامادري ماه پیشانی چه می گویند؟ درباره حرص و آز و حسادت ناخواهری چه سخنی دارند؟ و مهم تر از همه، درباره تنهایی و آرزوی رهایی ماہ پیشانی ها چه نظری دارند؟ یکی از پژوهندگان قصه های اقوام گوناگون می گوید: «قصه ها به راستی زندگی را از درون باز می نمایند.» یکی از روانپزشکان به این نتیجه رسیده است که قصه های کهن بی تردید تلاشی جدی در برابر دشواری های توانفرسایی است که بر سر راه انسان کمین کرده اند. فردریش فون شیللر شاعر و نمایشنامه نویس نام آور آلمانی گفته است: «قصه های دوران کودکی برای من مفاهیمی در برداشته که تجربه های زندگی به من نیاموخته است.»
بدین ترتیب، می توان گفت که قصه ها احتمالا انعکاسی حقیقی از آرزوها، امیدها و ترس های ما هستند. البته نباید انتظار داشت که قصه ها نکته به نکته با واقعیت های زندگی تطبیق پیدا کند؛ اما، درواقع، واقعیت نیز جذابیت خود را دارد.
کتاب «بهترین داستانهای جهان» تالیف احمد گلشیری (دوره پنج جلدی)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.