کتاب «بازداریها، نشانگان و اضطراب» نوشتۀ زیگموند فروید ترجمۀ سیاوش طلاییزاده
گزیدهای از متن کتاب:
ساموئل آربیسر
مجموعۀ آثار جاودانۀ زیگموند فروید تنها نقطۀ عطف بنیادینی در تفکر معاصر غرب نیست بلکه همچنین شالودۀ نظری_ تکنیکیای را طرح میریزد که روانکاوان عمارت باشکوه خود را، که امروز در آن اقامت گزیدهاند، بر پایۀ آن افراشتهاند.
این عمارت بهرغم همۀ چندصدایی، ناهمگنی و رویکردهای متناقضی که در آن وجود دارد، بهسبب همین شالوده همچنان استوار ایستاده است. فصول مختلف این کتاب را روانکاوانی با پارادایمهای مختلف از سراسر جهان به رشتۀ تحریر درآوردهاند و این کتاب کوششی است در جهت نشان دادن غنای این منظومۀ ناهمگن که قطعات مختلف آن با ریسمان نامرئی شالودۀ فروید در کنار هم قرار گرفتهاند.
یکی از مشخصههای آثار فروید که میکوشم بر آن تأکید کنم این واقعیت است که وقتی آن را در بستر خود مطالعه کنیم چشممان به مسیر تکامل بیپایانی برمیخورد، مسیری که در آن ایدهها و مفاهیم مجدداً صورتبندی و پیچیدهتر میشوند، همانگونه که واقعیات بالینی و منابع روششناختی و معرفتشناختی نیز به آن نیاز دارند؛ کتاب بازداریها، نشانگان و اضطراب گواه انکارناپذیر این ادعاست.
این ویژگی احتمالاً بیارتباط با برخی صفات شخصیتی خالق روانکاوی نیست. بیتردید انگیزۀ فروید در اجرای این مسئولیت، آگاهی خاص او از این مسئله بود که نقش رهبری را در رسالتی نوآورانه بر عهده دارد؛ رسالتی که تحقق آن مستلزم ارادهای تزلزلناپذیر در برابر مقاومتی بود که از جانب سنت شناختهشده و پذیرفتهشده صورت میگرفت. او در راستای دستیابی به این هدف بر یک آموزش وسیع انسانگرا تکیه کرد که منبع سوخت آن کنجکاوی پیشتازانه و اشتیاق به خواندن آثار نویسندگان کلاسیک و همعصر او بود. کافی است به یاد آوریم که او در نوجوانی به همراه دوست جوانش، ادوارد سیلبرشتاین، آکادمی اسپانیایی خود را در وین پیدا کرد و به مطالعۀ دونکیشوت دون میگل د سروانتس ساآوردا به زبان اصلی همت گماشت. درنتیجه فروید، به لطف اشتهای سیریناپذیرش به دانش، با زوایای پنهان و تاریک و نیز با والاترین جنبههای طبیعت انسان آشنا شد. جان نازکبین پژوهشگر ما عنصر دیگر شخصیت او بود که در تاروپود آثار او رخنه کرده است. این خصلت در آزمایشگاههای بروک و ماینر شکل گرفت، جایی که فروید در مقام یک متخصص فیزیولوژی اعصاب آموزش دید و تحقیق کرد. هر دو آزمایشگاه تجلّی درخشان روح پوزیتویسم علمی عصر او بهشمار میرفتند.
هرچند فروید یکی از «خدایگان تردید و سوءظن» یا پیشگامان پستمدرنیسم سدۀ بیستم بهشمار میرود، به باور من او هرگز روح انتقادی و عقلانیت مدرنیستی خود را کنار نگذاشت. بسیاری روانکاوان با این گزاره دمساز نیستند، زیرا کشف ناخودآگاه حکم زیر سؤال بردن ذهن خودآگاه عقلانی را دارد. بهزعم من این کشف سرنوشتساز نیاز به ذهن آگاه، و حتی نیاز به عقلانیت در دستیابی به تدقیق نظری و مفهومی، را به پرسش نمیکشد و کنار نمیگذارد. نظریۀ اضطراب او که در کتاب بازداریها، نشانگان و اضطراب به کمال رسیده است، نمودی از وفاداری مستمر او به آن روح انتقادی و عقلانی و اقناع او از جایگاه ممتاز حقایقی است که در طول سالها با رنج و زحمت به آن دقت و انسجام بخشیده است؛ ازاینرو نخستین شبیخون او به موضوع اضطراب به مکاتبۀ او با ویلهلم فلیس در 1893 بازمیگردد؛ این موضوع در آثار مختلف چهل سال بعد او ادامه مییابد و به درسگفتارهای مقدماتی جدید دربارۀ روانکاوی سال 1933-1932 نیز کشیده میشود (فروید، 1933). یکی از آثار اولیۀ پراهمیت فروید، که سرشتنمای سبک پزشکی پیشاروانکاوانۀ زمان اوست، اثری است که در آن او میان «رواننژندی اضطراب» و «نوراستنی» (فروید، 1895) تمایز قائل میشود و در بخش مربوط به سببشناسی بیماری، نخستین نظریۀ اضطراب خود را اینگونه صورتبندی میکند: ناتوانی روانشناختی در پردازش مازاد تحریک جنسی تنانه در حکم پیامد ظرفیت روانشناختی ناکافی یا انباشت این تحریک. در اینجا برانگیختگی جنسی در نهایت به اضطراب تبدیل میشود. خالی از لطف نیست یادآوری این نکته از متن درخشان فروید، که سرآغاز مناقشۀ او با دوستش لئوپالد لوونفیلد بود، دربارۀ پالایش نشانهشناختیای که بهرغم طیف متنوع موارد بالینیای که مشخصۀ آن اضطراب است کاملاً اعتبار خود را حفظ میکند؛ روانپزشکی مدرن این موضوع را ذیل «اختلالات اضطرابی» قرار میدهد. فروید در همان سالهای نخستین تقریباً بهشکلی ناخواسته و بهتدریج از مفهوم «تحریک جنسی تنانه» به مفهوم روانشناختیتر «لیبیدو» گذر میکند؛ لیبیدویی که در رفتار جنسی متناسب کانالیزه نشده و به اضطراب بدل میشود. نخستین صورتبندی آسیبشناسی روانی فروید که در آن رواننژندی «کنونی[1]» از «روانرنجوری» متمایز میشود بر این گذار و بر تقسیمبندی تحریک جنسی به «امر تنانه» و «امر روانی» استوار است. در آثار فراروانشناختی فروید دربارۀ «سرکوبی» (فروید، 1915) و «ناخودآگاه» (فروید، 1915)، لیبیدو که بهعنوان «کمیت آزاد» از محصول «بازنماییشده_ بازنمایندۀ» فرآیند سرکوبگر متمایز میشود، سرنوشتهای متفاوتی مییابد که یکی از آنها استحاله به اضطراب است. بدین ترتیب اضطراب با روانرنجوریهای کلاسیک مختلف درهم میپیچد و این دلالت بر این دارد که این اتفاق هم در عرصۀ فراروانشناسی و هم آسیبشناسی روانی رخ میدهد. فروید خیلی زود، در درسگفتار بیستوپنجم از مقدمهای بر روانکاوی (فروید، 1917-1916) بهشکلی مختصر، واضح و متناسب با درسگفتاری که مخاطب آن عامۀ مردماند، به شرح و تفسیر مجموعۀ یافتههای خود تا آن زمان میپردازد و گفتار او حالوهوای نخستین نظریۀ اضطراب او را دارد: اضطراب نتیجۀ استحالۀ لیبیدو است و این «لیبیدوی آزاد» نتیجۀ سرکوبی است که «کمیّت» را از «بازنمایی» جدا میکند. او در اینجا برای نخستین بار نه فقط با اضطراب «رواننژند» سروکار مییابد بلکه همچنین به اضطراب «واقعی» و رابطۀ میان این دو نیز میپردازد. این مسئله او را بهسوی تدوین مقولۀ «خطر_ موقعیت» در هر دو وضعیت سوق میدهد. او همچنین نظریۀ عمومی عواطف خود را صورتبندی میکند، اضطراب را در آن میگنجاند، فرضیۀ «هیستری انواع» را مطرح میسازد و راهی بهسوی دلالت زیستشناختی این عاطفه میگشاید. در ایستگاه بعدی در مسیر این سفر کوتاه به بازداریها، نشانگان و اضطراب (فروید، 1926) میرسیم که درحقیقت موضوع اصلی این مقدمه است. هنگام خواندن این کتاب به دشواری میتوان از دیدن نیرو و عزم راسخ مردی هفتاد ساله، که چنین بازنگری رادیکالی از نظریههای پیشین خود دارد، به وجد نیامد. نظریۀ «هویتیابیهای ساختاری»، معرفی «رانۀ مرگ» و حتی از آن مهمتر «نظریۀ ساختاری سازوبَرگ روانی» بیتردید او را در این مسیر قرار میداد؛ اما این واقعیت چیزی از دلیری او کم نمیکند. برخلاف سبک روشن درسگفتار بیستوپنجم، که ذکرش رفت، نویسنده در این کتاب، فصل به فصل، جملات، اصلاحات و تردیدهایی را مطرح میکند و خطوطی را ناتمام میگذارد که او را وامیدارد برای غلبه بر این مشکلات پیوستهایی را ضمیمۀ کارش کند. هرچند فروید شکافی را در مورد مسئلۀ «رواننژندیهای کنونی» باقی میگذارد اما بهشکلی همدلانه بیان میکند که ایگو اضطراب را ایجاد میکند و ازاینطریق از نخستین صورتبندی مربوط به استحالۀ لیبیدو به اضطراب به کمک استعارۀ تبدیل شیمیایی شراب به سرکه دست میکشد. اضطراب نهتنها پیامد سرکوبی نیست بلکه آن را تسهیل میکند و لازم به ذکر است که سرکوبی تنها یکی از مجموعۀ مکانیسمهای دفاعی است. اکنون نظریۀ دوم اضطراب فروید صورتبندی شده است. این کتاب با این تغییرات چشمگیر و حاشیهنویسیهای مختصر، نقطۀ اوج جنبههای متنوع چهارچوب مفهومی روانکاوی را نشان میدهد. درواقع میتوان از یکسو گرایشی نظری و از سوی دیگر ترکیبی اصلاحشده را از آسیبشناسی روانی فروید تفکیک کرد و افزون بر این پلی به علوم اعصاب مدرن زد؛ مادامی که این رشته بر اهمیت زیستشناختی عواطف، هم در تکامل نوعی انسان و هم در زندگی حیوان، صحه میگذارد.
همانگونه که در آغاز این مقدمه ذکر شد عمارت روانکاوی معاصر نمای بیرونی متنوعی دارد که بر شالودهای فرویدی استوار است. نویسندگان کتاب حاضر دقیقاً بر اساس همین طیف متنوع جغرافیایی و پارادایمی انتخاب شدهاند.
فصل اول به قلم هاراسیو روتمبرگ این بحث را پیش میکشد که زیگموند فروید در سراسر عمرش بر مبنای الزامات کار بالینی خود در دیدگاههای نظریاش تجدید نظر میکرد و برخی مقالات او گواه روشن لحظاتی است که تفکر نظری دگرگونشوندهای را برجسته میکند. این موضوع مشخصاً در مقالۀ بازداریها، نشانگان و اضطراب مشاهده میشود. در این مقاله چشمانداز پیشین فروید در چهارچوب نظریههای جدید او قرار میگیرد. هدف نویسندۀ این فصل تمرکز بر بازداریها، نشانگان و اضطراب و بر پیچیدگی نظری آن بر اساس مفهوم جدید اضطرابی است که فروید در این مقاله پیش میکشد. ادعای او این است که از این چشمانداز میتوانیم در مقالۀ بازداریها… عناصری نظری بیابیم که به ما کمک میکند بیماریشناسی روانکاوانۀ عصر خود را تدوین کنیم.
ریچل بلاس در فصل دوم بررسی دقیقی از صورتبندیهای فروید در مورد خاستگاه اولیۀ اضطراب در بازداریها، نشانگان و اضطراب و فاصلهگیری کلاین از این صورتبندیها، بهویژه در رابطه با نقش ترس از مرگ، به دست میدهد. او از رهگذر این تحقیق، روایتهای رایج دربارۀ نظریههای اضطراب فروید و کلاین و دلایل تفاوت نظری میان آنها را به چالش میکشد. بدین ترتیب پرتو تازهای بر گفتمان روانکاوی اضطراب تابیده میشود و سویههایی از اندیشۀ فروید و کلاین مورد توجه قرار میگیرد که در کنار هم چهارچوبی برای درک عمیق ماهیت پیچیدۀ بنیادینترین ترسهای انسان فراهم میکند.
[1]. Actual
کتاب «بازداریها، نشانگان و اضطراب» نوشتۀ زیگموند فروید ترجمۀ سیاوش طلاییزاده
کتاب «بازداریها، نشانگان و اضطراب» نوشتۀ زیگموند فروید ترجمۀ سیاوش طلاییزاده
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.