گزیده ای از کتاب باغ تنهايى | سهراب سپهرى
چرا از میان شاعرانی که از طبیعت می گویند، از شهر گریزی دم می زنند و هر یک به نحوی کباده عرفان و درون تابی می کشند تنها سپهری بر قله ایستاده است؟
در آغاز کتاب باغ تنهايى | سهراب سپهرى، می خوانیم
بخش نخست: سپهرى در آينه زمان
سپهرى در سلوك شعر/ داريوش آشورى 9
سپهرى و مشكل شعر امروز / حسين معصومى همدانى 30
حجم سبز / اسماعيل نورى علاء 51
حجم سبز / م ــ سرشك 61
تفكر اجتماعى و زبان شعر سهراب سهپرى / جعفر حميدى 71
سهراب سپهرى، مفهوم يا تصوير / محمد مختارى 78
كار ما نيست شناسائى راز گل سرخ / هوشنگ حسامى 89
لحظههاى شفاف، زبان شفاف / اسماعيل حاكمى 93
سايبان آرامش ما / پرويز زاهدى 104
سپهرى تصويرگر كوير و پرچين و آب و مردم / محمد ابراهيميان 112
عارفى غريب در ديار عاشقان / فرج سركوهى 120
شاهين ترازوى شگفت / قدمعلى سرامى 127
مسافرى چون آب / سيروس شميسا 149
فراز و فرود شعر يك شاعر / كرامت تفنگدار 166
سپهرى و بحران هويت / مرتضى باقرى 173
سوررئاليسم در شعر سهراب سپهرى / دكتر ضابطى 180
سپهرى و كافكا / دكتر بهرام مقدادى 186
طرح عارفان در شعر سهراب سپهرى / حسين جعفرى تبار 192
سهراب سپهرى شاعرى در قلمرو عرفان / عليرضا طبايى 199
آوار آفتاب / مجموعه شعر ـ از سهراب سپهرى 243
بخش دوم: سپهرى نقاش
سپهرى يك نقطه عطف / مرتضى مميز 247
روايت انسانى كه جزء طبيعت است / جواد مُجابى 252
گريزان از جدال با جهانى مغشوش 257
نمايشگاه نقاشى سهراب سپهرى 268
كوششهاى صادقانه اما شكست خورده / حميد رحمتى 270
بخش سوم: سپهرى در يادها
قصّه سهراب و نوشدارو / شاهرخ مسكوب 285
يادى از سهراب / نصرت رحمانى 301
در حاشيه خاطره سپهرى / مرتضى مميز 307
اداى دين به سهراب / جلال خسروشاهى 312
بخش چهارم: سپهرى از نگاه معاصران
احمد شاملو، 321 / فروغ فرخزاد، 322 / مهدى اخوان ثالث، 322 / رضا براهنى، 331 / سيمين دانشور، 337 / حميد مصدق، 339 / محمود مشرف تهرانى (م. آزاد)، 340 / پرويز ناتل خانلرى، 342 / داريوش آشورى، 342 / على موسوى گرمارودى، 343 / ليلى گلستان، 346 / فريدون رهنما، 347 / بيژن جلالى، 348 / گلى ترقى، 348 / احمدرضا احمدى، 348 / محمدعلى سپانلو، 348 / داريوش شايگان ، 349
منابع و مآخذ 351
پيشگفتار
در اين ده دوازده ساله واپسين بىگمان هيچ شاعرى به اندازه سپهرى آوازه نگرفته است. بسيارى كسان مضمون شعرهاى او را راهنما و فلسفه زندگانى خود قرار دادهاند؛ بسيارى ديگر به تقليد از او شعرهاى كممايه و ميانمايه گفتهاند اما البته به هيچرو به پايه شعرى او نرسيدهاند. چند تنى به شيوه او، با رنگهاى محدود و طرحهاى سيال چينىوار نقاشى مىكنند و سلسله دراز آهنگى از نقاشان جوانِ شيفته رسم و روش او در راهند. برخى ديگر با «الهام» از شعرهاى او نمايشنامههاى «عرفانى» پرداختهاند. عبارتهايى از شعرهاى او بر فيلم و تئاترهاى گوناگون نهاده شده است. بسيارى ديگر مقالهها يا كتابهاى خود را بىتفأل كردن از پارهاى از شعر او آغاز نمىكنند. راستى راز اين كشش و گيرندگى همهگير در كجاست؟ چرا از ميان شاعرانى كه از طبيعت مىگويند، از شهر گريزى دم مىزنند و هر يك به نحوى كباده عرفان و درون تابى مىكشند تنها سپهرى بر قله ايستاده است؟ اگر طبقه متوسط شهرى، گريزان از كشاكشها و ستيزههاى يكى دو دهه اخير در جستوجوى پناهگاهى آرام و بىدغدغه به «پاستوراليسم»، دروننگرى، فردگروى و اجتماع گريزى روى مىآورد و شاعرى را مىجويد كه نهانىهاى درون او را بيان كند و آن بگويد كه او مىخواهد، چرا تنها به سراغ سپهرى مىرود؟ آيا سپهرى همان است كه اينان مىجويند و به ميل خود تفسير مىكنند يا افزون بر اين در كار او ارزشهاى هنرى و ادبى پايدارى نهفته است كه پيرو و پابند پسندهاى زمانه نيست؟ آيا شعر و نقاشى سپهرى كه حتى كمتر
تأثيرى از شعر و نقاشى ايرانى نپذيرفته است مىتواند در اين «هويت گريزى» بپايد و ثابت كند كه در جهان امروز هويت مستقل و به خود پاينده و بيرون از جهان با معاصر بودن ناسازگار است و معنا ندارد؟ راستى با كدام معيار مىتوان ثابت كرد كه اگر روزى شعرهاى سپهرى (و نيز نقاشىهاى او) كاركردهاى زمانمند امروزين خود را از دست بدهد، كاركردها و گوهرهاى هميشگى و فارغ از زمان آن پابرجا خواهد ماند و تابع رسم روز نيست؟ آيا سپهرى تنها بر سنت شعرى و فكرى آسياى خاورى رفته است يا خود نيز چيزى بر آن افزوده است؟ تبارشناسى شعر و هنر سپهرى به كجا مىرسد؟ كدام بخش از زندگى شعرى سپهرى سست و كدام نيرومند است؟
بارى، مجموعه حاضر با بسيارى از مقالهها، يادداشتها، گفتارها و اظهارنظرهاى كوتاه و بلند از منتقدان، نويسندگان، شاعران و هنرمندان براى يافتن پاسخى به اين پرسشها فراهم آمده است. از اينرو اگر حتى بتواند پاسخگوى گوشهاى از اين پرسشها باشد كوشش خود را كامياب مىشمارد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.